قطعاً حامد عسگری در دوره دانشجویی کارهای فرعی دیگری مثل درس خواندن هم داشته، اما در این رباعیات فقط به موضوع اصلی پرداخته!

نگاه رندانه او در این رباعیات که به طنز و مطایبه سروده جداً زیباست.

لبخند بزن دو چشم بارانی را
تجویز کنی نگاه درمانی را
یک جرعه بخند تا به آتش بکشی
دانشکده علوم انسانی را

***
تنها غزل کلاس‌مان بود و رفت
انگار که اهل آسمان بود و رفت
دلتنگ شدم براش آموزش گفت
او ترم گذشته میهمان بود و رفت

***
هم ریمل و خط و سرمه‌اش کم شده است
هم بستن روسریش محکم شده است
از برکت ‌عمره‌های دانشجویی
این ترم فرشته خانم آدم شده است

***
تو ماه زلالی و کمان ابرویی
من اِند مرامم و صداقت‌گویی
مشکل حل‌ست عصر یک سر برویم
تا دفتر ازدواج دانشجویی

28/242

منبع: خبرآنلاین