امیرحسین مدرس خواننده می‌گوید تا یک ترانه پاپ در جامعه گل می‌کند، برخی از مداحان بلافاصله کپی آن ترانه را در هیئت‌های عزاداری اجرا می‌کنند.

 محمدرضا رستمی : «آلبوم خورشید» که اوایل ماه محرم امسال روانه بازار شد، دومین کار امیرحسین مدرس در حوزه موسیقی آئینی‌ است.

او در این آلبوم هم مانند تجربه قبلی‌اش به سراغ نوحه‌های قدیمی تهران رفته و کوشیده این اثار را با استفاده از ارکستر بازخوانی کند.انتشار این آلبوم بهانه‌ای بود تا در کافه خبر پای صحبت‌های مدرس خواننده و علیرضا محمدی تهیه‌کننده این اثر بنشینیم. بحث از موسیقی آئینی و وضعیت مداحی امروز آغاز شد و به آلبوم و حمایت دستگاه‌های فرهنگی از تولیدات دینی بخش خصوصی کشیده شد. 
ما الان در وضعیتی هستیم که خیلی‌ها نسبت به موسیقی‌های آیینی که تولید می‌شوند احساس خوبی ندارند. فکر می‌کنید چه چیزی باعث شده ما در بحث مداحی و موسیقی آیینی به این سمت و سو کشیده شویم؟
امیرحسین مدرس، خواننده : من فکر می‌کنم امثال ما فارغ از هر رشته‌ای که داریم در آن کار می‌کنیم، به عنوان یک شنونده حق داریم درمورد آن‌چه که می‌شنویم نظر بدهیم و مداحی و نوع خواندن هر کدام از بزرگواران مداح هم شامل این موضوع می‌شود.
بنده شنونده هستم و وقتم را می‌گذارم و پای نغمه و لحن کسی می‌نشینم. به اندازه این وقتی که می‌گذارم خداوند این اجازه را به همه داده که در مورد آن چه که می‌شنوند و می‌بینند اظهار نظر کنند. این نه به معنای مخالفت است نه خدای نکرده به معنای برچیدن بساط مداحی است، نه هیچ معنای دیگری ندارد. نظرمان را می‌گوییم و فکر می‌کنیم که از سردلسوزی این حرف‌ها را می‌زنیم.
علیرضا محمدی، تهیه‌کننده: ببینید! اساسا هنر، خاصه هنر آیینی یک اتفاق سفارشی نیست که بخواهیم بگوییم الان فلان دستگاه فرهنگی به من سفارش داده که بیایم و یک آلبوم موسیقی یا فیلم تولید کنم با این مضامین و رویکردها و اهداف. این اتفاق برآمده از دغدغه‌های شخصی آدم‌ها است. دلیل کم توفیقی دستگاه‌های دولتی که در این فضا پیش رفته‌اند تا حالا ـ دستگاه‌هایی که بودجه دارند ـ این است که خیلی وقت‌ها هنرمندان یا عوامل اجرایی یک اثر هنری ناگزیرند به دلیل سفارشی بودن کار نظر سفارش‌دهنده را تامین کنند.
 
آثار ماندگار هنری ما آثاری هستند برآمده از دغدغه‌های شخصی افراد. کما این‌که اصلا شان نزول هنر همین است: برون ریزی احساس درونی افراد. خب حالا وقتی که این اتفاق از طرف جایی به شکل سفارش بروز می‌کند شما دیگر همه چیز را نمی‌توانی بگویی. بخشی از آن دغدغه‌ها ناگفته می‌ماند. به خاطر همین ما برای این کار تلاش کردیم تلاش نکنیم حمایتی بگیریم. چون  معمولا در دستگاه فرهنگی ‌ما اینطور نیست که کسی بیاید دنبال آدم‌هایی بگردد که در این حوزه کار می‌کنند و از آن‌ها حمایت کند. اصلا کسی رصد نمی‌کند ما را.

ما اساسا خودمان باید برویم خودمان را به آنها معرفی کنیم و بگوییم که می‌خواهیم چنین کاری انجام دهیم، پس لطفا ما را حمایت کنید. وقتی که خودمان می‌خواهیم کاری را انجام دهیم هر چه را نیاز باشد بررسی می‌کنیم و به آن می‌رسیم، چیز عجیب و غریب و بعیدی هم نیست. این‌که ما چون حمایت نمی‌خواهیم وارد عرصه‌ای می‌شویم که با سیاست‌های فرهنگی کشور منافات دارد. نه اصلا چنین چیزی نیست. کما اینکه در اسرع وقت مجوز آلبوم ما از طرف ارشاد صادر شد. یعنی حتی یک ایراد هم به کار وارد نشد.
دیگر به نوحه هم بخواهند ایراد بگیرند که …
محمدی: نه یعنی می‌خواهم بگویم خیلی اتفاق خاصی نیست که خلاف قواعد و نظام فرهنگی کشور باشد. غرض اینکه هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. حمایت شاید این دل را کمی کمرنگ کند.

