دلهای بندزده شده بیشمار دیپلماتهایی وجود دارد که در این دوران حساس سیاست خارجی مملکت در این بخش فعالیت کرده و با سیلی صورت سرخ نگه داشتهاند تا منافع ملی لطمه نخورد. مخصوصا دیپلماتهایی که در صحنه خاورمیانه فعال بودهاند! و بیدلیل نیست که خاورمیانه هم سختترین صحنه فعالیت دیپلماتیک و هم مزیت نسبی سیاست خارجی کشور شده است.
اما این بار نه تنها کجسلیقگی بلکه حاکمیت نگرش امنیتی بر روند دیپلماسی و سیاست خارجی ایران که حتی وزیر امور خارجه کشور را نه تنها در رده سایر شرکت کنندگان در ملاقات بشار اسد با رهبری بلکه در حد مترجم هم مورد اعتماد نمیداند! و یا سفر آن قدر محرمانه تلقی میشود که در ملاقات با رئیس جمهور نه پرچم سوریه تدارک دیده میشود و نه لباسی مناسب و رسمی برای مترجم این ملاقات! چه رسد به لزوم اطلاع دادن به وزیر امور خارجه برای شرکت در ملاقات! اما آثار این دید و رویکرد در سیاست خارجی در حساسترین مقطع کشور که برگ برنده تحولات در دست ایران است و باید این سفر را به یکی دیگر از امتیازات ایران تبدیل کند کام همه را به تلخی میکشاند! اما ایکاش این استعفای غیررسمی تلنگری باشد برای بیداری مسئولان کشور و برگرداندن وزارت امور خارجه به جایگاه خودش!
متاسفانه انسجام مورد نیاز برای طراحی و مدیریت سیاست خارجی وجود ندارد و از این بابت کشور متحمل لطماتی شده و میشود. امروزه بعضی ارگانها که در سیاست خارجی دخالت میکنند حتی به نهادهای فرادستی هم دستور میدهند. در حالی که خوبه و ضروری است در کشور به گونهای عمل شود که نه تنها از وزارت امور خارجه استفاده ابزاری نشده بلکه وزیر امور خارجه هر کسی که باشد از منظر پیامی که به دنیا میدهیم هم از منظر سازمانی و تدوین ساختاری که کارآ و توانمند باشد و هم از منظر شخصی که سکان این وزارت را در دست دارد در جایگاهی قرار گیرد که بتواند کیان این وزارت خانه را برگردانده و به جایگاه واقعی خودش برساند تا به جای منافع بخشی آن ارگانها منافع و مصالح ملی در تصمیمگیریها و اجرای سیاست خارجی حاکم باشد و چکش نهایی نحوه تعاملات سیاست خارجی توسط وزارت امورخارجه زده شود و مشکلات قبل از ایجاد و راه افتادن جو رسانهای داخلی و خارجی حلوفصل شود.
انشاءالله!
* دیپلمات و سفیر پیشین ایران در اردن
* منتشر شده در روزنامه آرمان . ۸ اسفند ۱۳۹۷