به گزارش خبرآنلاین، کتاب «تراژدی مرد شیرهخرما فروش فقیر و دو نمایشنامه دیگر» نوشته سعدالله ونوس با ترجمه قاسم غریفی در 88 صفحه با قیمت 2500 تومان از سوی انتشارات افراز روانه بازار نشر شد. کتاب شامل نمایشنامههای «تراژدی مرد شیرهخرمافروش فقیر»، «جنازهای بر پیادهرو» و «ملخ» میشود.
در نمایشنامهها، انسانهایی ساده، غیرسیاسی و حتی بیسواد، زیر جور و شکنجه و ظلم حاکمهای خود قرار میگیرند و در این فرآیند، هویت وجودی، خانواده و انسانیت خویش را از دست میدهند. در اولین و طولانیترین نمایش، مرد شیره خرمافروش فقیری از خانه بیرون آمده تا لقمهنانی بهدست بیاورد، همسرش همین روز بچهای بهدنیا آورده، اما آنها فقیرتر از آنی هستند که مرد بخواهد بماند و بچهاش را تحسین کند. او فقط همانقدر مانده تا صدای گریه (یعنی سلامتی) نوزاد را بشنود و بعد از خانه بیرون زده تا پولی تهیه کند. اما مرد همسایه به او مظنون میشود و او را به زندان میاندازند. داستان در به زندان افتادنهای مکرر مرد دنبال میشود و با تباهی و نابودی او پایان میپذیرد.
نمایشها، سیاهیهای زندگی مردمانی را نقش میزنند که اختیار خود را برای نفس کشیدن از دست دادهاند. آنها درکی از محیط اطراف خویش ندارند و تنها امیدوارند زندگی معمولی و فقیرانه خودشان را ادامه بدهند. اما هویتی برای آنان باقی نمیماند. در نمایش دوم، بحث سر جنازه گدایی است که از گرسنگی و سرما مرده. مردی ثروتمند خودش را پیش میکشد تا جنازه او را برای غذای سگاش بخرد.
در پشت جلد کتاب درباره نویسنده کتاب می خوانیم: «نمایشنامهنویس برجسته و پایهگذار تئاتر مدرن سوریه، متولد 1941 و متوفی به 1997 میلادی. او در قاهره تحصیلات دانشگاهی خود را در رشتهی روزنامهنگاری گذرانده و بعد به کار روزنامهنگاری پرداخته و در بازگشت به کشور، مدیریتهایی در امور موسیقی و تئاتر را تجربه کرده است. او در اواخر دههی 1960 به پاریس رفت و تحصیلات تئاتر خود را در این کشور گذراند. بعدها تحتتاثیر جنگ اعراب و اسرائیل قرار گرفت و از تئاتر به عنوان ابزاری برای مبارزه استفاده نمود و بعدها پروژهای به نام «تئاتر سیاستسازی» را به جای «تئاتر سیاسی سنتی» مطرح کرد. او اولین عربی بود که برای ارائه پیام روز جهانی تئاتر توسط یونسکو در سال 1996 برگزیده شده بود. او از سرطان درگذشت.»
در بخشی از این کتاب می خوانیم: «... میدونی شکنجه چیه؟ بعد مشت و لگد و شوکالکتریکی و آب جوش و آب یخ و .. آه... ای که همهچی رو میبینی!... ای که هیچی از تو پنهون نیست! [سکوتی بلند، بعد گریهاش اوج میگیرد] چرا این سرنوشت واسه بندهت نوشته شده که به همچین عذابی مبتلا شه؟ اونا از وحوش هم بدترن [باشدت تمام] حتی حضرت خضر هم استغاثههای مرا شنید. آدمهایی مثل من کاری ازشون بر نمیآد... حضرت خضره که مثل همیشه به ما کمک میکنه. [مکث کوتاه و بعد حالت تشنج به او دست میدهد] ولی، حالا چیکار کنم؟ نمیتوانم کار کنم. پام مخزن درده و برام قدرتی نمونده. زن و بچهم منو مُرده حساب میکنن... آه... چرا؟ چرا؟»
ساکنان پایتخت برای تهیه این کتاب کافیست با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و کتاب را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان نیز با پرداخت هزینه ارسال پستی، می توانند تلفنی سفارش کتاب دهند.
291/60