حبیبه بدری-سعید نوایی: رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در جلسه با هیأترئیسه و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری با تشریح سیری از وقایع قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری به اقدامات خود در آرام کردن جو و گفتوگو با مسئولان و بزرگان اشاره کرد و گفت: آنچه که مهم است حفظ اصول و منافع نظام وتأمین رضایت مردم است. هاشمی در این دیدار که در مجمع تشخیص مصلحت نظام صورت گرفت به تلاش جریانی برای القای اختلاف میان مسئولان ردهبالای نظام، گفت: یک جریان مرموز این دوستی را مانع منافع خود میبیند. او ادامه داد: علاج هر واقعه را باید با شناخت علل و عوامل آن جستوجو کرد و با درایت، هوشیاری و آگاهی و با شیوههای اصولی و منطقی با آن برخورد کرد. به گزارش ایسنا رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به زمان بازگشایی دانشگاههای کشور و حضور قشر تحصیلکرده در عرصههای مختلف اظهار کرد: قشر جوان دنبال اقناع و منطق است و نظام میتواند با قابلیتهایی که دارد از عرصههای مختلف گذر کند.
جریان مرموز، ناآشنا نیست
مجید انصاری، عضو خبرگان رهبری با تأیید سخنان هاشمی اعلام کرد: اینکه «این دستهای مرموز برای دستاندرکاران کشور و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی ناآشنا نیستند و سرپنجههای آنها را میشناسند» از نحوه مقابله با آنها گلایه کرد و گفت: «مهم این است که اراده برخورد با آنها وجود داشته باشد».
دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز هشدار داد: جریانی نمیخواهد کشور ما به حالت عادی برگردد و با تحریکاتی در سطح رسانهها بر خلاف منویات رهبری و مصالح ملی حرکت میکند که در ادامهدادن پخش برخی برنامهها در تلویزیون و یا سرمقاله بعضی روزنامهها شاهد آن هستیم که جز پاشیدن بنزین بر آتش نیست.
انصاری که با ایلنا گفتوگو میکرد تأکید کرد: جریانی به محض نزدیکی میان جریانات انقلاب با بیان مطالبی میخواهند فضا را آکنده از خشونت و نفرت کرده و جامعه را دو پاره کنند و فاصله میان طبقات مختلف را تعمیق بخشند که نهادهای مسئول باید با آنها برخورد کنند. او افزود: متأسفانه عدهای به بهانه اسلام به حقوق مردم بیتوجه هستند و بعد جمهوریت را نادیده میگیرند و در مقابل گروهی دیگر هم به بهانه حفظ حقوق مردم به اسلامیت نظام و ولایتفقیه بیاعتنایی میکنند که هر دو نگاه نادرست است.
مرموزهای خارجی و داخلی
سیدرضا اکرمی اما این جریان مرموز را در دو بخش خارجی و داخلی بررسی کرد و با بیان اینکه: «باید این فرهنگ را بپذیریم که هر موضوعی یک نقطه آسیبرسان و متناقضی دارد» امکان وجود این نقطه در خارج از کشور را محتمل دانست و تأکید کرد: «قطعاً غرب و اروپا نمیخواهد ایران رشد کرده و در منطفه و جهان تأثیرگذار باشد».
این عضو ارشد جامعه روحانیت در بیان وجه داخلی این جریان گفت: در داخل افرادی وضع موجود را میپسندند. او افزود: افرادی ولو اندک به دلیل اینکه نان خود را در دعوا میپزند یا اینکه ماهی خود را از آب گلآلود میگیرند، به دنبال استمرار وضع موجود هستند و نباید این موضوع را جناحی یا حزبی مورد توجه قرار دهیم چرا که امری کلی است.
