زن معتاد پسر 5 سالهاش را سر راه گذاشت
جام جم نوشت: زن معتادی که برای خلاصی یافتن از دست پسر 5 سالهاش، او را مقابل ایستگاه راهآهن تهران رها کرده بود، دستگیر شد. رسیدگی به این پرونده اوایل دی سال گذشته با شکایت مردی از همسرش مبنی بر فرار از خانه به اتفاق فرزند 5 سالهاش در دستور کار ماموران پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
شاکی به پلیس گفت: به اتفاق خانوادهام در حومه قزوین زندگی میکنیم. اوایل آبانماه برای کار در یک مجتمع در حال احداث به لرستان سفر کردم. پس از بازگشت به خانه خبری از همسرم و پسر 5 سالهمان (علی) نبود. از همسایهها سراغ آنها را گرفتم که گفتند یک هفته بعد از رفتن من آنها با کامیون مرد همسایهمان به تهران رفتهاند.
شاکی اضافه کرد: با مرد همسایه تماس گرفتم و متوجه شدم او به خواست همسرم که قصد ملاقات با یکی از اقوام بیمارش را داشته، آنها را به تهران برده و دیگر از آنها خبری ندارد. چند بار با تلفن همراه همسرم تماس گرفتم، اما خاموش بود و جستجوهای من برای یافتن او و فرزندمان بینتیجه ماند.
شاکی افزود: چند روز بعد همسرم با من تماس تلفنی گرفت و مدعی شد فرزندمان را به خانه یکی از اقوامش در تهران برده تا در جشن عروسی یکی از اقوامش شرکت کند. شاکی با اشاره به فرار مرموز همسرش گفت: بعد از آن دیگر خبری از آنها نشد. همسرم معتاد است و میترسم بلایی سر فرزندم آورده باشد. حتی برای جستجوی آنها به تهران آمدم، اما بینتیجه بود. در پی این شکایت، ماموران با هماهنگی قضایی تحقیقات برای یافتن این مادر و فرزند گمشده را آغاز کردند.
تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینکه مرد شاکی بار دیگر با حضور در پلیس آگاهی گفت همسرم در تماس تلفنی با من مدعی شده که پسرمان را در راهآهن تهران گم کرده و هنوز او را نیافته است و حاضر نیست به خانه بازگردد.
با به دست آمدن این اطلاعات، روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و جستجوی ویژه ماموران انتظامی برای یافتن زن فراری و اطلاع از سرنوشت پسر خردسال گمشده ادامه پیدا کرد. ماموران پاتوقهای احتمالی زن فراری را زیر نظر گرفتند تا این که چند روز پیش او در خیابان فداییان اسلام در جنوب تهران شناسایی و دستگیر کردند.
زن متهم به پلیس گفت:سالها مواد مخدر مصرف میکردم. شوهرم از من میخواست اعتیادم را ترک کنم اما بیفایده بود. چند بار در کمپ ترک اعتیاد بستری شدم، ولی هر بار پس از چند روز، شبانه فرار کرده و به خانهمان بازمیگشتم.
وی افزود: اعتیاد مهر مادری را از من گرفته بود و علاقهای به فرزندمان نداشتم.
متهم اضافه کرد: روزی که شوهرم برای یافتن کار به شهر دیگری رفت، تصمیم به فرار از خانه گرفته و به تهران آمدم که آغازگر بدبختیهایم بود.
متهم با اشاره به رها کردن فرزندش مقابل راهآهن تهران گفت: چند روزی که در تهران بودیم، پولهایم تمام شد. به همین دلیل با پسرم در محلههای شهر تکدیگری کرده و هزینه خرید مواد مخدر و غذا را به دست میآوردیم.
وی ا فزود: وضعیتم هر روز بدتر میشد و دیگر نمیتوانستم پسرم را نزد خودم نگه دارم. برای اینکه او مکان مناسبی برای ماندن پیدا کند و گرفتار اعتیاد نشود، او را مقابل یکی از ایستگاههای راهآهن رها کرده و به بهانه خرید خوراکی برای او از آنجا دور شده و دیگر بازنگشتم. چند روز بعد که به آن محل آمدم، از نگهبانها شنیدم که او تحویل بهزیستی شده است.
