محمدعلی نجفی همسرش «میترا استاد» را کشت و به قتل هم اعتراف کرد؛ مانند هر قاتل دیگری که شاید بارها و بارها یا خبرش را خوانده یا با آن مواجه شدهایم؛ اما چه چیزی این قتل را متمایز کرده؟ یا اصلا چرا متمایز؟ قطعا نمیشود نادیده گرفت که نجفی یک سیاستمدار شناختهشده، وزیرآموزشوپرورش و شهردار سابق تهران و خلاصهتر یک شخصیت محبوب و مقبول بین افکار عمومی بود و هست اما چقدر درست است که بخواهیم پیشینه فعالیتهای او را به سبب پاکدست بودن و سلامتش در پستهای مدیریتی و البته تجربههای اجرایی موفق، بهعنوان ابزاری برای توجیه یک قتل حساب کنیم و آن را نادیده بگیریم؟
همان شب حادثه محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران اعلام کرد که ما همان ساعات ابتدایی متوجه شدیم که نجفی متهم به قتل است اما از ترس اینکه او خودکشی نکند، دست نگهداشتیم و همزمان که او میخواست خودش را معرفی کند، او را دستگیر کردیم و به آگاهی شاپور منتقل شد. حتی اگر بخواهیم این رفتار را توجیه کنیم که جان یک شخصیت برجسته در خطر خودکشی بوده و تعلل در دستگیری، یک بازی پلیسی بوده است، باز هم نمیشود از این گذشت که مگر کم بوده تعداد متهمانی که بعد از قتل خودکشی کردهاند یا به هر روش دیگری مردهاند تا دستگیر نشوند؟
از این هم که بگذریم، نمیشود برخورد ماموران پلیس را با نجفی بهعنوان یک متهم به قتل نادیده گرفت. آگاهی شاپور برای همه آنهایی که یکبار پایشان به آنجا باز شده روایتی پر از تلخی و ترس است که حتی توان بازگوکردن دوباره آن روایت را هم از آنها میگیرد. در مورد نجفی اما شاهد یک فضای آرام و پر از احترام بودیم. نجفی چایش را مینوشید، همه نیروهای پلیس برای احترام به او خم میشدند و حداقل در روز اول خبری از دستبند و فشار نبود. البته ذکر این مصداقها ابدا به معنی تقبیح این نوع رفتار با متهم نیست اما زمانی به این رفتار پر از احترام نقد وارد میشود که بین نجفی با دیگر متهمان تبعیض قائل میشوند.
بیشک اگر این رویه برای همه متهمان اتفاق میافتاد جای تعجب نداشت، اما واقعا با همه متهمها همینطور رفتار میشود؟ بعد از این ماجرا گروهی میگویند نجفی آدم شریفی است و قتل او تحت فشار بوده است؛ نباید با او مثل دیگر متهمان رفتار کرد و فریاد وااسفا سر دادهاند بر سر خبرنگارانی که در دادسرا دور او جمع شدهاند و سوال میپرسند. بقیه متهمان به قتل مگر آدمکش و قاتل بهدنیا آمده بودند؟ مگر انسانیت و شرافتشان زیر سوال بوده؟ یا از روی تفریح یا آرامش تمام کسی را کشتهاند؟ چطور تا در اخبار میبینیم کسی مرتکب قتل شده فحش و ناسزا را نثارش میکنیم اما در مورد نجفی برعکس رفتار میکنیم؟
نجفی فارغ از تمام پیشینه مثبت و قابل قبولی که دارد، مرتکب قتل شده و باید محاکمه شود. فارغ از اینکه در چه شرایطی دست به این کار زده، تهدید شده یا تهمت شنیده، در فشار بوده یا آبرویش در خطر بوده، به بدترین حالت ممکن یک انسان را کشته، با هر پیشینهای که میترا استاد داشته است. در واقع در این حادثه یک چیز به کلی فراموش شده و آن این است که یک انسان از نوع زن کشته شده است و جدا از حقوق متهم که قطعا باید رعایت شود، مقتول کاملا به حاشیه رفته است. انگار که تکلیفمان مشخص نباشد، یا از این ور بوم میافتیم یا آنور. یکبار فحش و ناسزا را نثار قاتل میکنیم و اینبار نثار مقتول.
پس نباید فضا به سمتی برود تا این گمان غلط و این گزاره اشتباه در میان افکار عمومی پیش بیاید، که نجفی با سایر متهمان فرق دارد و این تصور باعث شود صحنههای روزهای گذشته در پلیس آگاهی از «چای خوردن» و خم و راست شدن دوباره پیش بیاید. این روزها خبر قتل میترا استاد یک شوک بزرگ را در افکار عمومی پیش آورد و حالا وقت آن است که «نجفی» را به عنوان یک ضلع از این حادثه تلخ درنظر بگیریم، نه بیشتر از آن.
* روزنامهنگار
۴۷۲۳۸