این موضع اروپا در حوزه دیپلماسی مرتبط با ایران ازجمله موارد نادر در سیاست غربیها از بدو انقلاب اسلامی تا به امروز است. قطعا ادبیات یکجانبه و قلدرمابانه رئیس جمهور آمریکا در این امر تاثیرگذار است. ترامپ از بدو شروع حکومتش غالبا سیاست تحقیر را در دیپلماسی پیشه کرده است و به جز مواردی نادر، سیاست کشورها و همچنین سران آنان را به زشتی یاد کرده است. حس برتری و فرض مطلق حاکمیت بر جهان در منش او کاملا مشهود است که به نوعی همان حس هیتلر برای برتری نژادی و سلطه بر جهان را القاء میکند.
در این میان اتحادیه اروپا نیز با پدیدهای به نام ترامپ روبهرو شده است که ٢٨ کشور اروپایی را بواسطه قدرت اقتصادیش به هیچ میانگارد .
اگرچه اروپا هنوز هم با برخی سیاستهای مطرح از سوی آمریکا همصدایی می کند، اما دوران ریاست جمهوری ترامپ بیش از پیش سیاست برتریطلبی، یکحانبهگرایی و بدعهدی سران آمریکایی را برای اروپا ملموس کرد. لذا حفظ برجام و تاکید بر پایبندی به آن از سوی اتحادیه اروپا بیش از آن که در رابطه با دل نگرانی برای ایران تعریف شود، به نوعی باید تلاش برای هویت اتحادیه اروپا به عنوان وزنه برابر آمریکا در عرصه دیپلماسی نیز دیده شود. امروز ٢٨ کشور اروپایی خصوصا آلمان، فرانسه و انگلیس باید جایگاه مستقل خود را به افکار عمومی و مخصوصا ملتهای خود نشان دهند تا متهم به نوچهگری برای آمریکا نباشند.
شاید بتوان گفت اینستکس برای نمایش این پایبندی تعریف شده است. در این میان ضعف این سازوکار در حمایت از تبادلات نفتی و کالاهای تحریمی مورد تحلیلهای متفاوت قرار گرفته است، منجمله این که از منظر ایدئولوژیک واژه غرب به آمریکا و اروپا اشاره دارد و در یک رده قرار میگیرند و لذا منافع مشترک دارند و این منافع مانع اقدام جدی اروپاست. تورقی در آرایش طرفین جنگ جهانی دوم، نشان میدهد جهان بینی در رابطه با آن چه ذیل منافع ملی تعریف میشود در رده پایینتری قرار میگیرد و به همین خاطر گاه گروههایی را که ظاهراً هیچ سنخییت فکری باهم نداشتهاند در کنار هم گرد آورده است.
حجم بازار اقتصادی آمریکا نسبت به حجم بازار ایران برای اروپا چنان متفاوت است که توان مبارزه اروپا با آمریکا را زیر سوال میبرد و در اینجا بحث اراده اروپا در این رابطه شاید کمتر موضوعیت پیدا کند. اگرچه همان طور که گفته شد اذهان عمومی امروز منتظر عینیت یافتن استقلال اروپا از آمریکاست، اما از طرف دیگر توجه سیاسیون داخلی به واقعیت ها در عرصه دیپلماسی کمک میکند تا با تحلیلهای یکسویه، تسهیلگر به صف شدن کشورهای دیگر در بیتفاوتی به تفاهم و قراردادهای بینالمللی نباشیم، این امر به هیچوجه به معنی ندیده گرفتن تعهدات دیگران در قبال برجام نیست، بلکه با دیدن فرصتهایی هر چند کوچک، که در بیتعهدی آمریکا در فضای دیپلماسی ایجاد میشود، امکان گردش چرخه به نفع خود را ایجاد کرده و با ادبیات نسنجیده فرصت ابتکار عمل تقویت موضع اروپا در برابر آمریکا و انزوای این کشور در عرصه بینالمللی را از دست ندهیم.
* کارشناس روابط بینالملل و استاد دانشگاه
310 310