متهم اضافه کرد: خودم نیز به مرکز نگهداری از زنان خیابانی رفتم. همانجا با یک زن معتاد آشنا شده و چند روز بعد با هم از آن محل خارج و به خانهاش رفتم. با هم مواد مخدر مصرف میکردیم. پس از چند هفته او از من خواست در زمینه فروختن مواد مخدر به دختران جوان و خانه فسادی که او با آنها در رفت و آمد است، همکاری کنم که از این محل فرار کردم.
متهم افزود: دچار عذاب وجدان شده و قصد بازگشت به خانهام را داشتم، اما بدون فرزندم نمیدانستم باید به کجا بروم. بنابر این با گدایی کردن هزینه زندگیام تامین میشد.
سرهنگ اسدی، رئیس پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران در این رابطه گفت: زن معتاد با قرار قانونی از سوی دادیار هاشمیان، در شعبه اول دادیاری جنایی تهران روانه زندان شد.
در مرحله بعدی تحقیقات ماموران متوجه شدند، پسر گمشده در یکی از مراکز بهزیستی تهران نگهداری میشود که دستور تحویل این کودک به پدرش صادر شد.
دستگیری 2 جوان پدرکش در اصفهان و خراسان
ماموران پلیس در اصفهان و خراسان رضوی، 2جوان 17 و 20 ساله که پدران خود را به قتل رسانده بودند،دستگیر کردند.
به گزارش ایسنا، ماموران پلیس اصفهان پسر 17 سالهای را که در یک درگیری پدرش را با ضربات متعدد شیشه از پای درآورده بود، دستگیر کردند.
براساس این گزارش، 16 شهریور ماموران انتظامی شهرستان اصفهان از طریق تماس مرکز فوریتهای پلیسی 110 در جریان وقوع یک فقره قتل در یکی از منازل مسکونی قرار گرفتند. ماموران انتظامی با حضور در صحنه حادثه با پیکر خونآلود مرد میانسال روبهرو شدند که در اثر اصابت متعدد جسم برنده جان خود را از دست داده بود. با حضور کارآگاهان پلیس آگاهی، تحقیقات برای کشف زوایای پنهان این حادثه آغاز شد و آنان در تحقیقات اولیه دریافتند که متهم به قتل این مرد پسر 17 سالهاش است. ماموران در بررسی از خانواده مقتول دریافتند مقتول کارگر ساختمانی بوده و بر سر رفتن به محل کار با پسر 17 سالهاش مشکل داشته که در روز حادثه نیز مقتول با این قصد که فرزندش را با خود سر کار ببرد او را از خواب بیدار کرده، اما این مساله سبب بروز درگیری لفظی میان آنان شده است.
ماموران در تحقیقات دریافتند، پس از مدتی درگیری لفظی این پدر و پسر به درگیری فیزیکی و ضرب و شتم انجامیده و در این میان آنان با در شیشهای برخورد و پسر 17 ساله با قطعهای از شیشههای شکسته به پدر هجوم آورده و او را با ضربات شیشه از پای درمیآورد.
ماموران در بررسی دریافتند این پسر نوجوان پس از به قتل رساندن پدرش از محل حادثه گریخته و به مکان نامعلومی متواری شده است در حالی که تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه این نوجوان ادامه داشت ماموران متهم را 2 ساعت پس از وقوع قتل، ساعت 10 صبح در اصفهان دستگیر کردند. متهم همراه پرونده متشکله در اختیار مقام قضایی گذاشته شده است.
در همین حال، فرمانده انتظامی نیشابور در خراسان رضوی هم از دستگیری جوانی 20 ساله در این شهر که به وسیله یک قبضه سلاح شکاری پدر 50 سالهاش را هدف گلوله قرار داده و به قتل رسانده بود، خبر داد. سرهنگ محمدحسن امیری با اعلام این خبر افزود: براساس گزارشهای رسیده به مرکز فوریتهای پلیسی 110 مبنی بر وقوع یک فقره قتل در یکی از باغهای پسته در روستای بخش «میانجلگه» شهرستان نیشابور، ماموران پلیس برای بررسی موضوع و انجام اقدامات لازم به محل عزیمت کردند. فرمانده انتظامی نیشابور ادامه داد: براساس تحقیقات صورت گرفته، پسری 20 ساله با شلیک گلوله یک قبضه سلاح شکاری به پدر 50 سالهاش که نگهبان این باغ بوده است، موجب مصدومیت وی شده که پدر بر اثر شدت جراحت وارده در راه بیمارستان جان خود را از دست داده است. وی با اشاره به نامناسب بودن وضعیت روحی و روانی جوان 20 ساله خاطرنشان کرد: تاکنون گزارشی مبنی بر عمدی بودن عمل متهم ارائه نشده است و تحقیقات پلیس در این باره همچنان ادامه دارد.
