پرستو بیرانوند: شیون زنی بر زندگی از دسترفتهاش هزار لایک، گریه مردی بر کشتزار بر آبرفتهاش ۲ هزار لایک، کتابهای گلآلود مدرسه و اسباببازیهای مدفون شده ۵ هزار لایک، چهره کبود کودکی در زیر آوار مانده ۱۰۰ هزار لایک و کامنت. با همین تخمین سرانگشتی کولهبارش را جمع میکند، سری به مغازه چکمهفروشی، اسباببازی فروشی و لوازمالتحریر میزند و نقشه را ندیده و دیده با همراهانش در ماشین و چندین هزار فالوئرش در گوشی همراهش به جاده میزند. در مسیر چادرهای عشایر را میبیند، در میان گوسفندها عکس میگیرد و کنار عکس مینویسد «بر او ببخشایید که ابلهانه میپندارد حق زیستن دارد». به منطقه بحران که رسید پیش از هر کاری، کودکی در گلولای را پیدا میکند، کنارش زانو میزند، عکس میگیرد و باز هم کنار عکسش مینویسد «گمشده خودم رو پیدا کردم، من دنبال خودم میگشتم». حالا لایو اینستاگرامش را آغاز میکند و امدادرسانی را به نمایش همگان میگذارد. در ساعتهایی که در شهر چرخیده چند عکس هم به عنوان توشه سفر گرفته است.
مردی که تمام داراییاش را از دست داده و کنار عکس او مینویسد «نه خونه داری نه ماشین، یه دونه پراید رفیقت رو داری اما تو غیرت داری و ما تنهات نمیذاریم». چند روزی دیگر را هم در شهر میماند، سری به روستاهای اطراف میزند و برمیگردد تا به جشنواره بینالمللی فیلم در تهران برسد و این بار دوربینهای عکاسان جشنواره از او عکس بگیرند. این روند امدادرسانی نه تنها یک سلبریتی که دهها تن از آنهاست. با پوشش متفاوتی به این مناطق میروند، آسیبدیدهها را دلداری میدهد، با آنها خوش و بش میکنند، کنار آنها میخوابند و بعد از چند روز یا شاید چند هفته این افراد خوشپوش و خوشتیپ از منطقه میروند و زندگی آنها برای آسیبدیدهها تبدیل به یک فانتزی میشود. از سویی آنچنان روایت مصیبت تکرار میشودکه نه تنها مردم که حتی برای مسئولان این تصور ایجاد میشود که هیچ اقدامی برای فرار از مصیبت راهگشا نخواهد بود.
ورودی پر هزینه و خروجی بینتیجه
در روزهای اول سیل یا زلزله حجم خبرهای امدادرسانی و سرکشی مسئولان و سلبریتیها دست به دست میشود. حضور در منطقه بحران به علت شهرت، تنها مختص به بازیگران یا اینفلوئنسرها نیست که حتی مسئولان کشوری نیز از آنجا که باید تیک حضور و غیاب خود را در منطقه بحران، زده باشند به منطقه ورود میکنند. ورودی که بسیار پرهزینه است و حتی در سیل اخیر با توجه به اینکه بالگرد به علت از بین رفتن جادهها نقش اساسی در امدادرسانی داشت، تنها در سفر یکی از مسئولان ۴ بالگرد به او و همراهانش اختصاص پیدا کرد، تا از مناطق بازدید صورت گیرد و جدیت پیگیری مطالبات مردم در بحران به نمایش گذاشته شود.
سوالی که پیش میآید این است که آیا ورود افراد مشهور حتی اگر مسئولان باشند در زمانی که اولویت امدادرسانی به مردم است؛ ضرورت دارد یا خیر؟ وحید بشیری از آفرودرهایی است که تجربه امدادرسانی در زلزله بم، ورزقان، سرپل ذهاب و سیل لرستان را داشته است. او در مورد تجربه برخوردش با سلبریتیها در امدادرسانی به خبرآنلاین میگوید: «در زلزله کرمانشاه و سیل لرستان حضور سلبریتیها پررنگتر بود که در پوشش اقدامات خیرخواهانه به منطقه میآمدند. برخی مثل علی دایی با هدف و برنامه ورود کردند و نتایج بسیار مثبتی هم در کمکرسانی داشتند. اما با چندین سلبریتی برخورد داشتم که بعد از آن پیجهایشان را دنبال کردم، آنچه به نمایش میگذاشتند با آنچه عمل میکردند تفاوت بسیاری داشت. بدون هیچگونه شناخت فرهنگی و آداب و رسومی از منطقه، بدون هیچگونه آموزش و بدون برنامه به منطقه آمده بودند و بعد در پیجهای اینستاگرامیشان عکسها و شعارهایی منتشر میکردند که با عمل آنها نمیخواند و گویا به دنبال پر کردن رزومه خود بودند.»
