طی چهار دهه اخیر و به خصوص پس از پایان جنگ تحمیلی ایران و عراق ، جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده که هشت کشور حوزه خلیج فارس قادر هستند بدون دخالت و حضور قدرت های فرا مرزی با همکاری و هماهنگی از امنیت این حوزه مهم استراتژیک ،انرژی و اقتصادی حفاظت کنند.

اخیرا وزیر امور خارجه و رییس جمهوری کشورمان رسما اعلام داشته اند که ایران حاضر به انعقاد قرارداد عدم تجاوز و مودت با کشورهای جنوبی خلیج فارس است و بدین وسیله بجای خرید امنیت از قدرت ها فرامرزی کشورهای همجوار خود حافظ امنیت فیمابین باشند.

ولی پیشنهادات سازنده ایران پاسخ در خوری تا کنون دریافت نکرده و باستثنای کشور های عراق ،عمان و قطر که سیاستی معقول و مسالمت آمیزی نسبت به ایران در پیش گرفته اند سایر کشورها بر طبل خصومت با ایران می کوبند

برای اسیب شناسی همگرایی و مودت بین کشورهای حوزه خلیج فارس باید شناختی از پیشینه تاریخی و شکاف ها و چالش های موجود بین ایران و کشورهای جنوبی خلیج فارس داشت. حوزه خلیج فارس از مصب اروند رود در مرز ایران و عراق شروع و تا شبه جزیره مسندم در عمان به طول 865 کیلومتر  و عرض حدود 370 کیلو متر امتداد دارد. این منطقه شامل کشورهای ایران،عراق،کویت، بحرین، عربستان سعودی، قطر ،امارات عربی متحده و عمان است. ایران پر جمعیت ترین کشور منطقه و تقریبا بیش از نیمی از جمعیت این حوزه را در خود دارد. خلیج فارس بعنوان بخشی از خاورمیانه یک حوزه ژئوپولتیک منحصر به فرد را با توجه به وجود منابع غنی نفت و گاز در این منطقه و اهمیت آن برای حمل و نقل دریایی کشورهای همجوار تشکیل میدهد. ساختار قومی، زبانی ، فرهنگی ، نژادی و شکاف مذهبی و پیشینه تاریخی این حوزه موجب ایجاد تفرقه، رقابت و سوء ظن گردیده است.

شیخ نشین های جنوب خلیج فارس با توجه به جمعیت اندک و به لحاظ تاریخی امنیت آنها به قدرت های خارجی وابسته بوده است. از اوایل قرن نوزدهم نظر به افول قدرت دولتهای ایران و عثمانی انگلستان با شبکه ای از قراردادها خلیج فارس را به دریاچه ای بریتانیایی تبدیل کردند و تا خروجشان از خلیج فارس و شرق سوئز در سال 1971 از نظر سیاسی، امنیتی و اقتصادی تسلط کاملی بر کشورها جنوبی داشتند. پس از خروج بریتانیا امنیت و ثبات منطقه به آمریکائی ها و دولتهای وابسته  وقت ایران و عربستان واگذار شد. بعد از انقلاب اسلامی از انجا که کشورهای جنوبی خواهان ثبات طولانی مدت، مقابله با تهدیدهای داخلی، تروریسم، افراط گرایی، تامین امنیت انرژی و توسعه بودند؛ با کمک آمریکا شورای همکاری خلیج فارس را در مقابل ایران انقلابی تشکیل دادند و هر چه توانستند به عراق در جنگ با ایران کمک مالی و تسلیحاتی کردند. در ضمن آمریکا و تا حدودی انگلستان طی قراردادهای مختلف قول مشارکت گسترده دفاعی، تسلیحاتی و توسعه تجارت دادند و با دادن تعهدات امنیتی و دفاعی پایگاههای دریایی و هوایی متعددی را در این کشورها ایجاد نمودند. این شبکه های دفاعی-امنیتی بین آمریکا و کشورهای حوزه جنوبی تا انجا پیش رفته که امنیت خلیج فارس، امنیت ملی امریکا محسوب می شود. به این شبکه های دفاعی-امنیتی می بایست حضور ،قراردادها و پایگاههای بریتانیا را اضافه کرد.