تیراندازی مرگبار در کوهستان، در هالهای از ابهام
شرق: مردی که متهم است در جریان یک گروگانگیری پدر دختر مورد علاقهاش را به قتل رسانده است، بعد از چند بار محاکمه و تبرئه سرانجام به قصاص محکوم شد.این مرد که سعید نام دارد و زمان قتل 21ساله بود، متهم است شش سال قبل برای رسیدن به دختری به نام مینا، دختر جوان، پدر و برادرش را گروگان گرفت و آنها را به کوههای روستایی در اطراف شهرستان فسا برد و در نهایت، این گروگانگیری با قتل پدر مینا به پایان رسید. ماموران پلیس با شکایت اولیایدم مقتول، سعید را بازداشت کردند و تحقیقات در این خصوص آغاز شد. پسر جوان در بازجوییها گفت در نقشهاش قتلی را طراحی نکرده بود و فقط برای رسیدن به مینا دست به گروگانگیری زد و مرگ پدر این دختر یک اتفاق بود.
متهم گفت: من عاشق مینا شده بودم. او خواهر زن برادرم بود. رابطه ما خیلی خوب بود و پنهانی همدیگر را میدیدیم وقتی من و پدرم به خواستگاری مینا رفتیم، پدر مینا گفت دو دختر را به یک خانواده نمیدهد و چون دختر بزرگش همسر برادرم است، دیگر نمیتواند دختر کوچکش را به من بدهد. من عاشق مینا بودم و نمیتوانستم او را فراموش کنم. مینا هم من را دوست داشت. بالاخره قرار گذاشتیم با هم فرار کنیم. مینا به من گفت بهتر است تو من را بدزدی و بعد پدرم مجبور میشود به ازدواج ما رضایت بدهد. من هم قبول کردم قصد داشتم بعد از دزدیدن مینا و پدر و برادرش آن دو را وادار کنم به خانه برگردند و بعد با مینا ارتباط برقرار کنم تا آنها مجبور شوند مینا را به من بدهند. روز حادثه در حالیکه صورتم را پوشانده بودم، با کلاشینکف سراغشان رفتم؛ مینا، پدر و برادرش را از خانه بیرون کشیدم و به سمت کوههای اطراف بردم. در یک لحظه پارچهای که به صورتم بسته بودم، کنار رفت و آنها من را شناختند.
سلاح را به طرفشان گرفتم به پدر و برادر مینا گفتم، بروید آنها سر باز زدند و جواب دادند ناموسشان را تنها نمیگذارند. من نمیخواستم شلیک کنم، کلاشینکف را روی ضامن گذاشتم. دوباره از آن دو خواستم دور شوند در این لحظه برادر مینا به من حمله کرد و نمیدانم چه شد که ماشه را کشیدم. تیر به پای او برخورد کرد اما به یاد ندارم گلوله دیگری شلیک کرده باشم. بعد هم از ترسم فرار کردم. نمیدانستم پدر مینا هم زخمی شده است، البته صدای فریاد مینا را میشنیدم که پدرش را صدا میزد. پلیس در ادامه مینا را مورد بازجویی قرار داد. این دختر گفت: من در آدمربایی نقشی نداشتم و سعید دروغ میگوید. اما تا جایی که من به یاد دارم، او یک گلوله به سمت برادرم شلیک کرد که تیر به پای برادرم خورد و از آن رد و وارد شکم پدرم شد. سعید تیر دیگری هم شلیک کرد، اما هوایی بود. در حالی که تحقیقات پیرامون این پرونده ادامه داشت، پزشکی قانونی اعلام کرد، مقتول بر اثر خونریزی وسیعی که در ناحیه شکمش رخ داده و پارگی دیافراگم، کبد و چند نقطه دیگر جان خود را از دست داده است. با تکمیل تحقیقات پرونده به شعبه 5 دادگاه کیفریاستان فارس فرستاده و متهم در دادگاه حاضر شد. در جلسه محاکمه بعد از اینکه کیفرخواست خوانده شد و اولیایدم درخواست قصاص متهم را مطرح کردند، سعید از خودش دفاع کرد و گفت: من مرتکب قتل عمد نشدم و اصلا تیر را به پدر مینا نزدم. فقط میخواستم مینا را به دست آورم و نقشهای هم برای قتل نکشیده بودم. نمیدانم چطور شد که تیر از پای برادر مینا بیرون آمد و به شکم پدرش برخورد کرد. بعد از متهم، فرشید رفوگران وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد. او از هیات قضات خواست با توجه به اینکه گلوله مستقیما به سمت مقتول شلیک نشده و یک خطای محض باعث شده است مقتول جان خود را دست بدهد، موکلش را از اتهام قتل عمد تبرئه کنند. هیات قضات بعد از پایان دادگاه وارد شور شدند و متهم را با اکثریت آرا از اتهام قتل عمد تبرئه و او را به دلیل قتل خطایی، به سه سال حبس و پرداخت دیه یک مرد مسلمان محکوم کردند. البته دو نفر از پنج قاضی نظر دیگری داشتند.
