مجلسی به درازای حدود نیم قرن، که آغاز آن در هنگامی که معظم له درحوزه نجف اشرف، شرف حضور داشته و به درس و بحث و تدریس در آن مکان وحوزه هزار ساله، میراث باقی مانده از مرحوم شیخ طوسی اعلی الله مقامه الشریف است، بوده و پس از هجرت در سال ۱۳۶۵ شمسی به تهران آن را ادامه دادند. عزای مظلومانه حضرت زهرا ع از سویی، و وجود ستارهای از ستارگان مکتب فقه وأصول حوزه هزار ساله شیخ طوسی در نجف اشرف، روحانیت خاصًی را به این مجلس بیریای عزای حضرت داده بود. در جای جای این مجلس، روحانیون پیر و جوان، و خوشهچینان سفره گسترده علوم آل محمد ص که اغلب از شاگردان این ستاره برجسته و استاد حوزه علمیه بشمار میآمدند، به چشم میخورد.
در آغاز از سخنان حجتالاسلاموالمسلمین بیآزار که در راستای شیعه امام بودن و جایگاه والای آن سخن راند، بهره بردیم، سپس با تقاضای ایشان، با حضور حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ احمد لبانی در مجلس که بیش از دو دهه افتخار آشنایی با وی را دارم، دقایقی را با دعا بر وجود مبارک حضرت حجت ع، آغاز نمود و با صدا و لحن گرم و زیبایش که نشان از درون با اخلاص و پاکش دارد، اشعار زیبایی را در رثای بانوی دو عالم خواند که بر روحانیت و سوز و گداز این مجلس و عزای مظلومانه حضرت، افزود.
در پایان مجلس، فرصتی دست داد که با برخی از حاضران در مجلس، که از بیت سبط الشیخ که از نوادگان دختری مرحوم شیخ انصاری بوده و اکنون با عنوان سبط الشیخ، نبوی و انصاری و جز اینها در جامعه شهرت دارند، و نیز فرزند شهید آیتالله حاج سید رضا خلخالی و نواده مرحوم آیتالله آقا میرزا باقر زنجانی که خود از اساطین و اساتید حوزه علمیه نجف اشرف بشمار میآمد و دیگر شاگردان استاد، حضرت آیتالله جعفری اراکی، بهاصطلاح حوزویان، گعدهای کرده و از رشحات کلمات معنوی این ستاره مکتب آل محمد، بهره گیریم.
ایشان متولد ۱۳۱۰ شمسی بوده و در بیست و دو سالگی، به نجف اشرف هجرت کرده و با خوشهچینی از محضر اساتید بزرگوار آن هنگام نجف اشرف، وأقامت در مدرسه صدرالاشراف واقع در بازار بزرگ نجف و جایگزینی در حجره مرحوم آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی و بهره از رشحات مجاورت قبر مطهر امیر المومنین ع از سویی و خوشهچینی از از سفره گسترده علوم آل محمد در آن از سوی دیگر، و جایگزینی در حجره ای که شخصیتی بزرگوار و چهره ای برجسته و ستاره ای درخشان در مرجعیت شیعه، یعنی مرحوم آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی، همه وهمه برکات روحانی ومعنوی را بر استاد نازل نموده که پس از درنگ چهار دهه از عمر خویش در این شهر مقدس، سرانجام با بهرهای وافر و کشکولی پر مایه در سال ۱۳۶۵ شمسی به تهران بازگشت و سفره درس خویش را در آن گسترانید و به پرورش ستارگان و سربازان امام زمان ع همت گماشت که اکنون دهها شخصیت و ستاره و روحانیون واقعی و به معنای کلمه را تقدیم جامعه نموده که هریک اکنون در راستای خود، افاضاتی داشته و به شاگردپروری در کنار خوان گسترده علوم اهل بیت ع پرداخته اند.
امشب که یکی از شبهای زیبای زندگی من بود، از چرخیدن پروانه وار این شاگردان، پیرامون استاد لذت برده و با دیدن این شرایط، تمام لحظاتم را بیاد پدر شهیدم آیتالله انصاری که یار و دوست دیرین این ستاره بود و چندین بار ، امشب از ویژگیهای او یادی به میان آوردند نمود، سپری نمودم و سرانجام با چند عکس یادگاری، از مجلس خارج شدم.
در میانه حیاط خانه، با بدرقه فرزندان با محبت او به ویژه رفیق صدیق، جناب حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ مجتبی جعفری روبرو شده و سرانجام با دنیایی از خاطره، خاطراتی که به حدود نیم قرن پیش بازمیگردید، از این بیت الشرف، گام به بیرون نهادم. گامهایی که به چه دلربایی به برون خانه، نهاده میشد و چه دشوار از آن به بیرون، برداشته میشد. تا رسیدن به منزل در حال و هوای همنشینی با این ستاره، ستارهای که بوی پدر شهیدم و نجف محبوبم را از او استشمام میکردم، سپری نمودم.
سخنان آیتالله، تاریخ، درس، نصیحت و یادگیری تواضع و فروتنی بود! انرژی خاصی را در درون خود احساس مینمودم! آری از این روست که در روایت از امام ع آمده است: مجالسة العلماء، عبادة، یعنی: همنشینی با علماء، عبادت است.