سیدحسین رسولی: این روزها بحث گرانفروشی کاغذ در بازار کتاب و نشریات داغ شده است. قیمتها رشد داشتهاند و صحبتهایی از احتکار به گوش میرسد. رهبرانقلاب هم در بازدید از نمایشگاه کتاب دستور صریح دادند که: «باید مساله کاغذ را حل کرد؛ اینطور نمیشود. وزیر فرهنگ و وزیر صنعت بنشینند و این مساله را حل کنند». حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی نیز به چهار وزیر کابینه دستور داد تا اقدامات لازم و موثر در زمینه توزیع کالاها و مقابله با گرانفروشی انجام شود. به نظر میرسد این موضوع در زمینه کتاب و کاغذ از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این زمینه مصاحبهای با کاوه میرعباسی که از جمله مترجمان و نویسندگان شناختهشده است کردهایم. او آثار نویسندگان مشهوری چون «کارلوس فوئنتس»، «لوییس بورخس»، «گابریل گارسیا مارکز»، «ماریو بارگاس یوسا»، «آندره برتون» و... را از زبانهای انگلیسی، فرانسوی و اسپانیایی به زبان فارسی ترجمه کرده است. گفتوگوی ما را بخوانید.
خیلیها از گرانفروشی و احتکار کاغذ گلایه دارند. شما وضعیت کتاب و کاغذ را چگونه ارزیابی میکنید؟
یک عده میگویند وضعیت به آن بدی هم نیست. وزارت ارشاد به صورت پیوسته و آهسته کاغذ میدهد. برخی ناشران میگویند که به مشکل بر نخوردهایم. آنها تاکید دارند که کاغذ گرفتهایم. بنده ناشر نیستم. گلایههای بسیاری هم شنیدم. با این حال برخی از ناشران جنجال کردهاند. گرایشی شکل گرفته است که برخی کتابها را به سرعت چاپ نمیکنند و بهانه این کار هم این است که: «کاغذ نیست». همه کتابها که به سرعت به فروش نمیروند! بهانه کاغذ تبدیل به امر عجیبی شده است. بنده از دوست ناشری شنیدم که میگفت: «گروه اندکی از ناشران بیخود میگویند که کاغذ نیست. بهانه است». یک عده از ناشران هم کاغذها را گرفته و به صورت آزاد فروختهاند. در حال حاضر بالای ۱۰ هزار نفر مجوز نشر دارند. با اینحال ناشران اصلی ما شاید به عدد ۵۰۰ هم نرسد. به نمایشگاه هم رفته بودید، متوجه میشدید که غرفههای الکی زیاد است. آنها برای اینکه مجوزشان لغو نشود، تعداد محدودی کتاب چاپ میکنند. مشکلات اصلی برای دورهای است که بدون حساب و کتاب مجوز نشر دادند. البته باید بگویم که کاغذ گران شده است ولی آش آنقدرها هم شور نشده است.
وضعیت نمایشگاه کتاب را چگونه دیدید؟ کتابها به فروش میرفت؟
من در نمایشگاه دیدم که برخی غرفهها خیلی شلوغ بودند. در گذشته شاهد بودیم که برخی کتابهای «bestseller» (پر فروش) غربی در ایران مورد استقبال قرار نمیگرفتند. این روزها همه چیز برعکس شده است. برخی از رمانهای پر فروش مورد توجه مردم قرار گرفته است. در تمام دنیا بیشتر رمانهای پر فروش عامهپسند هستند. هیچ اشکالی هم ندارد. نویسندگان آنها با تکنیکهای داستانی آشنا هستند. نویسندگان کلاسیکی هم هستند که پر فروش میشوند. نویسندهای مانند جین آستین اینگونه است. چیزی در حدود ۱۰ ناشر را دیدم که کتابهای پر فروش غربی را منتشر کردهاند و خیلی خوب هم میفروشند. این ناشران خیلی مهارت دارند. گاهی کتابهایشان تا چاپ بیستم رفته است. سلیقه جهانی کتاب وارد ایران هم شده است. این موضوع به برکت اینترنت است. سرعت ترجمه هم در ایران بالا رفته و مقداری از آن هم بی حساب و کتاب است. کتابهای پر فروش آنچنان هنری نیستند ولی نویسندگان آنها صنعتگران ماهری هستند.
یعنی متخصص رمان و داستان هستند؟
بله. دقیقا. اینگونه نیست که هر کسی از مادرش قهر کرده باشد به سمت نویسندگی برود. ادبیات عامهپسند ایرانی گرفتار این موضوع شده است. برای همین است که این روزها طرفداری هم ندارند. بیشتر نویسندگان عامهپسند ایرانی با تکنیکهای ادبیات داستانی آشنایی ندارند. آنها همینجوری مینویسند. نویسندگان غربی اینگونه نیستند. من کاری به ارزش ادبی آنها ندارم. نکته این است که اصول داستاننویسی را بلد هستند. نویسندهای مانند جوجو مویز تکنیکها و اصول داستاننویسی را به خوبی بلد است. اصلا نمیتوانید از این نظر به او ایراد بگیرید. داستانهای مویز به هیچ عنوان مشکل ساختاری ندارد. منطق روایی خوبی هم دارد.
پس جوانان ایرانی به نویسندگان عامهپسند غربی توجه دارند؟
بله. کتابفروشان ایرانی هم خیلی حرفهای شدهاند. من خودم دیدم که یک فروشنده به خوبی تمام کتابها را خوانده بود و آنچنان خوب داستان کتابها را توضیح میداد که مخاطب به راحتی خرید میکرد. در یک غرفه دیدم که توضیحات کتابفروشی باعث فروش چند جلد کتاب شد. این موضوع خیلی مهم است. مثل اینکه کتابفروش حرفهای پیدا شده است.
آینده کتاب را چگونه میبینید؟
واقعا نمیدانم. اگر شما وضعیت دلار را پیشبینی کردید من هم وضعیت کتاب را پیشبینی میکنم. ناشران حرفهای از وضعیت آنچنان ناراضی نیستند. آنها کارشان را بلد هستند.
نکتهای در ذهنتان مانده است که بگویید؟
من اهل نصیحت نیستم. یک ضربالمثل رومانیایی جالب وجود دارد. آنها میگویند: «نصیحتم نکن، خودم تنهایی هم بلد هستم که اشتباه کنم.»
۵۷۲۴۵