اما کشتن او در یک حمله هوایی - گرچه از لحاظ نظامی مهم نیست- یک خطای استراتژیک و دیپلماتیک بزرگ و فاجعه آمیز به حساب می اید.
در اواخر آوریل،کشورهای ناتو نوآوری های عملیاتی معدودی داشتند. سه کشور عضو - انگلیس،فرانسه و ایتالیا مشاوران نظامی به شرق لیبی جاییکه شورشیان در آنجا مستقر بودند،واردکردند. عملیات دیگر اینکه ایالات متحده هم گشت های مستمر هواپیماهای بدون سرنشین مسلح را آغاز کرد.
سوم و از همه مهمتر اینکه حملات هوایی و فرمان هدف گیری،کنترل ارتباطات و شبکه های اطلاعاتی (که در زبان نظامی c31 گفته می شود) را آغاز کردند. ترکیب باب العزیزیه همه این سه شبکه را در بر داشت و می شد احتمال داد که این اختلال ها می تواند صف سربازان رژیم را در خط مقدم بهم بزند و فرماندهان میدانی طرابلس را از میان بردارد و سردرگمی را میان صفوف آنها گسترش دهد.
اما این حمله به قصد ترور انجام شده بود؟
ترور یک از سران دولتی به موجب قوانین بین المللی غیرقانونی و طبق دستورات متعدد رئیس جمهوری آمریکا ممنون است. با این همه این ترور که حلقه ای از فرماندهان دشمن را هدف گرفته است در میان ابهامات قانونی گم شد.
با توجه به ماهیت شخصیتی رژیم و بند " استفاده از هر وسیله ممکن "در قطعنامه 1973 سازمان ملل متحد،شاید بتوان اینطور استدلال کرد که کشتن سرهنگ قذافی و برخی از اعضای خانواده اش ،مانند پسرش خمیس فرمانده یکی از بهترین گردان های نظامی حتی اگر خطری برای غیر نظامیان اطراف رژیم داشته باشد، بلا مانع است.
حتی به فرض قانونی بودن، این اقدام، نه مشروع است و نه منطقی. حاصل این حمله و مرگ سیف العرب از لحاظ نظامی حاصلی برای ناتو نداشت اما لطمات سمبلیک و دیپلماتیک بسیار زیادی برای ناتو به همراه آورد.
بی بی سی 1 می/ ترجمه: آمنه معزی
26149