«...در هنگام تحصیل در پاریس، برای مدتی کوتاه به ایران آمد. در آن سفر کوتاه، میان من و او گفتگویی شد، که مایلم با نقل آن، نکته ای را یادآور شوم.
من می دانستم که شریعتی، با آن شور و نبوغ و کنجکاوی، با بسیاری از متفکران و انقلابیون و پیروان مکتب های دیگر تعامل داشته و مطالبی جدید را فراگرفته و آفاتی دیگر را دیده است. از این رو دوست داشتم، بدانم که به چه نتیجه ای رسیده است و چه نسخه ای برای نجات مردم و کشور خود دارد.
بحثی را آغاز کردم در این باره که راه نجات جامعه ی ایران چیست ؟!
و او سخنی گفت که هرگز فراموش نمی کنم:
«ما تا هنگامی که علی و فاطمه را داریم، به هیچ مکتبی و ایسمی نیاز نداریم؛ اما باید علی و فاطمه را به مردم بشناسانیم».
255 41