اعدام برای عاملان تجاوز گروهی در جاده بهشت زهرا
روزنامه شرق نوشت: پرونده سه مرد افغان که به صورت گروهی به زنی در برابر چشمان شوهرش تعرض کرده بودند، با تایید حکم اعدام، به واحد اجرای احکام سپرده شد. این سه افغان در تحقیقات مقدماتی علاوه بر تجاوز به شاکی، تعرض به پنج زن دیگر را نیز گردن گرفته و گفته بودند همدست دیگری نیز دارند، اما عضو چهارم این باند که به افغانستان گریخته، هنوز دستگیر نشده است.
این پرونده از روز 14 بهمن سال 88 به جریان افتاد و در آن روز مردی به نام یوسف با مراجعه به کلانتری مصطفی خمینی علیه چهار مرد متجاوز شکایت کرد. او ماجرا را اینطور شرح داد: «به همراه همسرم فرنگیس برای زیارت به سمت بهشت زهرا میرفتیم که متوجه دو مرد گالن به دست شدم. آنها کنار جاده ایستاده بودند و از خودروهای عبوری کمک میخواستند. من برای دادن بنزین به آنها توقف کردم و در همین هنگام آن دو، همراه دو نفر دیگر در حالی که ساتور و چاقو در دست داشتند به من و فرنگیس حملهور شدند و ما را به جایی خلوت و پشت درختان کشاندند.»
یوسف در ادامه گفت: «مهاجمان دست و پاهای من را بستند و به همسرم تعرض کردند، بعد پول، طلا و تلفنهای همراهمان را سرقت و فرار کردند.»
پس از تشکیل این پرونده، کارآگاهان پلیس آگاهی تهران موظف به تحقیق در این رابطه شدند. آنها ابتدا زن جوان را مورد بازجویی قرار دادند. او با تکرار اظهارات شوهرش، گفت: «آن چهار نفر بسیار خشن بودند و به گریه و التماسهای من توجهی نکردند و مرا مورد آزار قرار دادند. آنها حتی از این صحنهها فیلم نیز تهیه کردند. من از ظاهر و لهجهشان فهمیدم آنها افغان هستند.»
کارآگاهان که هیچ سرنخی از چهار مرد متجاوز در اختیار نداشتند به محدوده وقوع جرم رفتند تا ببینند آیا فیلمی که از تعرض به فرنگیس تهیه شده، انتشار یافته است یا خیر. آنها با پیگیری این موضوع در بین افاغنه ساکن آن محدوده فهمیدند متهمان فیلم را بلوتوث کردهاند.
به این ترتیب نخستین ردپاها از مردان ناشناس به دست آمد و کارآگاهان با پیگرفتن تحقیقاتشان فهمیدند متهمان فراری قادر، عصمت، مسعود و حامد نام دارند. قادر و عصمت در همان ابتدای امر شناسایی و بازداشت شدند، اما کارآگاهان پی بردند دو متهم دیگر محل سکونتشان را ترک کرده و به مکان نامعلومی گریختهاند. ادامه یافتن تجسسها به دستگیری حامد در منطقه نعمتآباد منجر شد ولی از مسعود ردی به دست نیامد تا اینکه افسران پلیس آگاهی باخبر شدند او بعد از تعرض به فرنگیس از ترس دستگیری، ایران را ترک کرده و به افغانستان فرار کرده است.
سه متهم دستگیرشده در بازجوییها به جرمشان اقرار کردند و گفتند علاوه بر فرنگیس، پنج زن دیگر را نیز با همین شیوه مورد آزار قرار دادهاند.
قادر-یکی از متهمان-در اعترافاتش گفت: «ما در ساعات خلوت، کنار جاده میایستادیم و وانمود میکردیم بنزین ماشینمان تمام شده است و به کمک احتیاج داریم. ما جلو خودروهایی را میگرفتیم که زنان جوان نیز سوار بر آن بودند، بعد با تهدید چاقو نقشهمان را عملی میکردیم.»
سه متهم در ادامه برای انجام تحقیقات قضایی به شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران معرفی شدند و هیات قضات بعد از برگزاری جلسات بازجویی و محاکمه هر سه مرد را در تجاوز به عنف گناهکار تشخیص دادند و به مرگ محکوم کردند. این حکم سپس برای بررسی تکمیلی در اختیار قضات شعبه 11 دیوانعالی کشور قرار گرفت و قضات این شعبه نیز اعدام متهمان را مطابق با قانون تشخیص دادند. به این ترتیب مراحل بعدی نیز طی شد و پرونده صبح دیروز برای بهدار آویختن سه مرد افغان در اختیار واحد اجرای احکام قرار گرفت.
اعدام برای عامل شلیکهای مرگبار در باغ لواسان
روزنامه همشهری نوشت: مرد 72ساله که بهخاطر طلب میلیونی با شلیک گلوله به زندگی دوستش پایان داده بود به قصاص محکوم شد. این مرد جنایتکار صبح دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و به بیان جزئیات جنایت در باغ لواسانات پرداخت.
9آذرماه سال 89 مرد جوانی سراسیمه از یک باغ در لواسان بیرون آمد و به سمت گشت پلیس رفت. او مدعی شد که مرد مسلحی وارد باغ شده و دست به جنایت زده است.
همزمان با اظهارات وی ماموران کلانتری 102 لواسان پای در قتلگاه گذاشته و داخل استخر باغ، عامل جنایت را دیدند که اسلحه به دست داشت و میخواست با شلیک تیر خلاص به سرش خودکشی کند اما گلوله گیر کرد و همین باعث شد که در دام ماموران گرفتار شود.
در ادامه بررسیها ماموران جسد مرد 45 سالهای به نام علیرضا را پیدا کردند که با شلیکهای گلوله به قتل رسیده بود. تیم تحقیق در نخستین مرحله از بررسیها به تحقیق از شاهد پرداختند تا معمای جنایت افشا شود.
