دیدیم و شنیدیم و لمس و حس کردیم که در این مدت آنچه هشدارش را می دادیم به جد توجه نشد تا اینکه این گسست اجتماعی با دلایل هزار و یکتایی نیروهای کشور را آزرد و فرسوده کرد.

ندیدن تفاوت نسل ها، حاکمیت بخشی و ایدئولوگ محوری در تمامی ارکان فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و نگاه های امنیتی به هر مساله کوچک و بزرگ معیشتی و متاسفانه عدم برقراری تعادل در اجرای قانون بین آحاد جامعه کرد انچه را که نباید.

نگاه حاکم بین مدیران مستقر در نهادهای حاکمیتی و پوشش خبری آنها درست با شیوه های تاکتیکی و بدون اغماض و تسلط نگاه صفر و صدی، که تمام خطاها متوجه ملت است و دولت مستقر چون در ظاهر همراستای سایر قواست، بی اشکال است و مقتدر است.

فارغ از اینکه این کشور ملتی دارد و ملت حرمتی دارند و حریمهایی که به هیچ وجه لازم نیست با نگاه آمرانه به سمت بهشت هدایت شوند. جذابیت دین داری که فعلا از آن فقط ظاهر افعال، قابل تفسیراست و نیتها بیشتر شیطانی است و نسل جدید سخت باور تر از اولیایشان، نشان می دهد که نباید با نگاه امنیتی و نظامی، مواضع فرهنگی را در نوردید. آنچه این ور میدان است، خود ملت و خانواده ی نهادهای آنطرفی است. این دوگانه که برخی هم به شدت بر آتش خانمانسوز آن بی پروا می دمند، یک ملت است با تفاوت هایی در انتخابهایشان. مگر می شود تفاوتهایی که مرضی رضای خود ذات اقدس احدیت است، یکسان انگاری شود؟! مگر می شود همه در جامعه یک نگاه و یک هدف و یک انتخاب واحد داشته باشند!؟ حتی در نظام مهدویت هم اینگونه نخواهد بود.

این اصرار دولتمردان به اینکه ما هرگز اشتباهی نداریم، این نگاه جزیره جزیره ای حاکم بر نهادهای مسلط، این زور و اقتدار سخت برای جبران ناکامی ها و دیده نشدنهای لازم اجتماعی و جامعه شناسانه، این بگیر و ببندهای بی ضابطه، این اجرای سلیقه ای قوانین جاری کشور، این قوانین متروک بی خاصیت که صرفا برای حال گیری مسکوت مانده و بی تعیین تکلیف رها شده اند، این عدم امید نسل جوان و نو اندیش و بعضا شاید دگراندیش موجود، و این آخری که شاید نوبرانه است، خلق قوانین و ضوابط ساعتی از سوی افرادی که در جایگاه قانون گذاری نیستند، همه و همه شراکت در خونهایی است که بدون محاکمه، ملتی را داغدار نموده است.

جا دارد نهادهای حاکمیتی، از گسترش نگاه بهشت و جهنمی که هیچ قطعیت مسلمی در دل آن نهادینه نیست، دست برداشته و بگذارد همانگونه که خداوند متعال "اختیار" را به انسان داده است، خود شخص با انتخابش، چه درست و چه غلط، طلب خیر برای خود داشته باشد.

انکار مدام تمام اخبار و فیلم ها و صوت ها، نمی تواند روش درستی برای مهار مطالبات به حق جامعه باشد. نمی توان در یک نبرد، نزاع و یا هر چه شما نامش را می گذارید، جنگ بین فرشتها ها و شیاطین باشد. چرا که همه اتفاقا انسانیم و خطاکار و خلوت نگر. پس عقل حکم می کند به مدارا، به تلطیف، به پس کشیدن پاهای نهادهای نظارتی از حریم ملت و خانواده و انتخابهایشان.

اگر قانونی وجود دارد، باید در صورت متروک بودن، مثمرثمر نبودن، مجدد ارزیابی گردد، اصلاح شود و اتفاقا عمل شود. آنهم نه گزینشی، بلکه برای همه. آنجایی که انتخاب حاکم باشد، یقینا سره از ناسره به راحتی مشخص تر و قابل نقد تر خواهد بود. فرض اینکه ملت نمی تواند درک کند مصلحت خویش را، صرفا در مقابل ذات اقدس الهی معنا دار است، نه در قالب بشر با بشر، حتی اگر آن بشر مقابل اولیا الهی باشند. نگاه کنید به سیره ی معصومین علیهم السلام و حتی انبیای الهی، که هرگز از قوای قهریه برای جاری و ساری سازی احکام الهی آنهم در جوامع غیر قابل قیاس با امروز، استفاده نکرده اند.

