نمایش "ابر شلوارپوش" به نویسندگی، کارگردانی و با بازی علیرضا اخوان از اول تیر ماه ساعت 20 در سالن کوچک تئاتر مولوی به صحنه خواهد آمد.
علیرضا اخوان درباره روند شکلگیری نمایش "ابر شلوارپوش" گفت: برای طراحی این کار باید سعی میکردم از ضعفهایی که در ساخت مونولوگ وجود دارد مطلع شوم. من و گروهم پژوهشی درباره مونولوگ و ساختارش و رابط آن با مرگ انجام دادیم، پژوهشی که آنقدر جذاب بود که میخواستم پایاننامه کارشناسیام را روی آن کار کنم، چراکه اساسا در طول تاریخ ادبیات نمایشی میان مونولوگ و مرگ رابطهای مستقیم وجود دارد. مادامِ اینکه مونولوگ کار میکنیم، درباره غیاب صداهای دیگر یا تنهایی کار میکنیم و این تک صدایی به گمان من بسیار معاصر بود.
علیرضا اخوان در ادامه گفت: مرگ و مونولوگ رابطه عمیقی باهم دارند، هملت در مونولوگ معروف خود، بودن یا نبودن، به مرگ میاندیشد. رومئو در مقبره مرگ ژولیت است که مونولوگ میگوید. مارک آنتونی بر مزار سزار درحالی که خون سزار از دستانش میچکد، مونولوگ میگوید. در آنتیگونه، لیرشاه و... به همین صورت، بیشمار نسبت میشود میان مونولوگ و مرگ یافت کرد تا حتی درامهای تک نفره مدرن نیز به همین صورت است، پیش از صبحانه، آخرین نوار کراپ و...
او افزود: این شد که ما نسبت نمایشمان را با مرگ پیدا کردیم، یعنی عدم پذیرش. بعد روی نظریات افراد مختلف که درباره عدم پذیرش مرگ و مالیخولیا صحبت کرده بودند، تمرکز کردیم و همزمان ساختیم و دور ریختیم. تمرینات این نمایش هم پیچیدگیهای خاص خودش را داشت. تمرینات اینطور گفتن دیالوگ یا آنطور نگفتن دیالوگ یا حرکت از این سمت صحنه به آن سمت صحنه خلاصه نمیشد، تمرینِ "حضور" سختترین بخش این نمایش بود. بخصوص آنکه پارتنر من در این نمایش اسکلتی است که برای تماشاگر اسکلت است و برای من معشوقه.
اخوان ضمن اشاره به اینکه تمرینات این نمایش پنجاه دقیقهای بیش از یک سال به طول انجامید، درباره مضمون آن عنوان کرد: پاسخ به این سوال که مضمون یک اثر چیست، بسیار سخت است چراکه بخشی از یک نمایش را ما تولید میکنیم، بخش دیگر از مواجهه تماشاگر با اثر تولید میشود و ما به عنوان تولیدکننده نباید به آن سمت و سو بدهیم، چراکه مادام اینکه من بگویم نمایش ما درباره مرگ است، بیننده تلاش میکند نمایشی درباره مرگ را دریافت کند. اگر بگویم درباره شوریدگی و زیست یک هنرمند یا بازیگر تئاتر است، بیننده تلاش برای دریافت چیز دیگری دارد، ترجیح میدهم قدرت مواجهه را از بیننده نگیرم. اما خلاصه داستان این نمایش درباره بازیگری است که در خانهاش برای جنازه معشوقهاش نمایش اجرا میکند.
۲۴۱۲۴۱