غلتک آسفالتکاری از روی کریس آنجل رد میشود
آدمهای زیادی از سرتاسر دنیا کارهای حیرتآوری با شیشه انجام دادهاند؛ بعضیها روی شیشه راه میروند، بعضیها شیشه را میخورند و بعضیها هم سینهخیز از روی شیشه رد میشوند. خیلی از آنها هنگام اجرای این نمایشها آسیبهای جدی میبینند ولی با پشتکار و تمرین به مهارت لازم میرسند و جان سالم بهدر میبرند. مطمئنا نیروی خارقالعادهای برای این کار ندارند بلکه فقط با زحمت و تکرار و تمرکز به این توانایی میرسند و در جنگ با شیشه پیروز میشوند. کریس آنجل هم یکی از آن آدمهای بیکله است که هر کاری از او برمیآید.
او گاهی برای اینکه نظر طرفدارانش را به خود جلب کند کارهای خطرناکی میکند ولی برای کارهایش نه سختی میکشد و نه قدرت شگفتانگیزی دارد. اجراهای او چیزی نیست جز چند حقه ساده که با آنها بدون هیچ زحمتی به راحتی ذهن بینندگان را به چالش میکشد و آنها را فریب میدهد.
این بار هم او میخواهد با نمایشی دیگر طرفدارانش را حیرتزده کند. او میخواهد درست وسط خیابان، با آن قد و قامت نهچندان پهلوانیاش روی بستری از شیشههای شکسته بخوابد تا غلتکی به بزرگی و سنگینی یک فیل از روی او رد شود.
این اجرای او یکی از پربینندهترین کلیپهای اوست که در یک روز آفتابی در نیویورک تصویربرداری شده. اعضای تیم او از قبل در محل حاضر شدهاند تا بستر مناسب را برایش فراهم کنند. یک پارچه روی زمین پهن میکنند و شیشهخردههای زیادی روی آن میریزند. کمی آن طرفتر هم غلتکی بزرگ پارک شده و همه آمادهاند تا کریس بیاید و نمایشش را اجرا کند. تماشاگران زیادی هم در محل حاضر شدهاند. بالاخره شعبدهباز مشهور از راه میرسد، روی پارچه دراز میکشد و شکمش را روی شیشهخردهها میگذارد. حالا او آماده است تا غلتک چندصدتنی از رویش رد شود. تماشاچیان که نفسهایشان را در سینه حبس کردهاند با تعجب به او نگاه میکنند؛ آیا او از پس این کار برمیآید؟
غلتک آسفالتکاری به راه میافتد و از روی انگشتان آقای شعبدهباز رد میشود و به کمرش میرسد. فریادهای کریس بلند میشود و بینندگان حاضر در صحنه هم پابهپای او ناله میکنند. غلتک برای مدتی از روی او رد میشود و بعد عقب میرود و کریس آنجل خود را از زیر آن بیرون میکشد و در کمال ناباوری، بدون اینکه حتی زخمی بر بدنش داشته باشد، بلند میشود تا تشویقش کنند.
او زنده است؛ صحیح و سالم، بدون اینکه حتی قطرهای خون روی پوستش باشد.
فکر میکنید غلتک واقعا از روی او رد شد؟
بله غلتک واقعا از روی کریس رد میشود ولی راز این حقه در غلتک نیست بلکه در نوع شیشهها و بستری است که کریس روی آن خوابید. اول اینکه شیشهها واقعی نیستند بلکه از نوعی پلاستیک خاص ساخته شدهاند و مانند همان شیشههایی هستند که در صنعت سینما از آنها استفاده میشود. در صحنههای اکشن و یا بدلکاریها این نوع شیشه کاربرد زیادی دارد. مثلا وقتی هنرپیشهای با یک عالمه شیشهخرده از بالای یک ساختمان چندطبقه به پایین پرت میشود. نکته دیگر این است که اعضای تیم کریس از قبل در محل قرار داشتند. آنها گودالی به اندازه بدن کریس در زمین کندهاند و آن را با نوعی فوم نرم و انعطافپذیر پرکردهاند و بعد روی آن پارچهای پهن کرده تا حاضران در صحنه متوجه گودال نشوند و روی پارچه شیشهخردههای مصنوعی را میریزند. این شیشهها هیچ آسیبی به بدن نمیزنند و زمانی که غلتک از روی بدن شعبدهباز رد میشود در حقیقت او در فوم نرم فرو میرود و آسیبی به او نمیرسد و زمانی که غلتک آسفالتکاری به عقب برمیگردد، فوم نیز به علت خاصیت انعطافپذیرش به حالت اول خود برمیگردد و به نظر میرسد غلتک از روی پاهای شعبدهباز رد شده و زمانی که شعبدهباز از روی زمین بلند میشود دیگر همه توجهها به اوست و کسی حتی به بستر شیشهخردهها هم نگاه نمیکند و این همان راز ساده پشت این حقه است و البته هوش و ذکاوت شعبدهباز و اجرای ماهرانه او نیز بخشی از واقعینمایی این نمایش را برعهده دارند.
نخ و سوزن را قورت بده و آن را از شکمت بیرون بکش!
