الهه محمدی: ساعت که از ۱۲ شب گذشت، آدمها کم کم آمدند بیرون. خستگیهای تمام روز را گذاشتند در خانه، آمدند به دل شب. شب برایشان سفرهای تازه پهن کرده بود. میزهای بلند، خندههای گل و گشاد، خیابانهای شلوغ. آنها روز را تمام کرده و آمده بودند حالا شبی دراز را شروع کنند. تا خود صبح که «تهران شبهایش قشنگ است».
تهران خسته پرولوله، چند سالی است که شبهای رمضانش، برای آدمهای از کار و زندگی شلوغ خستهاش، برنامه دارد. آدمهای تهران چند ساعتی که از موعد افطار میگذرد، راهی خیابانهای شهرشان میشوند، دور میزهای کافهها مینشینند، گپ میزنند و ساعت به حوالی ۳ یا ۴ صبح که میرسد راه خانه در پیش میگیرند. آنها حالا راویان جدیدی از «زندگی شبانه» تهرانند؛ شاید با زمزمهای از آن شعر شاملو که «اگر که بیهده زیباست شب برای چه زیباست شب برای که زیباست شب؟»
«شبهای تهران جان میدهد برای زندگی شبانه»
«ایرانشهر» پاتوق است؛ از همان سالهایی که «فیشرآباد» نام داشت و خانههایش محل سکونت عده زیادی از رجال دولتی و مقامات اروپایی بود .اهالی خیابان علاءالدوله که حالا سالهاست نامش فردوسی است، مثل همان قدیمها که خیابانهای اطراف ایرانشهر مثل الان بیباغ و بر نبود، شبهای رمضان راهی کافههای تا صبح باز این خیابان میشوند تا در سکوت شب، پاتوقهای شبانه بسازند. ایمان، شایان و اشکان، جوانهایی که ایرانشهر برایشان پاتوقی شبانه است، شبهای ماه رمضان را در این خیابان میگذرانند. هر سه چندسالی خارج از کشور زندگی کرده و حالا به کشور برگشتهاند تا «بمانیم و همین جا کار کنیم.» هر سه «نایت لایف»های کشورهای مختلف را دیدهاند؛ «شبهای تهران جان میدهد برای زندگی شبانه»
ایمانِ ۲۸ ساله، ساعت ۱ بعد از نیمه شب به همراه دوستان هم سن و سال خودش، از خانهاش در همان حوالی ایرانشهر راهی کافهای با میزهای معروف به «سوشال» شده تا بیشتر با مردم گپ بزند؛ «من چندین بار است که در شبهای ماه رمضان بیرون میآیم و به زندگی شبانه در شهر علاقمند هستم. من ۳ سال در مالزی زندگی کردهام و با اینکه این کشور هم کشوری مسلماننشین است اما بخش زندگی شبانه آن از دیگر بخشهای مربوط به گردشگری در این کشور جدا است و آورده مالی بسیار خوبی برای این کشور دارد. الان یک سری کشور هستند که در آمدشان فقط از توریسم به دست میآید و همین زندگی شبانه به آنها خیلی کمک می کند. مثلا در این کشورها مردم شب بیرون میآیند و با یکدیگر صحبت میکنند، درس میخوانند، شادی میکنند و ... به نظر من این تفریحات شبانه بر سبک زندگی آنها تاثیر خوبی گذاشته است. مثلا در لندن یک باشگاه بدنسازی هست که تا صبح باز است و کسانی که میخواهند شب ورزش کنند میتوانند به این باشگاه بروند. این امکانات باعث میشود شهرها شبها زنده باشند و کسانی که سبک زندگیشان بیشتر بر محور شب میچرخد، حس بهتری در شهرها داشته باشند.»
بگذارید تهران زنده باشد
اشکانِ ۲۵ ساله که روزگاری استانبول را با آن زرق و برق همیشگیاش، برای زندگی انتخاب کرده بود حالا چند سالی است که به کشور برگشته؛ «شبهای استانبول کجا؟ تهران کجا؟! شبهای تهران خیلی قشنگ است، خیلی قشنگتر از شهر آنها.»
اشکان اولین بار است که ساعت ۱ شب به دل تهران زده تا با دوستانش گپ شبانه داشته باشد در پیاده روهای ایرانشهر؛ « من یک سال در استانبول زندگی کردم و در این یک سال میدیدم که مردم این شهر که از نظر فرهنگی شاید بیشتر به ما نزدیک باشند، در مناطقی از شهر دور هم جمع میشوند و با هم گفتوگو میکنند و از نظر گردشگری هم برایشان خیلی مفید است. اما شهر ما شهر قشنگی است. ما هم میتوانیم شبهای تهران را بستری برای مردمی کنیم که دوست دارند شبها در خیابان باشند. فعالیت در فضای مجازی هم توانسته به زندگی شبانه در تهران کمک کند. مواقعی هست که ما بعد از اینکه به سینما میرویم و یا جای دیگری بودهایم، دلمان میخواهد برویم یک جایی بنشینیم و چیزی بخوریم. اما در اغلب مواقع تهران از ساعت ۱۱ یا ۱۲ شب به بعد تعطیل میشود و عملا جایی برای استراحت کردن شبانه در شهر وجود ندارد. من شنیدم که شهرداری طرحی دارد که مناطقی را در تهران برای زندگی شبانه در نظر گرفته است. اگر این اتفاق بیفتد و امکانات دیگری در کنار رستورانها و کافهها هم در اختیار مردم قرار بگیرد، میتواند حتی به توسعه اقتصادی شهرها کمک کند.»
