آیا بانک مرکزی در بازار ارز و طلا دست می برد؟ آیا بانک مرکزی می تواند بازارهای پولی را مهار کند؟

علی پاکزاد: وقتی از چهار راه استانبول گذر می کنی دیگر خبری از کاپشن های خلبانی و رد و بدل کردن پنهانی ارز نیست و صرافی ها با تابلوهای دست نویس جای بازار سیاه ارز را گرفته اند اما هنوز صرافان، بازیگران کوچکی هستند و بانک مرکزی است که بازار ارز را هرگونه که خواهد اداره می کند.

البته بانک مرکزی زمانی واقعا به ورود بخش خصوصی به بازار ارز تن داد که تحریم ها فضا را برای تحرک مالی بخش دولتی تنگ کرد و از این پس بود که صرافان فعال در بازار رسمیت پیدا کردند اما این بخش خصوصی در فضایی کاملا ایزوله فعالیت می کند که دلیل اصلی این موضوع انحصاری است که بر فضای بازار پولی کشور حاکم است، انحصاری که از یک سو با قوانین داخلی تعریف شده و برای جلوگیری از فرار سرمایه هاست و البته این دیوار با تحریم ها مستحکم تر شد و در حال حاضر نقل و انتقالات صرافی ها اگر چه بخش عمده ای از مبادلات خارجی ارزی کشور را به خود اختصاص می دهد ولی به طور کامل در انحصار بانک مرکزی است.

تشریح این فضا برای تاکید بر این نکته است که آنچه در بازار ارز کشور اتفاق می افتد ناشی از سیاستگذاری های بانک مرکزی است که البته بر اساس قانون وظیفه نظارت و سیاست گذاری بر بازار ارز و دیگر بازارهای پولی کشور را بر عهده دارد.

اما به نظر می رسد همین اختیار قانونی به عنوان ابزاری برای دولت ها تبدیل شده است تا با تبدیل کردن بانک مرکزی به تنها صراف بازار ارزی کشور به کسب درامد بپردازند.

این فرایند از زمان مرحوم نوربخش و با افزایش درآمدهای نفتی و نیاز دولت ها به بودجه برای اجرای طرح های عمرانی آغاز شد و در آن زمان بانک مرکزی در عمل با هدایت بازار ارز به گونه ای عمل می کرد که در شرایطی که دولت نیاز به منابع مالی داشت با ایجاد فضای مصنوعی تقاضا و فروش ارز دولتی حداکثر درآمد عاید دولت شود.

این رویه در سالهای اخیر بازهم در حال تکرار شدن است و دقیقا دولت نهم و دهم با رشد درآمدهای نفتی در حالی مواجه می شود که بخش واقعی اقتصاد کشور توان و یا تمایل جذب این درآمدها را ندارد بنابراین بانک مرکزی به عنوان بازوی اجرایی و یا خزانه دار دولت به گونه ای در بازار حرکت می کند که بتواند حداکثر سود را برای دولت تامین کند.

الاکلنگ قیمت ارز ودلار

واقعیت اینجاست که در اقتصاد ایران به دلیل بی تدبیری های شکل گرفته رشد بخش مالی اقتصاد بسیار فراتر از بخش واقعی اقتصاد ایران بوده است، یعنی در حالیکه در سالهای 84 تا 89 میزان عایدی اقتصاد ایران تنها از محل درآمدهای نفتی به رقمی بیش از 300 میلیارد دلار رسیده است و به تبع آن حجم نقدینگی از 92 هزار میلیاردتومان در سال 84 با 220 درصد رشد به حدود 294 هزار میلیارد تومان در پایان سال 89 رسیده است می بینیم نرخ رشد اقتصادی در بهترین شرایط در این سالها به حدو 3 تا 4 درصد رسیده است و این عدم توازن در انباشت مالی و رشد حجم نقدینگی سرگردان فضا را برای داغ شدن سفته بازی در بازارها فراهم ساخته است.

