خبر تعطیلی کافه کتاب آفتاب به عنوان یکی از مهمترین و و قدیمیترین پاتوقهای فرهنگی نشر و کتاب انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد روز گذشته منتشر شد و بازتابهای فراوانی داشته است و بسیاری از شخصیتهای فعال فرهنگی و ادبی در فضای مجازی از این اتفاق اظهار تاسف کردهاند.
روز گذشته رئیس اتحادیه صنف آبمیوه بستی و کافی شاپ مشهد علت این اتفاق را اقدام نکردن مدیر این کافه کتاب به کسب مجوز از این اتحادیه عنوان کرد. در همین زمینه مهر با عابس قدسی مدیر این مرکز فرهنگی نیز گفتگویی انجام داد.
قدسی این ماجرا را اینگونه روایت کرد: من حدود ۱۰ روز قبل اخطاریهای از اداره اماکن گرفتم که باید از اتحادیه کافهدارها و بستنیفروشها مجوز میگرفتهاید و نگرفتهاید و این شغل شما با کتابفروشی تداخل دارد و نیاز به تامین مجوز جداگانهای است. در زمان دریافت اخطاریه من کسالت داشتم و چندین روز در منزل بستری بودم. پس از بهبود دنبال این مجوز و ماجرا رفتم و درحال جمعآوری مدارک بودم و میخواستم بروم اداره اماکن برای گفتگو در این زمینه و رفع و رجوع آن که به آخر وقت اداری خورد. در همین حل یکشنبه شب مامور اداره اماکن وارد کافه شد و با لحن زنندهای در یک محیط فرهنگی گفت من فلانیام. مامور پلیس امنیت و آمدهام اینجا را پلمپ کنم.
وی افزود: با وجود اینکه سعی کردیم ایشان را دعوت به آرامش کنیم و مدارک کار را نشان دهیم. با وجود اینکه ایشان با اکراه به دفتر ما آمد و سوابق ما را دید و خواستیم که صبر کنند تا فردا به اماکن برویم و مساله را حل کنیم که قبول نکرد و در این میان دو مورد توهین آمیز هم نسبت به مجموعه بیان کرد که بحث ما را تند کرد و حتی من را عصبانی نیز کرد و در ادامه ایشان به چیزهایی استناد کرد که خلاف منطق و قانون بود.
مدیر نشر سپیدهباوران گفت: اگر برخورد آرامتر و منطقیتر بود ماجرا سادهتر پییش میرفت و اینقدر برخورد و رفت و آمد رسانهای که من هم مایل به آن بودم شکل نمیگرفت. شغل من کتابفروشی است و از قدیم در این شهر با همین نام شناخته شده بودم وقتی کافه را به کتابفروشی اضافه کردم، کار اصلی خودم را هنوز کتابفروشی میگرفتم. درخواست رئیس اتحادیه کافهدارها مبنی بر دریافت مجوز منطقی است اما من هم استدلالهایی برای خودم دارم که کمی کار را پیچیدهتر از صحبتهای ایشان کرده است. ما در سراسر دنیا در چند دهه اخیر با کتابفروشیهایی روبروییم که در آن چیزهایی بیش از کتابفروشی رخ میدهد. در ایران هم مدت زیادی است که در کتابفروشیها کافه و به اصطلاح کافه کتاب دایر است. اینکه از کتابفروشی بخواهیم به ازای هرچه عرضه میکند برود مجوزی از یک صنف بگیرد ناشدنی است. هر کسی یکبار دنبال جواز کسب رفته باشد میداند که چه پروسه طاقتفرسایی است و چقدر باید بدوی در سیستم کسل کننده اداری موجود.
وی تاکید کرد: این خلاء حقوقی در باره کتابفروشیها در استان تهران و البرز تقریبا حل شده است. در مشهد اما هنوز نه. گمان نمیکنم اگر بروم جواز کسب کافه را بگیرم مساله حل شود. پس فردا اتحادیه کلفروشها هم به خاطر چند گلدان که میفروشیم بگوید باید جواز کسب بگیرید و یا اتحادیه خرازیها به خاطر فروش چند گیفت از ما مدعی شود. بحث دیگر اینکه من از طرف اتحادیه کتاب و نوشتافزار مشهد سالها شنیدم که در حال رتق و فتق این مساله اند و سهلانگاری کردم که از این اتحادیه پیگیر نشدم که چرا این مساله حل نشده است.
قدسی گفت: مساله مایه تاسف در این مساله نوع برخورد اماکن با یک مرکز فرهنگی بود که بین یک کتابفروش و قاچاقچی تفاوت قائل نمیشوند.
۲۴۱۲۴۱