اکرمی همچنین با تأکید به اینکه باید آفتشناسی و مقابله با آفت را با یک برنامهریزی صحیح دنبال کنیم، تا به نتیجه برسیم خاطرنشان کرد: همانطور که در مسائل مربوط به سلامت جسم میکروب، ویروس و آنفلوآنزای خوکی و گاوی وجود دارد، قطعاً در مسائل اخلاقی، سیاسی و اجتماعی از این میکروبها و ویروسها وجود دارند که افرادی تنگنظر و دگم هستند که نان خود را در دعوا میدانند.
اولین ضربه مرموز
انقلاب اسلامی ایران در طول تاریخ سیاسی خود همواره با چالشهای فراوان روبهرو بوده است. این چالشها اکثراً توسط جریانهایی برای نظام اسلامی ایجاد شده که گاهی اوقات شناخته شده و گاهی اوقات ناشناس ماندهاند. در برهههای زمانی مختلف، این جریانات مرموز به نوعی در پی ضربهزدن به نظام بودهاند و هر بار روشی خاص را در پیش گرفتهاند تا جایی که گاهی اوقات مسئولان عالیرتبه نظام هدف آنها بودهاند. اما هنگامی که هاشمیرفسنجانی درباره این جریانات مرموز هشدار میدهد، باید فهمید که عمق ماجرا تا کجاست. سخنان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری با وی از آنجا اهمیت مییابد که خود شخص آیتالله هاشمیرفسنجانی در ماجراهای پس از برگزاری انتخابات همواره هدف تبلیغات منفی این جریانات قرار گرفته است. او در این دیدار با اشاره به تلاش جریانی برای القای اختلاف میان مسئولان رده بالای نظام، خاطرنشان کرد: «یک جریان مرموز این دوستی را مانع منافع خود میبیند.»
حال این پرسش مطرح میشود که کدام جریانها در تاریخ انقلاب نام مرموز به خود گرفتهاند و چه اقداماتی انجام دادهاند؟
اولین جریانی که انقلاب اسلامی از آن ضربههای بسیار خورد و در نهایت توانست آن را طرد کند، گروهکهای ضد انقلاب بودند که تا مدتها در پوشش همراهان انقلاب در صدد ضربهزدن به نظام بودند. گروهکهایی که تحقق اهداف خود را در ترور فیزیکی و از بین بردن عناصر انقلابی جستوجو کردند. بمبگذاری در دفتر نخستوزیری و دفتر حزب جمهوری اسلامی، ترور ناموفق حضرت آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر و حوادث مشابه همگی نشان از توطئههای این جریان مرموز منافقین حکایت داشت. در کنار این گروهکی همچون فرقان با تفکراتی خاص و بر اساس رسالتی که برای خود متصور شده بودند نیز به اقدام علیه مسئولین و استوانههای فکری نظام کردند و افرادی همچون شهید مطهری و مفتح را از همراهی با انقلاب اسلامی واداشتند.
در همان سالها، یعنی سالهای ابتدایی استقرار انقلاب اسلامی که تحرکات منافقین تحت عناوین گروههای مختلف در جریان بود، جنگ نیز به مردم ایران تحمیل شد و این، سختی کار را دو چندان میکرد. دولت و مردم باید از طرفی با دشمن خارجی میجنگیدند و از سوی دیگر باید توجه خود را به تحرکات منافقین در داخل معطوف میکرد.
منفعتطلبان
در بحبوحه سالهای سخت اقتصادی ناشی از جنگ، جریان دیگری در حال ضربهزدن به نظام بود. جریانی که منافع خود را در انباشتن ثروت و خروج آن از کشور جستوجو میکرد و خواسته یا ناخواسته در پی تضعیف انقلاب بود. در همین هنگام جریان دیگری نیز فعالیت میکرد. این جریان معتقد به ادامه جنگ نبود و تلاش خود را به کار میگرفت تا مسئولان را از ادامه جنگ منصرف و آنها را به پذیرش آتش بس پس از آزادسازی خرمشهر متقاعد سازد. شاخصترین گروه این جریان، نهضت آزادی بود که مخالفت خود را با ادامه جنگ ابراز میکردند و طبیعتاً اختلاف و دو دستگی ایجاد میکرد.
