آنها بیش از دو دهه است که همین روش را بهترین تاکتیک برای زمینگیر کردن دستگاه اجرایی کشور، ایجاد نارضایتی در مردم و نهایتاً کسب رأی از این بازار به هم ریخته میدانند. تجربه هم نشان داده که بسیار بعید است این گروهها توصیههایی نظیر اینکه چنین روشی در نهایت منجر به تخریب منافع ملی و کلیت نظام میشود را مدنظر قرار دهند.
اتفاقاً در تمام این سالها، چه در دوره اصلاحات و چه اکنون شاهد بودهایم که هر گاه دستگاه اجرایی نشانهای از یک اقدام جدی در جهت منافع عمومی ملت بروز داده، سر و صداها، فریادها و حملات این گروهها شدت بیشتری به خود گرفته. متأسفانه امروز باید بگوییم که این رفتار هم در یکسری سطوح نیروهای پیادهنظام و یا میانی جریان مخالف دولت تبدیل به فرهنگ سیاسی تثبیت شدهای شده و هم نشانی از اهتمام برای برخورد جدی و مؤثر با آن نیست. در واقع هر چند در مقاطعی صداهایی در مذمت این رفتارها بلند شده اما در پی آنها هیچ گاه شاهد اقدامی عملیاتی نبودهایم.
اما در این میان یک طرف این ماجرا تقریباً نادیده گرفته شده. چنین رفتارهایی به گواه تاریخ تحولات سیاسی پس از انقلاب و خصوصاً دو دهه اخیر به هیچ عنوان بدون سازماندهی و حمایتهای سیاسی مشخص امکانپذیر نبوده و نیست. هم در دوره اصلاحات و هم اکنون، مرتکبین این رفتارها صحنهگردانان و مشوقین و پشتیبانانی در سطوح مختلف قدرت دارند که از آنها نیرو و انگیزه میگیرند تا امکان پایان یافتن رفتار آنها به کمترین سطح ممکن برسد. به نظر حرف اصلی را امروز باید به این افراد زد؛ افرادی که در سطوحی از قدرت مشوق، صحنهگردان و یا تأمینکنندگان این اقدامات هستند. حرفی نه از منظر نصیحت و موعظه بلکه از منظر هشدار برای منافع خود این افراد.
هنوز دو دهه از دوران اصلاحات نگذشته و همه به یاد دارند که در آن زمان با هدف زمینگیر شدن دولت اصلاحات چه اقدامات تقابلی علیه دستگاه اجرایی آغاز شد و چه کسانی پشت این رفتارها بودند. آن زمان نیز مانند امروز این گروه میپنداشتند که در چنین روشی برای آنها سود و منفعتی سیاسی نهفته است. با اتکا به همین روشها دولت اصلاحات نهایتاً زمینگیر شد اما این به هیچ عنوان به معنای کامیابی حامیان اقدامات علیه آن دولت نبود، چه آنکه در دولت بعد بخشی از همین جریان خود به صف اول کسانی رسیدند که مورد حملاتی مشابه قرار گرفتند و حالا سالهاست که فشار حملات تخریبی را تحمل میکنند و متوجه شدهاند که وقتی جمعی در جریان رفتارهای تخریبی حرف از «منافع عمومی» میزدند و به قربانی شدن همه در این رفتارها تأکید داشتند، چندان بیراه نمیگفتند.
امروز هم معلوم نیست که برای فردا چرخ تحولات چگونه بچرخد و افراد و طیفهای مختلف در آینده نهچندان دور کجای میدان سیاست و در چه موضعی باشند. دور روزگار همواره نشان داده که «در همیشه بر یک پاشنه نخواهد چرخید.» امروز اگر افراد حامی و مشوق این رفتارها نمیخواهند باور کنند که کارشان منافع همه و از جمله خودشان را برای آینده به تهدید میاندازد، حداقل نگاهی به تجربه گذشتگان کنند و قدری به این بیندیشند که احتمالاً چرخ روزگار و تحولات سیاسی طور دیگری بچرخد، نه آن گونه که لزوماً آنها پیشبینی میکنند.
* نماینده مجلس شورای اسلامی
* منتشر شده در روزنامه ایران، ۲۳ آبان ۹۸