تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۷ - ۱۱:۳۴

مهرزاد دانش: سوختن، حکایت اشتعال وحشت ناشی از مواجهه با رازهاست.

ماجرایی ساده که ناگهان تبدیل به دغدغه‏ ای مزمن می ‏شود. این کلیت روایت فیلم سوختن است؛ اینکه در یک روز معمولی، یک آدم عادی، در فضایی پیش‌پاافتاده، جلویت را بگیرد و آشنایی زمان کودکی را بدهد و بعدا بین او و آدم اصلی ماجرا، مراوده ‏ها پررنگ ‏تر شود و یک دفعه با محو و غیبت او به موازات مواجهه با یک پدیده غریب، فضایی پررمز و راز در روندی فزاینده شکل بگیرد.
 
سوختن، ترجمان هیولای خفته در نفس آدمی است؛ هیولایی که شاید خودش هم واقف به وجودش نباشد و در بزنگاهی موقعیتی؛ شاید لحظه جرقه یک عشق، یا بروز حسادتی مزمن، یا ترس از یک تهدید آگاه از موجودیتش شود.

همه چیز در آن رازهای مبهم و سر به مهر نهفته است؛ رازهایی از گذشته و حال و آینده. لی جونگ سو، آدم اصلی داستان (در داستان موراکامی - منبع اقتباس فیلم - او راوی داستان است که با زاویه دید اول شخص ماجرا را تعریف می‏ کند) از همان اول که با هه می ‌مواجه می ‏شود، گویی با یک دنیای اسرارآمیز آشنا شده. او از خاطراتی دوردست می ‏گوید که در حافظه لی جونگ سو جایی ندارد؛ ماجرای برخورد کودکی او در رودخانه ‏ای که حالا دیگر کمتر کسی حتی به یاد دارد وجود داشته یا نه. اما فقط گذشته مرموز نیست. حال هم اسرارآمیز است. آن خانه ‏ای که در آن خبری از گربه نیست، ولی آثار وجود گربه باقی است، غریب‏ ترین وجه این ماجراست. دختر دروغ می ‏گوید؟ ماجرای خیالی در کار است؟ این هم چیزی مانند بازی پانتومیم پوست کندن و خوردن پرتقال است؟ آن نشانه ‏های گربه پس چه رازی دارد؟ کمی جلوتر که می ‏رویم، مراوده دختر با آن جوان پولدار که هیچ چیز درباره ‏اش نمی‏ دانیم ماجرا را بغرنج ‏تر می ‏کند؛ به ویژه که پای حسادت هم به میان می ‏آید.

اما دختر جوان همچنان فضای شخصیتی مبهمی دارد. با دست پس می ‏زند و با پا پیش می‏ کشد. خود را بی ‏محابا در معرض نمایش می ‏گذارد و می ‏خرامد و می ‏گرید و از سر درون هیچ نمی ‏گوید. اما هنوز رازهای اصلی مانده است: عادت غریب جوان پولدار (بن) که دغدغه و کنجکاوی و اضطراب قهرمان داستان را برمی ‏انگیزد، نیمه دوم داستان را به خود اختصاص می ‏دهد و همین کنجکاوی وقتی با ناپدید شدن دختر هم‏زمان می ‏شود، شکل وسواس و ترس به خود می ‏گیرد.

حالا نوبت رازهای آینده است که ابهام در سرنوشت دختر و انگیزه سوء جوان ثروتمند مهم‏ ترین آنها است و با ارجاع به ابهام ‏هایی که در مقطع قبلی بود (ماجرای گربه) فضای متن رعب‏ آورتر می‏ شود. شخصیت اصلی که یک نویسنده است، چگونه می‏ تواند این جهان بی‏ قاعده را در مرزهای دراماتیک فکر خود بگنجاند؟

سوختن، حکایت اشتعال وحشت ناشی از مواجهه با رازهایی است از گذشته و اکنون و آینده. این وحشت یا به جنون ختم می ‏شود یا به جنایت. اما باز هم باقی می‏ ماند. وحشت اصلی همین‏ جاست.

این مطلب در روزنامه سازندگی منتشر شده است.

منبع: خبرآنلاین