متخصصین در صف مهاجرت ایستادهاند و کسانی که خود را با ظاهری موجه «متعهد» و با مدرک دکتراهای فرمایشی «متخصص» نشان میدهند روی کرسیهای حساس جاخوش کردهاند! وقتی علم و تجربه میشود کشک چارهای نیست به جز اینکه قربان صدقه چنین افرادی رفت و البته نتیجهاش هم میشود همینی که هست؟ مسئولینی که بدون هیچ خلاقیتی فقط بلدند نفت بفروشند؛ اجناس چینی وارد کنند؛ بساز بفروشی راه بیندازند؛ از دست این و آن کپی کنند و در بحرانها کفن به تن خود کنند!!
با چنین وضعی نجات کشور از بحران خشکسالی پیشکش اگر بتوانند هر 4 سال یک بار لباسی برای المپیک طراحی کنند ما کلاهمان را میاندازیم به هوا! کلا ملتی هستیم قانع!
البته فکر نکنید آنها در خصوص طراحی لباس بیکار مینشینند؛ مسئولین دلسوز با تلاشهای فراوان طی این 4 سال دهها جلسه توجیهی؛ سمینارپژوهشی؛ کارگاههای آموزشی؛ جشنوارههای نمایشی؛ مسابقههای ارزشی با موضوع طراحی لباس المپیک و با هزینههای بسیار پیک، برگزار میکنند و کلی جوایز به برگزیدگان خوش ذوقشان تخس میکنند و بعد هم با کمال احترام؛ آنها و محصولاتشان را لای بقچه میگذارند! چون نه جرات و نه حوصله هیچ ریسکی را ندارند! البته با توجه به اینکه حضور بدون لباس ورزشکاران هم در مراسم رژه المپیک پسندیده نیست در نهایت دو روز مانده به اعزام کاروان، یک دست کت و شلوار سرمهای با پیراهن سفید از باب همایون میخرند و تن مردان میکنند و یک چیزی هم شیبه گونی بعنوان کاردستی فرزندانشان یک شبه دوخته و قواره تن بانوان میکنند (البته قواره قواره هم که نه 8 سایز بزرگتر!) و با انداختن یک پرچم بر روی آنها از ورزشکاران بعنوان پایه پرچم استفاده میکنند! همانطور که کشمش دم دارد پرچم هم نا سلامتی نیاز به یک پایه غیرانسانی دارد! حتی اگر با خودشان باشد ممکن است سراغ کفنپوشی ورزشکاران هم بروند که یک کار ارزشی هم بحساب میآید (هنوز معلوم نیست این حرکت چرا باید یک حرکت ارزشی بحساب بیاید!)
البته مسئولین چون خودشان هم میدانند چه دسته گلی به آب دادهاند، در دقیقه 90 از لباسها رونمایی کرده و ورزشکاران را بلافاصله راهی المپیک میکنند تا کمترین انتقادات پشت سرشان باشد! البته در صورت انتقاد هم مسئولین دلسوز کم نمیآورند؛ آنها هیچ چیز که بلد نباشند با زبانی که دارند استاد ماستمالی و رفع و رجوع هستند! مثلا بلافاصله میگویند این انتقادات از طرف کسانی است که طرح هایشان رد شده! (یعنی مایی که به این لباسها انتقاد داریم کشک!) دوما اذعان میکنند: لباس شخصیت نمیآورد و لباس زیبا نشانه آدمیت نیست! سوما اظهار میکنند: لباسها زیبا هستند اشکال از کسانی است که آنرا میپوشند! چرا که اگر قراربود لباس بر هر تنی زیبا دیده شود دیگر نیازی به بهرام رادان و سایر مدلها برای نمایش لباسها نبود! شما همینها را تن گلزار کنید و حسابی کیف کنید!
بگذریم ... چون میخواهیم از طرف مسئولین متهم به سیاهنمایی نشویم و به ما این انگ زده نشود که در هر حالتی غر میزنیم چند اصل را به این عزیزان متذکر میشویم و میرویم رد کارمان که انشالله در موارد بعدی مد نظر قرار دهند!
1- پرچم یک کشور میتواند الگویی برای طراحی لباس باشد البته اگر اعتقادی به پرچم ملی باشد. لذا میتوان مثلا از رنگ سبز در کت و شلوار؛ رنگ سفید در پیراهن و یک خط قرمز که از روی دگمهها رد میشود(شبیه به کراوات قرمز و در اصل جایگزین آن) استفاده کرد و یا ترکیباتی از این دست. برای بانوان هم میتوان همین ترکیب رنگ را در مانتو روسری و یک شالی که بر گردن آویزان است استفاده کرد. بجای انداختن پرچم بر روی دوششان!
2- استفاده از لباسهای بومی مانند پیراهنهایی که منقش به خطوط و تذهیبهایی سنتی و بومی و اسلامی هستند
3- پوشیدن لباسهای ورزشی با ترکیبی از اجرای رنگها؛ نقشها ؛ خطوط و عکسهای ملی مذهبی بر روی آنها
دیدید؟ کار چندان پیچیدهای نبود فقط به کمی عرق ملی و البته اعتقاد مذهبی واقعی و اندکی جرات برای ریسک نیاز است! کمی اعتاد به نفستان را از حد کت شلوار سرمهای با پیراهن سفید بالاتر ببرید!
پس شمایی که همگی ماشالله دارای مدارک دکترا هستید میتوانید براحتی این کارها را بسرعت انجام دهید و بقیه وقت خود را صرف رفع و رجوع قراردادهای عجیب و غریبی که با بازیکنان و مربی های خارجی بستید بکنید و بدهیهای نجومیتان را بدهید البته اگر بدهید و بخواهید که بدهید!