شعله بحران اقتصاد جهانی و دامنگیری تبعات ان در سال 2011 فضا را برای داغ کردن بازار طلا فراهم ساخته و جهش قیمت جهانی طلا که بازارهای ایرانی را نیز تحت تاثیر قرارداد این فضا را برای سفته بازی در این بازار فراهم ساخته است. قیمت هر گرم طلا طی شش ماهه گذشته حدود 50 درصد رشد داشته است.

بانک مرکزی نیز در چنین فضایی بنابر وظیفه سنتی خود عمل کرده با ورود به بازار به جای آرام کرده بازار با عملکردی دوگانه و با بازی کردن با نرخ دلار و سکه به دنبال سود آوری بوده است و در این روند با نوسان قیمت سکه ای که تحت عنوان سکه بانکی به بازار عرضه شده فضای قیمتی را به سمتی هدایت کرده است که قیمت در بازار ایران فراتر از قیمت واقعی سکه بر اساس نرخ های جهانی قرار بگیرد و البته در این زمینه نیز موفق بوده است زیرا در حالی که طی شش ماهه نخست سال قیمت طلا در بازارهای جهانی معادل 50 درصد رشد داشته است قیمت مبادلاتی سکه در بازار ایران 57 درصد رشد را تجربه کرده است.

این فضا در مورد نرخ دلار نیز واقع شده اگر نرخ دلار را با نرخ ارز باثبات مانند فرانک سوئیس مقایسه کنیم می بینیم که طی شش ماهه نخست سال جاری ارزش دلار در مقابل فرانک سوئیس 5 درصد کاهش پیدا کرده است والبته این موضوع در مقابل با نرخ طلا در همین دوره کاهش 26 درصدی ارزش دلار را تجربه کرده ایم.

در همین دوره می بینیم در بازار ارز ایران قیمت هر دلار 11 درصد افزایش پیدا کرده و در هفته اخیر هم ارقامی حدود 1275 تومان را تجربه کرده است.

الاکلنگ بین قیمت سکه و دلار زمانی به خوبی مشخص می شود که مقایسه ای داشته باشیم بین روند تغییرات قیمت دلار در بازار با قیمت سکه بانکی ، اگر شاخص قیمت دلار و سکه بانکی را از تاریخ عرضه رسمی در بانک ملی یعنی 11 اردیبهشت ماه معادل 100 در نظر بگیریم نوسان این شاخص قیمت به خوبی نشان می دهد طی اردیبهشت ماه تا پایان مردادماه هر زمانی که قیمت دلار در بازار افزایش پیدا کرده قیمت سکه کاهش پیدا کرده است و بلعکس در حالی که این رابطه باید در برابر ریال مستقیم باشد، برای اثبات مستثیم بودن این رابطه کافی است شاخص قیمت واقعی سکه را با نوسانات دلار در همین دوره مقایسه کنیم.

این بازی بین دلار وسکه به بانک مرکزی این امکان را داده است در زمانی که قیمت سکه یا طلا سیر نزولی پیدا کرده با افزایش قیمت دلار در بازار کسب سود کرده و به افزایش قیمت سکه در بازار کمک کند و در شرایطی که تقاضا برای دلار کاهش پیدا کرده است با افزایش قیمت سکه دامن زده است.

این روش با توجه به پتانسیل نقدینگی انباشته در اقتصاد کشور به خوبی عمل کرده است کما اینکه یکی از دلایل عدم انفجار نرخ تورم همین الاکلنگ بازی بوده است که بانک مرکزی به آن دست زده است ولی اگرچه این اقدام به جلوگیری از هیجان نقدینگی بعد از هدفمندسازی کمک زیادی کرده است ولی با خروج سپرده ها از سیتم بانکی و فرار نقدینگی از بازارهای مولد به مشکلات بخش های تولیدی اقتصاد کشور دامن زده است و با در نظر گرفتن این فضا نمی توان انتظار داشت در سال جاری رشد اقتصادی کشور بیش از ارقام نزدیک به صفری باشد که توسط صندوق بین المللی پول برآورد شده بود.

/222/39

منبع: خبرآنلاین