موضوع فقر و اینکه به کدام بخش از جامعه و بر پایه چه اطلاعاتی میبایست کمک بیشتری شود، مورد توجه روزافزون سیاستگذاران مسائل اجتماعی ـ اقتصادی است. هرچند این موضوع، ساده به نظر میرسد ولی بهطورکلی موضوع فقر هم از دیدگاه نظری و هم روشهای اجرایی برای شناخت و اندازهگیری، مسئلهای پیچیده میباشد. در ضمن اطلاعات و آمار در دسترس معمولاً واقعیتهای موجود را برای اندازهگیری دقیق فقر بهصورت کامل منعکس نمینماید.
بنا به تعریف، فقرا عبارتند از اشخاص، خانوارها و یا گروهی از اشخاص که منابعشان از نظر مادی، فرهنگی و اجتماعی به اندازهای محدود میباشد که آنها را از کمترین امکانات قابل پذیرش برای زندگی محروم نموده و از دیگر اعضای جامعهای که در آن زندگی میکنند، مجزا مینماید.
فقر بر مبنای فقدان منابع، از ابعاد مختلف تشریح میگردد. تا آنجا که به مفهوم فقر مربوط میشود، سطح زندگی هر شخص میبایست با توجه به منابع در اختیار او مشخص گردد. بنابراین یکی از راههای ممکن برای پاسخ دادن به این سؤال، انتخاب کالاها و خدماتی است که برای زندگی، ضروری است و اگر شخص فاقد بسیاری از آن اقلام ضروری برای زندگی بود، فقیر تلقی میگردد. این روش دارای موانعی است چراکه انتخاب کالاها و خدمات مورد نظر معمولاً موضوع پیچیدهای میباشد. به این دلیل و چون سادهتر است ترجیح داده میشود که از نماگرهای پولی مانند درآمد، ثروت و هزینه برای مطالعه فقر استفاده شود. بر این اساس میتوانیم با استفاده از نماگرهای پولی، خط فقر را تعیین کنیم.
خط فقر عبارت است از سطحی از نماگر که در مقادیر پایینتر از آن مردم، فقیر محسوب شده و در مقادیر بالاتر از آن فقیر محسوب نمیشوند. خط فقر نه تنها فقر را تعیین میکند، بلکه میتواند نسبت فقر در یک گروه خاص را نیز تعیین نموده و درجه فقر آنها را مشخص نماید. بدین معنی که مشخص مینماید که چند درصد از فقرا در چه فاصلهای از سطح فقر قرار دارند؟
وجود مفاهیم مختلف از فقر، ما را به استفاده از منابع اطلاعاتی متفاوتی هدایت مینماید که هریک از آنها خط فقر متفاوتی را ترسیم خواهد کرد. در این زمینه اگر فقط اطلاعات معینی مورد استفاده قرار گیرد، فقر را میتوان یا براساس نماگر پولی و یا نوع رابطه آن با مقدار متوسط در جامعه، معین نمود. بنابراین در اینجا میتوان از دو دیدگاه به موضوع نگاه کرد. در یک روش میتوانیم یک «سبد» از نیازهای ضروری، مستقل از سطح زندگی در یک جامعه، تعیین کنیم و هزینه و قیمت آن را در بازار خردهفروشی ارزیابی نماییم که این روش را روش محاسبه فقر مطلق مینامند. از طرف دیگر میتوان فقر نسبی را تعریف نمود که فقر را در مقایسه با استاندارد رفاه دیگر گروههای جامعه بهطور نسبی ارزیابی میکند. از آنجا که فقر نسبی با ضروریات اساسی در رابطه نمیباشد، بنابراین بیشتر از آنکه تعریفی از فقر باشد، نابرابری در طبقات جامعه را نشان میدهد. درحقیقت مردمی که در مقایسه با این مقیاس، زیر خط فقر زندگی میکنند لزوماً ممکن است مردم محرومی نباشند و فقط میتوان گفت که در مقایسه با دیگران از رفاه کمتری برخوردار میباشند (این حالت در جوامع با سطح درآمد بالا اتفاق میافتد) و برعکس در برخی از جوامع (جوامع با درآمد بسیار پایین) ممکن است گروههایی از مردم زیر خط فقر نسبی نباشند ولی بهطور مطلق فقیر باشند.
بنابراین فقر نسبی (نابرابری درآمد) در یک جامعه لزوماً فقر را نشان نمیدهد. ممکن است در یک جامعه افراد با درآمد نسبی پایین واقعاً فقیر نباشند درحالیکه در جامعهای دیگر افرادی که بهطور نسبی دارای درآمد بالا هستند، فقیر باشند. برای محاسبه فقر مطلق، میتوان مصارف خانوار را به دو گروه غذایی و غیرغذایی تقسیم کرد. محاسبة هزینه غذا با توجه به میزان کالری مصرفی مورد نیاز یک انسان مشکل نیست ولی محاسبه اقلام مصرفی غیرغذایی خانوار با توجه به الگوهای مصرف متفاوت و همچنین تغییرات کیفیت و نوع اقلام مورد استفاده در طول زمان، دشوار است. برای رفع این کمبود، یک راهحل این است که فقط هزینه مواد غذایی محاسبه شود و از نسبت هزینههای مواد غذایی به هزینههای اقلام مصرفی غیرغذایی خط (خطهای) فقر را محاسبه کرد. برای تعیین اقلام غیرغذایی در این تجزیهوتحلیل یک راهحل دیگر توجه به فقر مادی است که طبق آن درصد استفادهکنندگان از اقلام ضروری را میتوان در گروههای مختلف مطالعه کرد و با توجه به کمبودهای گروههای فقیر جامعه، نیازهای آنان را مشخص کرد. بهطورکلی میتوان گفت پاسخ این سؤال که خط فقر در یک جامعه چیست درواقع یک عدد نیست چراکه در یک جامعه ممکن است خط فقرهای متعددی با توجه به بعد خانوار، سن، الگوی مصرف متفاوت و محل سکونت خانوار (در کدام شهر یا روستا زندگی میکنند)، وجود داشته باشد.
بررسی ها نشان می دهد برای رفع نیازهای ضروری گروه کمدرآمد و تعیین ظرفیتهای خانوارها برای خرید و در اختیار داشتن این اقلام (با توجه به هزینه و درآمد آنها) مورد استفاده برنامهریزان و سیاستگذاران اقتصادی ـ اجتماعی قرار گیرد.
در معیارهای جدید، فقر فقط از دیدگاههای پولی و مادی مورد نظر نیست بلکه متغیرهای دیگری نظیر سطح سواد، مهارت در کار، امکانات بهداشتی، دسترسی به خدمات و مسکن مناسب نیز باید مورد توجه قرار گیرد. در بررسیهای جدید بانک جهانی، مشکلات اجتماعی یک جامعه نظیر میزان بالای جرایم و اعتیاد بهعنوان عوامل فقر در جامعه مطرح میشود هرچند آن جامعه از نظر درآمدی و رفاهی فقیر نباشد.
*مدیرگروه آیندهپژوهی مرکز مطالعات استراتژیک
/31222