یکی از آنها اعلام کرد این قتل از موارد لوث است و متهم باید برای اثبات بیگناهیاش قسم بخورد و دیگری اعلام کرد قتل را عمد میداند. رای صادره مورد اعتراض اولیایدم مقتول قرار گرفت و پرونده به شعبه 40 دیوانعالی کشور فرستاده شد. قضات این شعبه حکم را نقض و اعلام کردند اولا باید مرمی به دست آمده از فشنگ مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود همان مرمی است که به پای پسر مقتول خورده یا نه. دوم اینکه باید بررسی شود کلاشینکف هنگام حادثه در حالت شلیک رگباری بود یا تکتیر. ایرادات وارده از سوی دیوانعالی توسط شعبه 5 دادگاه کیفری استان فارس مورد رسیدگی قرار گرفت. چون بررسیها در مورد مرمی نشان میداد همان گلولهای که به پای پسر مقتول اصابت کرده، باعث مرگ مقتول نیز شده است، رای تبرئه از قتل عمدی و محکومیت به حبس و دیه دوباره تکرار شد. پس از آن حکم باز هم با این استدلال که اصولا اولیای دم درخواست دیه نکردهاند نقض و رای بدوی بار دیگر به همان شکل و بعد از برگزاری مجدد جلسه محاکمه صادر شد و اولیایدم یکبار دیگر به حکم اعتراض کردند اما این بار پرونده به جای شعبه 40 دیوانعالی کشور به شعبه 31 فرستاده شد. شعبه 31 دیوانعالی رای دادگاه را به طور کلی نقض و با این استدلال که تیراندازی عملی نوعا کشنده و از مصادیق قتل عمدی است، دستور رسیدگی مجدد در شعبه همعرض را صادر کرد. به این ترتیب سعید یکبار دیگر پای میز محاکمه رفت و این بار هیات قضات بعد از شور عمل او را از مصادیق قتل عمد دانستند و وی را به قصاص محکوم کردند. این در حالی است که وکیل مدافع او همچنان بر بیگناهی موکلش اصرار دارد. رفوگران در اینباره به خبرنگار ما گفت: «گلوله بر اثر یک اتفاق به مقتول اصابت کرده و هیچ عمد و قصدی در کار نبوده بنابراین این مورد از موارد قتل عمدی نیست و ما به رای صادره اعتراض خواهیم کرد.»
قتل زن و شوهر به دست داماد خشمگین
شرق: مردی برای اینکه مجبور به جدایی از نامزدش نشود، پدر و مادر او را به قتل رساند. این مرد در جلسه محاکمهای که در دادگاه کیفری استان فارس برگزار شد، اتهامش را قبول کرد.
کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان فارس دیماه سال گذشته در جریان وقوع جنایت در خانهای در داراب قرار گرفتند و با حضور در آنجا، تحقیقات تخصصی را کلید زدند. ماموران وقتی به قتلگاه پا گذاشتند، ابتدا جنازه مرد 59سالهای به نام علی را مشاهده کردند که غرق در خون در پذیرایی افتاده و آثار ضربات متعدد چاقو بر پیکرش مشهود بود. کمی آنسوتر جنازه زن 64 سالهای در وضعیت مشابه قرار داشت. دو مقتول زن و شوهر بودند و اجساد آنها توسط دختر 26 سالهشان به نام سمیرا کشف شده بود.