چالش ها و رقابت موجود بین ایران و عربستان سعودی،  برادر بزرگ کشورهای عضو شورای همکاری، چندگانه اند. نخست شکاف مذهبی شیعه و سنی ، که عربستان خود را مدافع و مروج سنت و سنی مذهبان می داند و ایران اسلامی را مدافع و مروج تشیع در جهان اسلام تلقی میکند. دوم رقابت در زمینه انرژی و نفت و گاز که عربستان همیشه سعی در تعدیل قیمت ها و تولید با توجه به منافع حامیان خودش میباشد. سوم جهت گیری متفاوت در سیاست خارجی دو کشور که چالشی جدی است. ایران خواهان خروج امریکا از منطقه و عربستان خواهان حضور پر رنگ تر امریکاست. و نهایتا سیاست و رقابت ایران و عربستان برای برتری جویی و تفوق طلبی در منطقه خاورمیانه بطور کلی و در خلیج فارس به طور اخص تر است.

با این اوصاف ، یعنی حضور قدرت های فرامنطقه ای که اساس سیاست انها تفرقه بینداز و حکومت کن میباشد و چالش های مذهبی، امنیتی و تفوق طلبی در منطقه ، همگرایی امنیتی و مودت در کوتاه مدت مشکل به نظر میرسد. ولی میتوان با دیپلماسی فعال و روزنه های ایجاد شده به این همگرایی نزدیک شد.

نخست انکه با طرح پیشنهاد انعقاد قرار دادهای عدم تجاوز و مودت با کشور های عضو شورای همکاری در واقع بر ترس آنها از ایران فائق امد و فلسفه اتحاد این کشورها با امریکا و انگلیس را برای دفاع و امنیت بی اثر نمود. ایران در ضمن باید در عمل نشان دهد که قصدی برای تسلط سیاسی و ایدولوژیک بر این کشورها ندارد و صرفا به امنیت جمعی حوزه خلیج فارس می اندیشد که ثبات و امنیت انرژی و تجارت منطقه تداوم داشته باشد و بدون دخالت و حضور قدرت های فرا منطقه ای قابل انجام باشد.این سیاست اگر با دیپلماسی فعال و ظریفی اعلام و اجرا گردد،  با توجه به تحولات سالهای اخیر امکان پذیر است. ایران در حال حاضر به اندازه کافی قدرتمند است و میتواند با همگرایی کشورهای این حوزه پرچم دار حفظ امنیت این ابراه در مقابل خطرات احتمالی باشد.

طی سالهای اخیر مرکز ثقل قدرت های بین المللی از خاورمیانه به پاسفیک در حال انتقال است، و زمان آن رسیده که قدرتهای منطقه ای همگرایی را جدی بگیرند. ایالات متحده آمریکا طی سالهای اخیر تمایل چندانی به حضور نیروهای زمینی در منطقه ندارد و دولت فعلی امریکا معتقد است که دوستان امریکا  دنبال گرفتن سواری رایگان هستند و لذا خودشان باید هزینه های دفاع از انها را بپردازند، و دیگر حاضر به دفاع از کشورهای جنوبی بطور رایگان نیستند.

دولت ترامپ معتقد است حوزه خلیج فارس باتلاقی است که باید از ان پرهیز کرد. علاوه بر این آمریکا در بخش انرژی در تلاش است وابستگی خود را به نفت خلیج فارس کاهش و به صفر برساند. در واقع به نظر میرسد که امریکایی ها تمایل دارند روابط تجارت محور با این حوزه داشته باشند و نه امنیت محور.  بنابر این با توجه به شکست های عربستان در جنگهای نیابتی خاورمیانه و ضربه پذیر بودن این کشور و سیاست های جدید منطقه ای و انرژی امریکا زمان برای طرح پیشنهادات همگرایی و مودت مناسب بوده و سیاست معقول حکم میکند که حاکمان عربستان سعودی به سیاست قطر و عمان بپیوندند و باب مذاکرات را با ایران به منظور همگرایی و دفاع مشترک منطقه ای در پیش گیرند.

310/23 310

منبع: خبرآنلاین