این روزها هم، عالم و آدم از جمله مدیران دلسوز و شورای محترم نظارت بر صدا و سیما افتادهاند به جان یک برنامه و یک مجری با مختصات ژن خوب که اتفاقا سر تا پایش، راست کار و نماینده شایستهای برای رسانه ملی است. اگر شما به جز عادل فردوسیپور و تا حدی براداران صفاریانپور و منصورضابطی و رشیدپور؛ مجری بهتری سراغ دارید که فقط بخاطر خوشگل موشگلیهای روی پردهاش و یا ساخت و پاختهای پشت پردهاش، این کاره نشده؛ خبر کنید و خانواده فرهنگ و هنر این کشور را از نگرانی نجات دهید.
با احترام به آمار ۸۵ درصدی بینندگان صدا و سیما؛ باید اعتراف کرد، نصف برنامههای این رسانه را کسی نمیبیند و نصف دیگرش هم، کپی از «شبکه منوتو» است که آنها هم خودشان از کشورهای دیگر کپی کردهاند! البته با این تفاوت که آن شبکه کافر، حق کپیرایت میدهد و عزیزان ارزشی ما در رسانه ملی، این حق مسلم را دور میزنند! و از همه جالب تر اینکه سرقفلی همین برنامههای نصف و نیمه را هم که به اسم تعدادی خاص سند زدهاند. بگذریم ...
اصولا صدا و سیمای ما را فضای مجازی میچرخاند؛ وقتی بهجای اتاقهای فکر دستگاههای کپی فعال باشند آنوقت هر سلیقهای که جار و جنجال راه بیندازد میشود حرف اول و آخر! مثل مسابقه ثانیهها که بخاطر پخش چند پست اینستاگرامی از شرکت کنندگان ناآماده؛ کل برنامه قطع شد!
بر همین اساس، وقتی آب گل آلود شد این رسانه عزیز؛ به جای دفاع از برنامههایش سوار بر موج احساسات میشود و گردن چند مهره بیارزش را میزند تا ملی بودن رسانه را اثبات و پایههای میز مدیرانش را باثبات کند! بله؛ وقتی خودت اعتقادی به برنامههایت نداشته باشی، میشود همین آش و همین کاسه!
اما خیلی هم نباید بدبین بود این بازار شام محسناتی هم دارد چون میتواند یکشبه فردی را از فرش به عرش برساند! یکیش همین «مسعود خان فراستی» که ناگهان از پوست یک شیر غران بیرحم درآمده و به جلد یک «آهویی دارم خوشگله» فرو میرود! اگر فرنگیها فیلمهای سیاه و سفید را رنگی میکنند این عزیز دل به این فناوری دست یافته که بتواند فیلمهای رنگی را سه سوته قهودهای کند!
هم اکنون در دوره زمانهای به سر میبریم که هیچ مجری و هیچ برنامهای اجازه توهین به میهمانش را ندارد البته به جز برنامههای«مسعودخان» که معمولا میهمان عزیزش را از سر تا پا مورد عنایت قرار داده و حسابی از خجالتش درمیآید و آخرش هم، نه خانی میآید و نه خانی میرود! انصافا هم او در این کار خار و ذلیل کردن بشدت موفق بوده و هست! (توضیح غیرضروری: چون اگر موفق نمیشد به او خان نمیگفتند مثل «چنگیزخان» که انسانی کاملا موفق بود!)
اما یکی از دلائل موفقیت مسعودخان هم این است که معمولا مهمانهای برنامهاش استودیو را به نشانه اعتراض ترک نمیکنند بله؛ آنها تا آخر برنامه به شکل صبورانه او را تحمل میکنند. کسی چه میداند چه بسا یکی از شرائط شورای نظارت بر صدا و سیما برای برنامههای خوب، قهر نکردن میهمانانش باشد. (توضیح ضروری: این خط ر ا دادم و این مطلب را بعنوان تقلب به میهمانان برنامههای فراستی گفتم تا برای حال گیری از او .... بگذریم!)
شاید بگویید: خب؛ مسعود خان تا حدی هم حق دارد چون باسواد است و از اینکه میبیند ما چقدر بیسوادیم حرصش میگیرد و کنترلش را از دست میدهد و دری وری بارمان میکند! اما این تئوری یک اشکال کوچک دارد و آن این است که متاسفانه افراد با سواد، سوادشان را به رخ نمیکشند و داد و بیداد راه نمیاندازند.
بگذارید مسئله را کمی بازتر کنیم: اصولا عوام تنها در دو صورت احساس میکنند که طرف مقابلشان با سواد است ۱- زمانی که حرف های او را کاملا درک میکنند ۲- زمانی که چیزی از حرف هایش سردرنمیآورند!
البته از حالت دوم فقط کسانی استفاده میکنند که میخواهند بیسوادیشان را بپوشانند! ما که از کوچکی شنیدهایم: درخت هر چه پربارتر، افتادهتر نه پر افادهتر! در نتیجه از همین ضرب المثل ساده میشود استفاده کرد برای گرفتن مچ سوادفروشان! معمولا باسوادان؛ حوصله چالش آفرینی را برای خودنمایی ندارند و اصولا یکی از مفاد بیانیه شورای نظارت بر صدا و سیما تاکید بر همین نکته بود که باز هم، جناب آقای فراستی و برنامههایش از این مسئله مستثنی بوده و هستند. تاکنون هر بزرگی هم که در سینما از جمله پرویز پرستویی خواستار احقاق حقش شده گوش کسی بدهکار نبوده و حقش را گذاشتند کف دستش.
شک نکنید اگر سوادی مثلا در حوزه طنز باشد «اخراجی های ۱» یک فیلم خوب طنز معرفی نمیشود و اگر سوادی در کار باشد دلائل اینکه فیلم هزارپا و امثال آن، یک فیلم مستهجن هستند(که صد البته هم هستند) آنقدر قوی و متقن ارائه میشوند که حداقل بتواند یک مجری صاف و ساده احساساتی را قانع کند و کار را به اینجاها نکشاند. دلائلی که فقط به سواد طنز یک منتقد مربوط می شود و بس ...
باری به هر جهت ؛ فراموش نشود که بخشش همیشه از بزرگان بوده و هست بشرط آنکه بزرگی باشد و نه... بزرگنمایی!