«موجود بدبین با خورشید آدم‌برفی می‌سازد»، «اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم؛ قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم» و «کرم ابریشم مزه محبوس شدن را چشیده است» چند نمونه از کاریکلماتورهای پرویز شاپور در کتاب «قلبم را با قلبت میزان می‌کنم» هستند.

به گزارش خبرآنلاین، مجموعه کاریکلماتورهای پرویز شاپور در کتابی با عنوان «قلبم را با قلبت میزان می‌کنم» در ۶۱۲ صفحه با قیمت ۸۵۰۰ تومان برای پنجمین بار از سوی انتشارات مروارید روانه بازار نشر شد.

کتاب با این جمله آغاز می‌شود: از تولدم فقط موهای سفید را به یاد دارم که رنگش به مرور زمان به فلفل نمکی گرایید و حالیه که این سطور را رقم می‌زنم یکدست سیاه شده است.

شهرت پرویز شاپور به دلیل نگارش کاریکلماتور، نوشته‌های کوتاه (اغلب تک خطی) است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآمیز دارند. تحصیلات شاپور در رشته اقتصاد بود و به استخدام وزارت دارایی درآمد. در سالهای ۱۳۲۹ با فروغ فرخزاد، نوه خاله مادرش که یازده سال از او کوچک‌تر بود، ازدواج کرد. آن‌ها اهواز را برای زندگی مشترک انتخاب کردند. در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ پسرشان به نام کامیار متولد شد که فروغ در اشعار خود به او اشاره کرده، و شاپور نیز از «کامی» به عنوان نام مستعار وی استفاده می‌کرده‌است...

شاپور فعالیت روزنامه‌نگاری خود را در روزنامه‌های محلی خوزستان از زمانی آغاز کرد که در آنجا می‌زیست. از سال ۱۳۳۷ به بعد در مجله توفیق با اسم مستعار «کامی»، «کامیار» و «مهدخت» مطلب می‌نوشت. پس از آن در نشریه خوشه به سردبیری احمد شاملو که در دهه ۴۰ شمسی چاپ می‌شد، به فعالیت پرداخت. پس از جدایی از فروغ، شاپور هرگز دوباره ازدواج نکرد و تا آخر عمر همراه با کامیار و دکتر خسرو شاپور برادرش در یک خانه قدیمی زندگی می‌کرد وی در ۶ تیر ۱۳۷۸ در بیمارستان عیوض‌زاده تهران بستری شد و سرانجام در ساعت ۶ صبح ۱۵ مرداد درگذشت. آرامگاه پرویز شاپور در قطعه هنرمندان بهشت زهرای تهران است.

چند نمونه از کاریکلماتورهایی که در این کتاب آمده‌ را در زیر می‌خوانیم:
موجود بدبین با خورشید آدم‌برفی می‌سازد.
اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم.
کرم ابریشم مزه محبوس شدن را چشیده است.
افرادی که فکرشان سیاه است، مویشان زود‌تر سپید می‌شود.
در قفس، پرنده محبوس را هوایی می‌کند
بهار پشت در باغ از سرما سیاه شده بود.
خود نویسم را از سیاهی شب پر می‌کنم واز سپیده صبح سخن می‌گویم.
پرنده سعی می‌کند طوری بیاستد که حداقل سایه‌اش خارج از قفس بیافتد.
در ایام پیری سایه‌ام سفید می‌شود.
به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.
برای من فرق دارد ماهی داخل تنگ آب باشد یا داخل دهان گربه.
اشخاصی که خودشان را از بالای ساختمان به پایین پرتاب می‌کنند به این دلیل است که حوصله ندارند از پلکان پایین بیایند.

 

هموطنان تهرانی برای تهیه این کتاب‌‌ کافیست با شماره 88453188 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و کتاب را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند.

۲۹۱/۶۰

منبع: خبرآنلاین