عمران خان کاری را انجام داده است که هیچ رهبر غیرنظامی در پاکستان قبلا انجام نداده است؛ او هژمونی ارتش را در طیف وسیعی از مسائل به چالش کشیده است، با انحلال مجلس مانع از طرح عدم اعتماد علیه خود شده است.

به گزارش خبرآنلاین، سی راجا موهان در مقاله ای برای ایندین اکسپرس نوشت: به نظر می رسد عمران خان به دنبال پایان سلطه ارتش در پاکستان است، او مانند اسلاف خود اهل پیروی نیست؛ افرادی که با نشان دادن در باز توسط ارتش، نخست وزیری را ترک کردند. در پاکستان، رهبران غیرنظامی که از ارتش سرپیچی کردند، خود را در زندان، اعدام یا تبعید دیدند. عمران جسارت تقابل با ارتش را پیدا کرده است، مرزهای ایدئولوژی ملی را که راولپندی ادعا می کند از آن محافظت می کند، آزمایش کند و با بسیج مردم در خیابان، مافیای قدرت را به چالش بکشد.

با ممانعت از اقدام پارلمان برای رای گیری به منظور سلب اعتماد و دستور او به رئیس جمهور برای انحلال پارلمان، عمران خان نه تنها قاطعیت خود را به ارتش بلکه به قانون اساسی و دادگاه عالی نیز نشان داد. مخالفت او یقیناً فعلاً سرکوب خواهد شد، اما او به نظام قول داده است که وقتی از قدرت خارج شود، تهدید بزرگتری خواهد بود. خان آماده است تا از شانس های خود استفاده کند و از نقاط قوت خود در بازی بهره ببرد.

خان دارای ویژگی هایی است که پیشینیانش فاقد آن بودند، به جز ذوالفقار علی بوتو، که کاریزمای او توده های پاکستانی را در اوایل دهه ۱۹۷۰ به حرکت درآورد. او عمیقاً از سرپیچی بوتو که با اعدام در سال ۱۹۷۹ پایان یافت، آگاه است. او اکنون نام بوتو و خطراتی را که از جانب سیستمی که با آن به چالش کشیده است، استناد می کند.

روایت عمران مبنی بر اینکه او مردی خودساخته است تنها تا حدی درست است اما با این واقعیت که او در انتخابات ۲۰۱۸ توسط ارتش به عنوان نخست وزیر "انتخاب" شده بود، مطابقت ندارد. ارتش به طور عمدی دو دولت غیرنظامی را که پس از پایان سلطنت ژنرال پرویز مشرف در سال ۲۰۰۸ با دستورات مردمی به قدرت رسیدند، تضعیف کرد - یکی به رهبری آصف علی زرداری از حزب مردم پاکستان و دیگری توسط نواز شریف از حزب مسلم لیگ پاکستان. ارتش نسبت به زرداری و نواز که می خواستند از سیاست ارتش در حمایت از گروه های جهادی شبه نظامی و همچنین بهبود روابط تجاری و سیاسی با هند جدا شوند، محتاط بود. ارتش امیدوار بود که خان چهره "زیبا و مدرن" را برای حکومت ارتش فراهم کند و به نابودی تشکیلات سیاسی قدیمی کمک کند. اما خان ایده های خود را برای آینده پاکستان داشت و مجموعه جدیدی از مشکلات را برای ارتش ایجاد کرد.

در گذشته، روسای ارتش کسانی بودند که به نخست وزیران غیرنظامی که آنها را منصوب کرده بودند "خیانت" کردند. ضیاءالحق علیه ذوالفقار علی بوتو شد و مشرف نواز شریف را برکنار کرد. این بار این عمران خان است که به ارتش خیانت می کند که شکست مخالفانش را در انتخابات ۲۰۱۸ تضمین کرد و اکثریت را به نفع او در مجلس ملی به همراه آورد. خان می تواند به خاطر اینکه اولین نخست وزیری است که جسورانه قانون اساسی را زیر پا گذاشته است، اعتبار بدست آورد. او همچنین با بازی سیاسی و انتصاب رئیس آی اس آی در اکتبر گذشته، رهبری ارتش را غافلگیر کرد. زمانی که قمر جاوید باجوا، فرمانده ارتش، سال گذشته به دنبال انتقال ژنرال فیض حمید از آی اس آی بود، خان در برابر انتقال مقاومت کرد و آن را به یک مسئله تبدیل کرد. اگرچه او در نهایت مجبور شد تسلیم شود، اما کاملاً آشکار شد که نخست وزیر و رئیس ارتش دیگر در یک موضع نیستند. بدتر از آن، خان در اداره پاکستان بی کفایت بوده، بحران اقتصادی پاکستان را عمیق تر کرده، درگیری های داخلی را تشدید کرده و روابط بین المللی را بدتر کرده است.