شاهد جنایت در بازجوییها گفت: من و علیرضا (مقتول) در باغ نشسته بودیم و مشغول صحبت بودیم. برای معامله زمین قرار گذاشته بودیم و درباره قیمت صحبت میکردیم که ناگهان سیروس(عامل جنایت) اسلحه به دست وارد باغ شد. بهشدت عصبانی بود و اسلحه را به سمت علیرضا نشانه گرفت. بدون کوچکترین مکثی 2 گلوله به سمت علیرضا شلیک کرد. با دیدن این صحنه وحشت کردم. نمیدانستم باید چه کار کنم. تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که هرطور شده باید مرد اسلحه به دست را از باغ بیرون کنم. با هم درگیر شدیم و او ر ا به داخل استخر انداختم و به سرعت به بیرون از باغ آمدم و خوشبختانه با دیدن پلیس از آنها کمک خواستم.
پس از اظهارات این شاهد عامل قتل به کلانتری انتقال یافت و تحت بازجویی قرار گرفت. وی مدعی شد که مقتول همه پولهایش را از او گرفته بود و بعد از آن وضعیتش به هم ریخته است به همین خاطر نقشه قتل را طراحی کرده و به مرحله اجرا گذاشته است.
قصاص پایانطلب میلیونی
متهم 72 ساله صبح دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری به ریاست قاضی عزیزمحمدی و 4مستشار پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه نماینده دادستان به شرح کیفرخواست پرداخت و خواستارمجازات قانونی برای متهم شد. در ادامه خانواده قربانی نیز با شکایت علیه عامل جنایت درخواست قصاص وی را کردند.
وقتی متهم پشت تریبون قرارگرفت اتهام قتل را با انگیزه انتقامجویی پذیرفت و گفت: من و علیرضا دوست بودیم اما او همه اموالم را از من گرفت و من دیگر چیزی نداشتم. چندبار ازاو خواستم طلب میلیونیام را بپردازد اما اهمیتی نمیداد. من همه دارو ندارم را از دست داده بودم و از علیرضا بهشدت کینه داشتم برای همین نقشه قتل او را کشیدم.
وی ادامه داد: برای اجرای این نقشه به مولوی رفتم و یک اسلحه به قیمت 100 هزار تومان خریدم. روز حادثه میدانستم علیرضا با دوستانش برای معامله یک زمین در باغی در لواسان قرار دارد. برای همین با حمله به باغ اسلحه را به سمتش گرفتم و شلیک کردم. میخواستم خودم را هم بکشم و به زندگی سختم پایان دهم اما نشد.
پس از اعترافات عامل شلیک مرگبار، قضات دادگاه کیفری وی را به قصاص نفس محکوم کردند.
پنج سال جدایی از زن و فرزندان، به دلیل خساست!
ایسنا نوشت: زنی در دادگاه خانواده گفت: همسرم به دلیل خسیس بودن پنج سال من و فرزندانم را رها کرده تا مخارج ما را پرداخت نکند و خودش در منزل پدریاش سکونت به تنهایی زندگی میکند.
زن و مردی که با هم در دادگاه خانواده حاضر شده بودند، علیرغم اینکه هر کدام جداگانه تقاضای طلاق داشتند اما بعضا با ارایه دلایلی به طرف مقابل ابراز علاقه کرده و خواستار اصلاح رفتار یکدیگر میشدند. در این میان مرد خانواده که درخواست عدم تمکین و طلاق را مطرح کرده بود، خطاب به قاضی دادگاه گفت: همسرم مریضی اعصاب دارد و مریضی او باعث شده که ما پنج سال دور از یکدیگر به طور جداگانه زندگی کنیم، من عاشق همسر و فرزندانم هستم و نمیخواهم آنها را از دست بدهم اما رفتارهای همسرم به قدری آزار دهنده است که مرا به یک فرد افسرده تبدیل کرده است.
همسر این مرد نیز در حالی که تمام صحبتهای شوهرش را تکذیب کرد، گفت: شوهر من فرد دروغگویی است با همین دروغگویی مرا بیمار خطاب میکند. او با اینکه منزل مستقلی دارد اما در منزل پدرش ساکن است و منزل مشترکمان را اجاره داده است، زیرا آنقدر خسیس است که نمیتواند از اجاره خانه بگذرد، و با همین خساست تا امروز که پسر بزرگم 23 سال دارد، ریالی برای تحصیل او نپرداخته است.
وی افزود: در این سالها همسرم در منزل بوده است و من تمام مخارج منزل را تامین میکردم. در واقع جایگاه من و همسرم با یکدیگر عوض شده است، به جای اینکه من در منزل باشیم و او برای تامین هزینههای زندگی به سرکار برود، من برای تهیه مخارج زندگی تلاش میکردم.
زن میانسال با بیان اینکه من نیز همسرم را دوست دارم و خواهان جدایی نیستم، گفت: همسرم از سویی با کار کردن من مشکل دارد و از سوی دیگر خودش سر کار نمیرود، در این صورت چه کسی خرج من و فرزندانم را تامین میکند؟ اگر او تعهد میدهد که خرج ما را تامین کند، من نیز متعهد میشوم که به سر کار نروم. من به خاطر دختر 10 ساله و پسر 23 سالهام راضی به طلاق نیستم. زیرا هر دوی آنها در سن حساسی قرار دارند و قطعا دچار آسیبهای جدی از سوی جامعه میشوند.
قاضی بعد از شنیدن اظهارات طرفین حکمی مبنی بر طلاق صادر نکرد و از آنها خواست به خاطر فرزندان خود به زندگی مشترک ادامه دهند.
17282