بیایید با هم گفتوگو کنیم
شایان، ۳۲ ساله کشورهای زیادی را به چشم دیده؛ و شبهایش را و تفریحات مردم در شبهایش را؛ «من نایت لایف کشورهایی مثل هلند، ایتالیا و انگلیس و چند کشور اروپایی را دیدهام. در تمام این کشورها «نایت لایف» بخش مهمی از زندگی مردم را تشکیل میداد. به نظرم زندگی شبانه به سالمسازی زندگی جوانان هم میتواند کمک کند. به جای اینکه همه بخواهند همیشه در یک خانه جمع بشوند و تفریحات غیرسالم داشته باشند، میتوانند شبها بیرون بیایند و چند ساعتی را در آرامی شب دور یکدیگر بگذرانند. من خودم اهل صبح بیدار شدن و شب زود خوابیدن هستم اما دوستانی دارم که دوست دارند در شب ورزش کنند، دوچرخه سواری کنند، کتاب بخوانند یا خوش بگذرانند. بنابراین اگر در شب فضایی باشد که جوانان بتوانند علاوه بر غذا خوردن، تفریحات دیگر هم داشته باشند، خیلی خوب است. الان به خاطر اینکه شهرهای ایران زندگی شبانه ندارند، بیشتر مردم شبشان را پای برنامههای تلویزیونی یا ماهوارهای می گذارند. اما اگر این زندگی شبانه شکل بگیرد، مردم میتوانند با بیرون آمدن از خانهها، فرهنگ گفتوگو و تعامل را شکل بدهند.»
«کاش بگذارند این شبها ادامه داشته باشد، تهران به این مردم تا خود صبح نیاز دارند و مردم به تهران»؛ این خلاصه کلام آنها است؛ «در بقیه شهرهای دنیا زندگی شبانه وجود دارد. البته زندگی شبانه در کشورهای دیگر عموما با مشروبات الکلی تعریف میشود اما میشود بدون این مشروبات را زندگی شبانه داشت. همین که تو بدانی اگر موقعی ساعت ۱ شب دلت خواست بیرون بروی و با کسی هم صحبت بشوی، جایی وجود دارد، همین مایه دلگرمی است. زندگی شبانه باعث میشود که همه بیرون بیایند و با هم حرف بزنند. این موضوع باعث فرهنگسازی بیشتر هم میشود.»
در این شبها کمتر میترسم
در طول سال، شب که از ۱۱ می گذرد، ترس بیشتر می افتد به دل شهروندان شهری که روز شلوغی داشتهاند اما شبهای شهرشان متروکه است. به ویژه زنانی که بیشتر از مردان حس ناامنی دارند و تک و توک زنی را در مواقع دیگر سال میبینی که کنار خیابان قدم بزنند. مریم ۲۵ ساله، اما حالا ساعت ۳ در خیابان است. به همراه دوستهایش در کافهای پرسرو صدا؛ «ما همین که ماه رمضان شد زمان بیرون رفتمان دیرتر شد. اگر ادامه داشته باشد خیلی بهتر است. کسانی که صبح سرکار میروند، شبها می توانند با خیال راحتتری بیرون بروند. من خودم به عنوان یک زن در این شبها حس بهتری از بیرون آمدن از خانه داشتهام. هرچند زنان در روز هم چندان حس امنیت ندارند اما در این شبها من از اینکه ساعت ۳ شب با ماشینم بیرون میآمدم و در شهر گشت میزدم، وقتی میدیدم که بعضی از خیابانها روشن هستند و مردم در پیاده روها یا کنار ونها ایستادهاند و درحال خوشگذرانی هستند، حس امنیت بهتری پیدا کردم. حس ترسم در این شبها خیلی کمتر از شبهای دیگر بود. ما آنقدر در شهرمان تفریح نداریم بنابراین همین شب زنده داریها میتواند خودش یک تفریح باشد. اما موضوع مهم دیگر موضوع امنیت است. اگر ما میخواهیم مناطقی از شهر را به زندگی شبانه اختصاص بدهیم باید فکر بهتری برای امنیت شهر کنیم. احساس عدم امنیت در شهرها به ویژه برای زنان بسیار مهم است و گرچه نیاز به پیش نیازهای زیادی دارد اما گسترش زندگی شبانه در شهر میتواند به زنان حس بهتری بدهد تا بتوانند با حس بهتری به خیابانهای شهر بیایند.»