قطبی سازی جامعه، آدم فروشی و تمامی آنچه تند روی های اوایل انقلاب اسلامی بود، خروجی اش همین فاصله گرفتن جامعه با پیش فرضهای حاکمیتی است. تصور اینکه اعتراض و اغتشاشی دیگر در کف خیابان ها نیست، با تعمیم آن به اینکه در خانه ها هم همین مسیر ادامه دارد، یک خیال کاملا باطل است.

مردم ایران، همه ی مردم ایران، چه موافقین و چه مخالفین، همه برادر و خواهر و هم وطن هم هستند و قابل احترام و باید در تمامی شقوق دیده شوند، به اندازه ی بودشان باید نمود کنند، اگر توازن بودها و نمودها به هم بخورد، این گسست اجتماعی ویران گر خواهد بود. برابری در تمامی شئون، در تمامی نژادها و ادیان رسمی و قومیتهای موجود کشور. نگذارید با نگاه متصلبانه مسیر تجزیه برای دشمنان ایران هموار شود. خودتان بیش از ما مطلعید که آروزی تجزیه این کشور برای تمام همسایه ها و قدرتهای جهانی یک استراتژی بلند مدت بوده و هست و خواهد بود. ملتی که بیش از هفت هزار سال ساکن این فلات بوده اند و کنار هم زیسته اند و خود را حفاظت کرده اند، هرچه کرده اند، حتی در اشغال قوای عرب و مغول و یونانی تا افغانی و ترک و عثمانی، با درایت و انتخاب و جان فشانی کرده اند.

اگر نگران گول خوردن ملت از رسانه ها هستید، که به حق هم هست، بدانید هیچ انسانی تمایل ندارد گول بخورد، پس از راهش وارد شوید، از زبانش وارد شوید، بگذارید با رویکردی انسانی، ملت به حاکمیت اعتماد کند، شفافیت را غالب کنید، در رسانه ها راحت عذر خواهی کنید و اشتباهات را بپذیرید، صرف نگاه تقدس آورانه، نتیجه اش این است که شاهدید. دوری ملت از حاکمیت.

هر پدیده و ابزار و دانشی، زبان خاص خودش را دارد، بپذیرید با نسلی دیجیتال طرف هستید که اینترنت نه ضرورت زندگی، که اصل و شالوده ی ادامه ی حیاتش هست، پس با فیلترینگ و کارهای سلیقه ای و نگاه امنیتی به این مقوله نمی توان، در گفتمان برابر توقع پیروزی داشت.

از پیله ی خود بیرون بیایید و دنیا را بگردید و در زمین خدا سیر و سفر کنید. ملت ایران در دوران پهلوی هم ، آنچه شما الان درموردشان متصورید ، نبودند ، نه شهوتران بودند و نه آروزی عریان گردی داشتند ، که اگر اینگونه بودند ، نه انقلابی در کار بود و نه شهادت ها و جانبازی های بعدی آن. انچه شما بر متدلوؤی خود به آن معتقدید ، یقینا از جان انسان شریف تر نیست ، حتی اگر حکم خداوند باشد. به بهانه ی بهشت بردن ، نمی توان به جان و مال تعرض کرد. جان یک انسان با جان همه ی انسانها برابراست. اینها وحی است و کلام خدا.

بیایید واژه های خود را تعریف کنیم. بسیجی – انقلابی – حزب الهی و ... را بنویسیم و کلاسه بندی کنیم بعد ببینیم با این تعریف ایا همه ی بسیجیان و انقلابیون و حزب الهی ها یکسان در این طبقه بندی می گنجند! همه ی ما و اینها یک جور هستیم؟ تفاوتی در خانواده و روابط و ... نداریم؟ همه یک مدل انتخاب می کنیم و به آن انتخاب دل خوشیم ؟ هم یک مدل می بینیم و می شنویم؟ باور کنید اینگونه نیست. تفاوتها را باید دید و محترم شمرد و باور داشت.

باور کنید ملت می بینید،می شنود،تحلیل می کند و گول هم نمی خورد.

۶۵۶۵