باز هم کریس آنجل معروف ما در خیابان به همراه عدهای ایستاده، سوزنی از یکی از آنها میگیرد و با ظرافت آن را به تماشاچیان نشان میدهد؛ سوزن تیزی که در کارهای خیاطی استفاده دارد. او سوزن را در لیوان میاندازد، با نوشیدنی لیوان را پر میکند سپس با حرکتی وسواسگونه قطرات نوشیدنی بر روی لیوان را با دستمالی که به دور بطری پیچیده پاک میکند و نوشیدنی را تا ته سر میکشد و وانمود میکند سوزن را بهسختی قورت میدهد و برای اینکه همه را مطمئن کند که سوزن را بلعیده لیوان خالی را به آنها نشان میدهد و بعد دهانش را باز میکند تا همه ببینند چیزی در دهانش پنهان نکرده. دوباره از یکی از حاضران تکه نخی میگیرد، آن را در دستش گوله میکند و در دهانش میگذارد. با طمأنینه نخ را میجود و آن را هم قورت میدهد. بار دیگر دهانش را باز میکند تا همه ببینند حقهای در کار نیست. حالا نوبت حیرتزدهکردن تماشاچیان است. کریس آنجل کمی تمرکز میکند و بعد بلوزش را بالا میزند تا سوزن را از زیر پوست شکمش بیرون بکشد. بر روی شکمش دست میکشد و وقتی سوزن را پیدا کرد، آرامآرام آن را بیرون میآورد. او سوزن و نخ را جداگانه قورت داده بود ولی حالا سوزن را نخ شده از زیر پوستش بیرون میکشد. این باورنکردنی است. سوزن در شکمش چطور نخ شد؟! واقعا فکر میکنید چنین چیزی ممکن است؟
قضیه از چه قرار است؟
داستان بسیار ساده است. مرد ماسکی این بار هم با جسارت تمام این نمایش را برایمان اجرا میکند و راز پشتپرده آن را لو میدهد. او در این نمایش از دستیارش هم کمک میگیرد. او درست مثل کریس آنجل سوزنی در لیوان میاندازد، با نوشیدنی لیوان را پر میکند. سوزن هنوز در لیوان است، سپس با حوله دور بطری لیوان را پاک میکند و به دستیارش میدهد تا سر بکشد. دستیارش هم درست مثل کریس لیوان را تا ته سر میکشد و وانمود میکند بهسختی سوزن را از گلویش پایین داده. حالا نوبت به قورت دادن نخ میرسد. مرد ماسکی نخی گوله شده به طول نیممتر به او میدهد و او نیز با تواضع تمام آن را جویده و قورت میدهد و بعد درست مثل کریس سوزن را از زیر پوست شکمش نخ شده بیرون میکشد. آیا او نیز مانند کریس آنجل قدرت خاصی برای بلعیدن اجسام خارجی و بیرون کشیدن آن از زیر پوست بدنش دارد؟
نه هیچکدام قدرت خاصی ندارند و نمیتوانند جسمی تیز مانند سوزن را قورت دهند. سوزن و نخ هر دو واقعی هستند. دراینباره اصلا شک نکنید ولی کاری که در این نمایش سرنوشتساز است، پاک کردن لیوان با حولهای است که به دور بطری پیچیده شده. چطور؟ خب برای اینکه پشت بطری آهنربای کوچکی کار گذاشته شده و با حوله مخفی گشته و زمانی که لیوان را روی حوله میکشیم تا مثلا قطرات اضافی نوشیدنی را پاک کنیم سوزن جذب آهنربا میشود و شعبدهباز یا دستیارش دیگر میتوانند با خیال راحت لیوان را تا ته سر بکشند چون سوزنی در آن نیست. نخ گوله شده را نیز شعبدهباز پس از جویدن در گوشهای از دهانش پنهان میکند. حالا نوبت بیرون کشیدن سوزن نخ شده از زیر پوست است. این هم راه سادهای دارد؛ فقط کافی است مقداری ماده لاستیکی شفاف و ظریف و چسبناک در اختیار داشته باشید. حتما دیدهاید وقتی چسب مایع را روی انگشت خود میمالید، بعد از خشک شدن مانند یک لایه نازک پوست میشود. این همان تکنیکی است که در این شعبده به کار میرود. سوزن نخ شدهای را روی پوست قرار میدهند و با اسفنج ماده لاستیکی را روی آن میمالند و صبر میکنند تا خشک شود. سپس در حالی که سوزن نخ شده زیر این لایه نازک قرار دارد، آن را با مواد آرایشی به رنگ پوست درمیآورند و دیگر چیزی معلوم نیست. حالا شما یک لایه پوست دارید که زیر آن سوزنی با نخ قرار دارد ولی تنها شعبدهباز و دستیاران وفادارش هستند که از این راز خبر دارند و برای هیجان برنامه آنها ساکت میمانند و شعبدهباز میتواند با کمال آرامش سوزن را از زیر پوستش بیرون بکشد و نمایشی خارقالعاده و دور از باور خلق کند؛ به همین سادگی.
اگر با دقت به این نمایش نگاه کنید، متوجه میشوید ماهیچههای شکم کریس آنجل ناپدید شدهاند. خب جواب دادن به این مساله حالا راحت است چراکه میدانیم ماهیچهها زیر لایه پوست قلابی قرار دارند و دیده نمیشوند.
منبع: همشهری سرنخ
56181