کارآگاهان وقتی خانه را به دقت بررسی کردند، مطمئن شدند هیچیک از اموال علی و سمیه از داخل خانه به سرقت نرفته اما قاتل سوار بر خودرو روآ متعلق به علی، صحنه جنایت را ترک کرده است. آنها همچنین به این اطمینان رسیدند که قاتل به راحتی و با شناخت قبلی مقتولان به عنوان میهمان وارد خانه آنها شده و پس از یک درگیری، دست به چاقو برده و خون به پا کرده است. آثار برجا مانده در صحنه جرم گواهی میداد دو مقتول کوشیده بودند در برابر مهاجم از خودشان دفاع کنند ولی موفق به این کار نشدهبودند.
سمیرا وقتی نتیجه تحقیقات اولیه را فهمید، انگشت اتهام را به سوی نامزدش گرفت و گفت من و رضا با هم اختلاف داشتیم و قرار بود او امروز- روز حادثه- برای صحبت کردن با پدرم به اینجا بیاید، من حتم دارم قتل به دست او انجام شده است. طبق اطلاعاتی که دختر جوان در اختیار پلیس قرار داد، او صبح روز حادثه با نامزدش ملاقات کرده و رضا بهوی گفته بود قصد دارد به خانه مقتولان برود تا تکلیفش را روشن کند. به این ترتیب رضا در عملیاتی ضربتی دستگیر شد. او ابتدا خودش را بیگناه خواند ولی انکارهایش فایدهای نداشت و با ادامه یافتن بازجوییها او به هر دو جنایت اقرار و انگیزهاش را اختلافات خانوادگی عنوان کرد. او به افسران ویژه مبارزه با قتل گفت: «سمیرا دختر داییام است و من از دوران نوجوانی به او علاقه داشتم، برای همین وقتی شرایط فراهم شد، علاقهام را به زبان آوردم و با برگزاری مراسمی رسمی از او خواستگاری کردم. داییام هم با این ازدواج مخالفتی نکرد و ما عقد کردیم و نامزد شدیم. دلم میخواست هر چه زودتر زندگی مشترکمان را شروع کنیم ولی مشکلاتی سر راهمان قرار گرفت و داییام با بهانهگیریهایش مانع برگزاری جشن عروسی میشد، هر چه سعی کردم به این اختلافات پایان بدهم، موفق نشدم.»رضا در ادامه اعترافاتش گفت: «اختلافات ما به تدریج بیشتر و بیشتر شد تا اینکه روز حادثه وقتی برای مذاکره و صحبت با پدر و مادر سمیرا به خانه آنها رفتم کنترل خودم را از دست دادم و آنها را کشتم.»
متهم بعد از اعتراف به این جنایت صحنه قتلها را نیز بازسازی کرد و بعد از آن پرونده با صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست در اختیار قضات دادگاه کیفری استان فارس قرار گرفت و رضا هفته پیش پای میز محاکمه رفت. در این جلسه محاکمه، نماینده دادستان جرم رضا را محرز دانست و اولیای دم مقتولان نیز اعلام کردند خواستهشان قصاص متهم است. در ادامه رضا به دفاع از خودش پرداخت. او بار دیگر به قتل اعتراف کرد و گفت: «من سمیرا را دوست داشتم و میخواستم با او زندگی کنم اما اختلافاتی که با داییام و همسرش داشتم، زندگیمان را مختل کرده و کار به جایی رسیده بود که سمیرا با اصرار والدینش میخواست از من جدا شود. اصلا راضی به طلاق نبودم، برای همین روز حادثه صبح زود به محل کار نامزدم رفتم و با او درباره مشکلاتی که وجود داشت، صحبت کردم. سمیرا گفت اگر پدر و مادرش حرفی نداشته باشند، او هم از طلاق صرفنظر میکند. حرفهای سمیرا باعث شد برای رفتن به خانه داییام و گفتوگو با او مصمم شوم. آن روز با دایی و زن داییام صحبت کردم ولی بهنتیجهای نرسیدم و کمکم کار به مشاجره لفظی کشید و من ناگهان کنترل خودم را از دست دادم و با برداشتن یک چاقو علی و سمیه را کشتم و بعد هم فرار کردم. در زمان قتل آنقدر عصبی شده بودم که اصلا متوجه رفتارم نبودم.»
بنا بر این گزارش بعد از دفاعیات متهم و وکیلش هیات قضات ختم جلسه را اعلام کردند و برای صدور رای وارد شور شدند.
/5656