در سالهای حاکمیت اصلاحطلبان بر امور اجرایی نیز حرکتهای مرموز ادامه یافتند، اما مشخص نبود که چه کسانی آن را هدایت میکردند. لفظ «گروه فشار» و «لباسشخصی» در همین دوره رواج یافت و سنگاندازیها در راه دولت به همین افراد نسبت داده میشد تا جایی که سیدمحمد خاتمی در پایان هشت سال ریاست جمهوری خود، هر 9 روز یک بحران را نتیجه اقدامات این جریان مرموز برشمرد.
مرموز تبلیغاتی
در دوران رقابتهای انتخاباتی نهمین دوره ریاست جمهوری نیز فعالیتهای تخریبی ادامه یافت و این بار که هاشمیرفسنجانی یک پای رقابت بود هدف قرار گرفت به طوری که او پس از پایان انتخابات ترجیح داد از روند تخریبها و برگزاری انتخابات شکایت نکند و از وجود شبکهای خبر دهد که ایجاد تفرقه را در دستور کار خود دارند. با پیروزی محمود احمدینژاد، او هم از فعالیتهای تخریبی عدهای گلایه کرد و گفت که نمیگذارند دولت کار کند. اما او تا چهار سال بعد، یعنی در پایان عمر دولت نهم حاضر نشد این جریان را معرفی کند تا اینکه در جریان مناظرههای انتخاباتی ریاست جمهوری دهم، او هاشمیرفسنجانی را محور فعالیتهای علیه دولت معرفی کرد و همین، سرمنشأ اختلافات میان مسئولان در روزهای پس از اعلام نتایج انتخابات شد.
منافع مرموز
هاشمی در نامهای که پس از این مناظره به مقام معظم رهبری نوشت، نسبت به ایجاد فضای تهمت پس از انتخابات هشدار داد و خواست که موضوع در همان نقطه آغاز حل و فصل شود. اکنون که سه ماه از برگزاری انتخابات میگذرد، هاشمی همچنان نسبت به تحرکات این جریان مرموز هشدار میدهد و میگوید که دوستی مسئولان نظام مانع منافع آنهاست. اما این منافع چیست که هاشمیرفسنجانی مانند همیشه اشاره کوتاهی به آن کرده و واکاوی آن را به تحلیلگران سپرده است؟ شاید گذشت زمان، فرصت خوبی برای یافتن پاسخ این سؤال باشد، همچنان که این فرصت، پاسخ بسیاری از ابهامات درباره تحرکات مرموز سالهای گذشته را مشخص کرده است.
هشدار امام خمینی
بنیانگذار جمهوری اسلامی اما در روزهای اول انقلاب و پس از آن بارها نسبت به این جریان هشدار داد و ویژگی آنها را در «منشور روحانیت» تبیین کرد و گفت: «خون دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهای دیگران نخورده است». امام راحل در معرفی عمق تحجر این جریان خاطرهای از روزهای سکونت در نجف نقل کرد: «در مدرسه فیضیه فرزند خرد سالم، مرحوم مصطفی از کوزهای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه میگفتم». جماعتی که به فرموده امام به زعمشان «روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الا عالم سیاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسهای زیر نیم کاسه داشت و این از مسائل رایج حوزهها بود که هر کس کج راه میرفت متدینتر بود».
حضرت امام همچنین با خطاب «ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند» به متولیان این جریان در بیان بخش دیگری از ویژگی این طیف فرمودند: «در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند».
امام که برخورد واقعی با این جریان را «بسیار مشکل و پیچیده» ارزیابی کردهاند، به آیندگان انقلاب هشدار دادهاند که «پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدسمآبی و دینفروشی عوض شده است. شکستخوردگان دیروز، سیاستبازان امروز شدهاند. آنها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمیدادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند».