بیچارهم کردی. دو ماه است بدهیت رو ندادی. اینکارها برای مردها نیست.
پیامک را بست.
اس ام اسهای چکهای برگشتی بانک را مرور کرد و مانده حسابش را دید: ۱۲۲۰۰۰ ریال.
صداها توی مغزش پیچید: بابا حلیم میخری... آقا گوشتمون یه ماهه تموم شدهها... مرد حسابی! چک بیمحل کشیدی... آقا اگه نمیتونی پس بدی چرا قرض می کنی...
آخرین پیامک را هم خواند: آقا مجید! توی این ماه مهمونی خدا، اجاره عقب افتاده این سه ماه خونهت هم مهمون من.
کرکرهی مغازه را داد بالا و از مغازه بیرون آمد.
۲۴۱۲۴۱