خان وارد سیاست اسلامی شد که به طور سنتی تحت کنترل ارتش بود. او دیدگاهی تساهل آمیز نسبت به گروه های اسلامی مبارز مانند تحریک لبیک پاکستان داشت و به خواسته های افراطی آنها مانند اخراج سفیر فرانسه به دلیل توهین به مقدسات پاسخ داد. بسیج احساسات اسلامی به بخش مهمی از ابزار سیاسی عمران خان برای تقویت موقعیت سیاسی خود در داخل تبدیل شده است.

او فراتر از سیاست داخلی، جسورانه وارد اختلافات درون جهان اسلام نیز شد. تلاش او برای همسویی با ترکیه و ایجاد یک بلوک اسلامی جدید خشم دوستان سنتی پاکستان در خلیج فارس - عربستان سعودی و امارات را برانگیخت.

خان همچنین فرصت‌هایی را که برای کاهش تنش‌ها با هند باز شد، مسدود کرد. در فوریه ۲۰۲۱، ارتش در مورد آتش بس با هند مذاکره کرد و باجوا درها را برای یک دستور کار کوچک اعتمادسازی با هند، از جمله در مورد تجارت، باز کرد. اما خان با استناد به تغییرات قانون اساسی هند در سال ۲۰۱۹ در کشمیر، این اقدام را رد کرد. تا پیش از این، رهبران غیرنظامی به دنبال بهبود روابط با هند بودند و ارتش این طرح ها را وتو کرد. اکنون، این یک رهبر غیرنظامی است که در مورد کشمیر و روابط با هند موضع جنگ طلبانه تری اتخاذ می کند.

اگرچه او اغلب به شدت به نخست وزیر نارندرا مودی و حزب ملی گرای او "راشتریه سویم سیوک سنگه" (آراس‌اس) حمله کرده است، اما خان «سیاست خارجی مستقل هند» را ستایش کرده است. این کمتر یک تمجید از دهلی است تا حمله به ارتش پاکستان که مدتهاست یک مشارکت استراتژیک نزدیک با ایالات متحده و غرب را پرورش داده است. قبل از اینکه نخست‌وزیر شود، خان اغلب از اتحاد راولپندی با واشنگتن و تصمیم آن برای مشارکت در جنگ‌های آمریکا در منطقه که هزینه زیادی برای پاکستان داشت انتقاد می‌کرد. با بدتر شدن روابط آمریکا و چین، او به پکن نزدیک‌تر شد و ظاهراً تحت فشار چین به مسکو سفر کرد، زیرا ولادیمیر پوتین به سربازانش دستور داد تا به سمت اوکراین حرکت کنند.

هفته گذشته، باجوا علناً از خان فاصله گرفت و از حمله روسیه به افغانستان انتقاد کرد و بر روابط نزدیک سنتی با ایالات متحده و اروپا تأکید کرد. در گذشته، ارتش با دقت نارضایتی های عمیق ضد غربی در پاکستان را تعدیل می کرد تا با آمریکا و اروپا چانه زنی کند. خان اکنون با این اتهام که درخواست مخالفان برای رای عدم اعتماد، توطئه ایالات متحده برای سرنگونی دولتش است، کاملاً به ضد آمریکایی بودن خود متمایل شده است. مداخله خصمانه خارجی اصلی ترین استدلال سیاسی بود که برای رد قطعنامه و انحلال مجلس شورای ملی مورد استفاده قرار گرفت.

عمران خان راهی را آغاز کرده است که هیچ یک از رهبران غیرنظامی انجام نداده اند - برای مقابله با هژمونی ارتش در طیف وسیعی از مسائل. در آستانه انتخابات (با فرض اینکه به زودی برگزار شود)، احتمال دارد که خان بسیج مذهبی و ضد آمریکایی بودن را دو چندان کند. این می‌تواند به شکاف‌های احتمالی در ارتش در مورد ابزارهای مناسب برای مقابله با تشدید بحران‌های پاکستان بیافزاید.

به نظر می رسد خان شانس زیادی در مقابل ارتش ندارد اما زمین بازی ناهموار است، توپ دستکاری شده است و هوا به شدت ابری است - شرط بندی روی نتایج کار آسانی نیست. با این حال یک چیز مسلم است: این نزاع بزرگ درونی که توسط نافرمانی عمران آغاز شد، قطعاً پیامدهای گسترده‌ای برای مسیر سیاسی پاکستان در داخل و خارج خواهد داشت.

۳۱۱۳۱۱

منبع: خبرآنلاین