اصرار سران رژیم صهیونیستی بر ادامه شهرکسازیها در حالی که جامعه بینالملل همچنان با این اقدام مخالفت میورزد خبر را بر آن داشت تا در گفتوگو با سیدمحیالدین ساجدی کارشناس مسائل خاورمیانه چرایی شهرکسازیها، واکنشهای بینالمللی به این اقدام و راه برون رفت از آن را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
*برخی معتقدند یکی از دلایل سرعت بخشیدن شهرکسازی از سوی اسرائیل، نبود دولت مقتدر در فلسطین است. شما این نظر را قبول دارید؟
شهرکسازی پدیدهای است که از دهه 70 میلادی و اشغال غزه و کرانه باختری بدینسو آغاز شده است. غزه ارزش استراتژیک و توراتی لازم را برای اسرائیل نداشت ولی کرانه باختری هم به لحاظ استراتژیک و همچنین به لحاظ توراتی برای رژیم صهیونیستی حائز اهمیت است. صهیونیستها مدعیاند برخی از مکانهای مقدسی که در تورات آمده است در کرانه باختری است به همین دلیل همواره بر سیاست شهرکسازی در این سرزمین اصرار دارند. بدین ترتیب اگر دولت مقتدری هم در فلسطین روی کار بود و گروههای فلسطین درگیر اختلافات داخلی نمیشدند بازهم اسرائیل سیاست شهرکسازی را ادامه میداد.
*بخشهایی که اسرائیل در حال شهرکسازی است تحت اختیار دولت خود گردان فلسطینی است؟
نه. پس از آنکه در سال 1967 م (1346 ش) رژیم صهیونیستی مناطقی از خاک فلسطین از جمله کرانه باختری و غزه را اشغال کرد، مدتها نزاع بین فلسطینیها و اسرائیلیها ادامه داشت تا اینکه قرارداد صلحی در اسلو امضا و مقدمه تشکیل دولت خودگردان فلسطینی فراهم شد. براساس این قرارداد سرزمینهای اشغالی 1967 به سه گروه الف، ب و ج تقسیم شدند. «الف» شهرهایی مانند رام الله، نابلس و غزه را شامل میشود که اداره امور شهری، مدنی و امنیتی آنها با دولت خود گردان است. «ب» به بخشهایی گفته میشود که امور مدنی و شهری آنها با دولت خود گردان است ولی امور امنیتی همچنان بر عهده اسرائیلیهاست. «ج» سرزمینهایی است، اداره امور شهری و مدنی و همچنین امنیتی هیچکدام با دولت فلسطینی نیست. تمام شهرکهایی که در کرانه باختری ساخته شدهاند و همچنین ساخته میشوند در این بخش «ج» قرار دارند. همین قرارداد نشان میدهد که اسرائیلیها از همان موقع هم بنای عقبنشینی از کرانه باختری را نداشتهاند.
* اما سازمان ملل متحد ساخت شهرکسازی در این مناطق را غیرقانونی اعلام کرده است. یعنی تسلط اسرائیل به این سرزمینها توجیه شهرکسازیها نمیتواند باشد؟
بله، همینطور است. سازمان ملل متحد بارها بر غیرقانونی بودن شهرکسازیها تصریح کرده است. پس از اشغال کرانه باختری، غزه، بلندیهای جولان و صحرای سینا توسط اسرائیل در سال 1346 شمسی، شورای امنیت قطعنامه 242 را صادر کرد و بر اساس آن خواستار عقبنشینی نیروهای نظامی اسرائیل به مرزهای قبل از اشغال شد. در آن قطعنامه تأکید شده است که اسرائیل حق دخل و تصرف در سرزمینهای اشغالی را ندارد. پس از آن و به دنبال جنگ رمضان 1973م (1352 ش) که به شکست اسرائیل و پیروزی مصر منجر شد باردیگر سازمان ملل قطعنامهای به شماره 338 صادر کرد و در آن نیز به این امر تصریح کرد. زمانی که اسرائیل ساخت دیوار حائل را آغاز کرد، مجمع عمومی سازمان ملل سؤالی را مبنی بر قانونی یا غیر قانونی بودن این اقدام، از دادگاه بینالمللی لاهه طرح کرد. دادگاه لاهه در پاسخ با اشاره به قطعنامههای پیشین سازمان ملل تأکید کرد که نه تنها دیوار بلکه هیچ تغییر جغرافیایی دیگری در این مناطق پذیرفته نیست و مغایر با تصمیمات جامعه بینالملل است.
*آیا ساکنان شهرکها را طبقه اجتماعی یا سیاسی خاصی تشکیل میدهند؟
در شهرکها حدود 500 هزار نفر ساکناند و بیشتر این افراد به جریانات و احزاب تندروی اسرائیل متمایل هستند. البته اساس شهرکسازی را در دهه هفتاد حزب کار بنیان گذارد؛ حزبی که الان در تقسیمبندی سیاسی جناحهای اسرائیلی میانهروی چپ بهشمار میرود در آن دوره شهرکسازی را راه انداخت و بیشماری از اعضای این حزب در شهرکها ساکن شدند لذا اقلیتی از ساکنان شهرکها را همنسل گذشته حزب کار تشکیل میدهند. البته جمعی از ساکنان این شهرکها صرفاً به دلیل حمایتها ی مالی دولت در انجا ساکن شدند چراکه دولت اسرائیل به افرادی که در شهرکها زندگی میکنند وامهایی با بهرههای کم میدهد و اجارهبهای بسیار پایینی برای املاک آنها دریافت میکند.
* بهنظر شما بهترین راه متوقف کردن روند شهرکسازیها چیست؟
در حال حاضر اسرائیل به تذکرات جامعه بینالملل و اعراب توجهی نمیکند و قصد توقف شهرکسازی را ندارد. بهنظر من بهترین راه ادامه مقاومت است. فلسطینیها همانطور که با مقاومت توانستند اسرائیل را از غزه به عقب وادارند و کاری کنند که آنها 17 شهرک خود را تخلیه کنند، اکنون نیز با مقاومت میتوان جلوی شهرکسازیها را گرفت و در مرحله بعد اسرائیلیها را به عقبنشینی از این شهرکها وادار کرد.