با پوشش متفاوتی به این مناطق میروند، آسیبدیدهها را دلداری میدهد، با آنها خوش و بش میکنند، کنار آنها میخوابند و بعد از چند روز یا شاید چند هفته این افراد خوشپوش و خوشتیپ از منطقه میروند و زندگی آنها برای آسیبدیدهها تبدیل به یک فانتزی میشود.
تجربههای حضور مردم در بحرانهای مختلف و حتی به گفته خود مسئولان، این امر اثبات شده را نشان میدهد که در زمان وقوع بحران به علت آنچه که میتوان آن را کارکرد ناموفق یا بد کارکردی ساختارهای موجود نام نهاد، کمکهای مردمی نقش اساسی در امدادرسانی به مردم بحرانزده، دارد و خواهدداشت و تجارت ناموفق دلیلی بر عدم استفاده از این ظرفیت نیست. وحید بشیری که پس از زلزله سرپل ذهاب نزدیک به سه ماه در این منطقه حضور داشته، میگوید: «موانع بسیاری در حوادث طبیعی رخ میدهد که مانع امدادرسانی میشود. بزرگترین مسئله سوءمدیریت، کمبود امکانات و عدم رعایت توزیع عادلانه امدادها است. نداشتن اطلاعات کافی در مورد جمعیت روستاها و مسافتها از سمت نهادهای مسئول همچون بخشداریها، فرمانداریها و بنیاد مسکن باعث میشود کمکها به درستی به دست مردم نرسد.» او توضیح میدهد: «در تمامی مناطق بحرانزده شاهد سرقت اقلام امدادی بودهایم که دربرگیری فراوانی ندارد اما عدم مدیریت صحیح در امدادرسانی از سوی مسئولین باعث ایجاد این تصور برای مردم بحرانزده شده که اگر تلاشی برای به دست آوردن اقلام نداشته باشند، کمکها به صورت عادلانه توزیع نمیشود. در زلزله کرمانشاه، مناطق اقلیتنشین مذهبی که اهل تسنن ساکن هستند، امدادهای دولتی کمتر به دست مردم میرسید و اگر کمکهای مردمی نبود، ساکنین این مناطق آسیبهای جدیتری میدیدند.»
دیدن آوارگی و مصیبت مردم هیجان ندارد
«به نظر تو دیدن داغ مردم هیجان داره؟ دیدن آوارگی و مصیبت مردم هیجان داره؟ عدهای فکر میکنند که کار ما آفرودیها تفریح و هیجان است، منکر این نیستم که آفرودرهایی هستند که برای فال و تماشا میآیند اما تعدادشان بسیار کم است.»اینها صحبتهای وحید، آفرودری است که میگوید با افراد زیادی برخورد داشته که کمکرسانی آنها را روحیه جستوجوگری و هیجانطلبی آنها اسم میگذارند. او میگوید: «افرادی که در منطقه حضور پیدا میکنند هزینههایی مانند اسکان و تغذیه دارند که تامین این موارد باعث آشفتگی بیشتر در نظم بهم ریخته شهر و منطقه بحرانزده میشود. آفرودرها اکثرا بدون وابستگی به ارگان خاصی به مناطق بحرانزده ورود میکنند اما از آنجا که برنامه مشخصی دارند با اینکه هزینههای بسیاری هم متحمل میشوند و حتی گاهی ماشین خود را از دست میدهند، نقش اساسی در امدادرسانی دارند و با نیت انساندوستانه کار خود را ادامه میدهند.»
اما عدم مدیریت صحیح در امدادرسانی از سوی مسئولین باعث ایجاد این تصور برای مردم بحرانزده شده که اگر تلاشی برای به دست آوردن اقلام نداشته باشند، کمکها به صورت عادلانه توزیع نمیشود.
بررسی شرایط موجود و عدم اعتمادی که از سوی مردم نسبت به برخی از دستگاهها شکل گرفته و نمیتوان آن را انکار کرد، ضرورت استفاده از ظرفیت کمکهای مردمی و سلبریتیها را در مواقع بحرانی نشان میدهد اما در زیرمجموعه نهادهایی که بتوانند اعتماد مردم را جلب کنند. مردم عادی میتوانند در مواقع بحران کمک کنند و حتی فعالیتهای مشترک میتواند سبب همگرایی بیشتر مردم برای دیگر مواقع بحرانی شود اما ازدحام مردم و نداشتن برنامه منسجم و تشکلهای مردم نهاد مستقلی که به آن اعتماد کنند، باعث میشود که حضور بدون برنامه در محل وقوع حادثه بینظمیهای بسیار ایجاد کند. بسیاری بر این باورند که کمکهایی که به نهادهای دولتی میکنند صرف اموری میشود که ربطی به منافع آنها ندارد. شکلگیری سازمانها و نهادهای مردمی و غیرحکومتی میتواند باعث جلب اعتماد مردم و منسجم شدن کمکرسانی شود تا در کنار بحران پیش آمده، شاهد بینظمی و توریسم بحران نبود و موج امدادرسانی هیجانی کوتاه مدت که در شبکههای مجازی شکل میگیرد و سریعا به فراموشی سپرده میشود، ساختارمند شود.
۴۲۲۳۸