خوشحالیم چون مردم خوشحالترند
رمضان که میشود، زندگی «کافیمن»ها هم فرق میکند. حوالی ۲ و نیم شب است و آنها همچنان خودکار و کاغذ به دست در حال گرفتن سفارشاند. «جو خیلی باحالتر شده، شهر خیلی سرزندهتر شده.» آرینِ ۲۱ ساله ۴ سالی است که کافی من است و میگوید شبهای ماه رمضان برایش متفاوتتر از همیشه است؛ «الان ساعت ۲ و نیم شب است اما مثل سر شب است. گرچه سیستم زندگی ما به هم ریخته؛ قبلا دیگر ساعت ۱۲ ونیم خانه بودیم حالا به زور ساعت ۴ و نیم میخوابیم. اما مردم به ما مراجعه میکنند و اظهار خوشحالی میکنند از اینکه ما تا نصفه شب باز هستیم. بسیاری از مشتریهای ثابت ما ساعت ۱۱ به اینجا میآیند و تا ساعت ۳ و ۴ صبح هم مینشینند. من فکر میکنم اگر در شبهای دیگر به غیر از شبهای ماه رمضان، شهر تهران همینطوری در شبها زنده باشد، حتی برای سلامت روان جوانها هم مفید است. هرچند ممکن است خیلیها زندگی شبانه را دوست نداشته باشند اما برای بسیاری از جوانها شبهای تهران خیلی جذابتر است. اگر زندگی شبانه گسترش پیدا کند میتوانیم در همه شبهای سال شور و نشاط بیشتری را شاهد باشیم.»
درآمدشان اما آنقدرها بیشتر نشده؛ «از نظر مالی زیاد به ما کمکی نشده است اما از نظر روحی ما خیلی بهتریم. چون مردم سرزندهتر هستند و همین انرژی آنها به ما هم انرژی میدهد. گرچه تذکراتی که ما برای حجاب به زنان میدهیم در این شبها بیشتر شده؛ چون از طرف اماکن هم به ما تذکر بیشتری میدهند. اگر زندگی شبانه در تهران راه بیفتد و فکری برای ایجاد امنیت بیشتر در شب شود، میشود زندگی بهتری را در این شهر شلوغ سپری کرد.»
مهسا ۲۳ ساله، کافی من یکی دیگر از کافههایی است که تا صبح بازند. میگوید شب بیداری در سیستم بدنش تاثیر گذاشته اما روحیهاش بهتر است؛ « شب بیداری در سیستم بدنم تاثیر گذاشته چون زمان خوابم عوض شده است. وزنم پایین آمده اما از اینکه شبها شلوغ است و مردم خوشحالند، خوشحالم. من دوست داشتم سرکار نبودم و میتوانستم بیرون بروم اما چون سرکارم نمیتوانم. به نظر من اگر شبهای تهران زنده باشد، روی امنیت تاثیر زیادی دارد، میدانی که اگر ساعت ۲ شب از خانه بیرون بیایی جایی هست که برای وقتگذرانی به آنجا بروی و اگر هم با مشکلی روبرو شوی میتوانی صدایت را به بقیه برسانی.»
پیش به سوی شبهای زنده تهران؟
سال پیش بود که ستاد گردشگری شهرداری تهران به وسیله مصوبه شورای شهر تهران موظف شد تا با اجرای طرح حیات شبانه شهر با معرفی مناطق مختلف گردشگری، خدمات فرهنگی هنری را به شهروندان بخصوص افرادی که طی روز امکان بهرهمندی از این فضاها را ندارند، ارائه کند. هرچند در مناطقی که مشخص شده بود نصفه و نیمه این طرح اجرا شد اما چند وقتی است که باز هم شهرداری تهران به دنبال شبانه کردن ۱۲ نقطه از شهر برای توسعه حیات شبانه است. گرچه آنطور که زهرا نژادبهرام عضو هیات رئیسه شورای شهر تهران گفته، شهرداری فعلا در فاز اول ۵ نقطه را برای ماه رمضان در شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز شهر آماده کرده است. به گفته او اعضای شورای شهر تهران به توسعه حیات مدنی و شبانه تاکید دارند؛ بگونهای که باید تمامی مکانهای ارائه دهنده خدمات به شهروندان اعم از اغذیه فروشی، لباس فروشی، عکاسی و... در هنگام شب دایر باشد تا مردم بتوانند از آن استفاده کنند.
رویکرد اصلی این اعضای شورای شهر به گفته خودشان تقویت امنیت شهر به خصوص در شب است تا مردم بتوانند از ظرفیتهای زندگی در شب استفاده کنند.
حالا باید منتظر ماند و دید آنطور که اعضای شورای شهر بر آن تاکید دارند این حیات شبانه بعد از ماه رمضان ادامه پیدا میکند یا باید همچنان شهروندان تهرانی مانند گذشته قید شبانهگردی در شهرشان را بزنند. شبانهگردیهایی که نه تنها بر گسترش گردشگری موثر است بلکه اقتصاد شبانه را شکل میدهد و میتواند راهی برای سالمسازی تفریح مردمی باشد که از دیرباز خاطرات زندگی شبانهشان در کتابهای تاریخی و مردمشناسی ثبت شده؛ از شبنشینیهای سیاسی و اقتصادی در کنج خانههایشان گرفته تا خیاباننشینی و کافه گردیهای معروف شبانه.
۲۳۵۲۳۵