 
امیرحسین مدرس
اما سئوال اول من همچنان پابرجاست.  در وضعیت فعلی که ما در آن واقع هستیم چه چیزی باعث شده از آن اصالت موسیقی آئینی فاصله بگیریم؟ این سئوال را می‌پرسم چون می‌بینم که شما در این آلبوم سراغ نوحه‌هایی رفتید که چندین دهه است در موسیقی‌ آیینی ما مطرح است. احساس من به عنوان مخاطب این است که لابد ضرورتی وجود دارد که به سراغ نوحه‌های قدیمی رفته‌ایی و می خواهید آن‌ها را  احیا کنید.
مدرس: در این که فضای ستایشگری اهل بیت(ع) در این سال‌ها دستخوش تغییراتی شده، شکی نیست، اما باید دید این تغییرات چطور بوده. من به عنوان آدمی که هم علاقمند به هنر و اهل این حوزه است و هم به عنوان آدمی که از دوران خردسالی در هیات‌ها و دسته‌‌ها و تکایا حسابی گشته ­- آن هم به دلیل پیشینیه خانواده من که کاملا مذهبی و سنتی است و خودم هم از این باورها فاصله نگرفته‌ام - عرض می‌کنم تمام چیزهایی که ما از آن به عنوان سنت و اصالت یاد می‌کنیم، در زمان خودش نوآوری و بدعت بوده. همین نوحه‌هایی که ما از دهه‌های پیش کار کردیم تا آن موقع نبوده.
سبک‌ها، لحن‌ها و نوحه‌هایی که مرحوم حاج اکبر ناظم خوانده و ابداع کرده در زمان خودش بدعت و نوآوری محسوب می‌شده، اما آن بدعت و نوآوری، خیلی با الان فرق می‌کرده. سیری که تاریخ نوحه‌خوانی ما پشت سر گذاشته ـ با استناد به تاریخ و سرگذشت موسیقی ایران دارم عرض می‌کنم که هم مرحوم استاد خالقی نوشته و هم مرحوم حسن مشحون ـ موسیقی ما وامدار روضه‌خوانان و تعزیه‌خوانان است. این چیزی نیست که بشود انکارش کرد و حتی تجزیه و تفکیک کرد. یعنی بگوییم موسیقی آیینی ما مداحی و تعزیه‌خوانی است و با یک نوع نقد منفی و نگاه منفی به آن نگاه بکنیم و بعد بگوییم موسیقی اصیل و سنتی ما یک چیز دیگر است.
در همین سندهایی که عرض کردم، به خوبی ذکر شده که به خصوص در دوران صفویه که موسیقیدان‌های ما دچار حصر شدند، این تعزیه‌خوان‌ها و دراویش روضه‌خوان بودند که پرسه می‌زدند و این ردیف‌های آوازی موسیقی ما در کوچه و بازار می‌خواندند تا حفظ شود. کما این که بسیاری از گوشه‌های آوازی ما به نام تعزیه‌خوان‌ها و روضه‌خوان‌ها است.
 در دهه‌های گذشته یک نوع دیگری از عزاداری و نوحه‌خوانی توسط چند نفر بنیانگذاری شد. یکی حاج مرزوق حائری عرب بود که ایشان اصالت عراقی داشت و به ایران آمده بود و آن جوری که در خانواده ما بزرگترها می‌گفتند و دم‌ها و نوحه‌های حاج مرزوق را حفظ بودند، با لهجه عربی، اشعار فارسی می‌خواند و مصرع‌های عربی هم قاطی می‌کرد. این یک نوع جدید نوحه‌خوانی با ملودی‌های جدید بود.
بلافاصله بعد از آن هم حاج اکبر ناظم بود که نامش به عنوان نوآور در این عرصه ثبت شده، با این که سواد خیلی زیادی هم نداشته- فرزندان‌شان هنوز هستند و هیات قنات‌آباد را در تهران دارند ـ کار او در زمان خودش نوآوری و بدعت بود. مردم هم اگرچه نغمه‌های جدیدی می‌شنیدند، اما پس نمی‌زدند. در اوایل با آن مخالفت شد، اما با مرور زمان دیدند که این بر اساس باورهای اصیل مردم است.

شعری که این نوحه‌ها دارد شعری نیست که نعوذ بالله ذلت اهل بیت (ع )درش باشد. کلامش استحکام دارد. انتخاب واژگانش بسیار حساب شده است. صداقت و خلوص درش موج می‌زند. استناد درست و صحیح تاریخی دارد. مظلومیت و سوز هم تویش هست و ملودی‌اش به دل می‌نشیند. اینها باعث شد که این نوآوری در ذهن و جان مردم بنشیند. ملودیی که در آن زمان ساخته و عرضه شد، مشخصات خودش را دارد. یک: اصیل است. اصیل به معنای این که شما را به یاد چیزی نمی‌اندازد. شما آن را در جای دیگری نشنیده‌اید. تقلیدی نیست. شما را یاد تصنیف یا ترانه‌ای نمی‌اندازد. دو: بر اساس ردیف آوازهای موسیقی ماست. با ریشه فرهنگ ایرانی پیوند دارد. هیچ توهینی و هیچ خدای نکرده پایین آوردن شان اهل بیت(ع) درش نیست. حماسه، سوز، مظلومیت همه این ها را دارد. این سیر را طی کرده که دهه‌ها پس از خود هم ادامه پیدا می‌کند و در اندک هیات‌ها هنوز خوانده می‌شود. چطور می‌شود این‌ها را پیدا کرد؟ از ششم، هفتم محرم که در بازار تهران دسته‌جات راه می‌افتند و عزاداری اصیل تهرانی اجرا می‌شود، این نغمه‌های هویتمند را می‌توانید آنجا بشنوید. اما امروز چه اتفاقی افتاده که دیگر ما کمتر شاهد خلاقیت در نوحه‌خوانی هستیم؟
 می‌توانید بگویید از چه تاریخی این روند شروع شد؟
مدرس:
فکر می‌کنم از اوایل دهه 70. یعنی 3، 4 سال بعد از خاتمه جنگ این اتفاق افتاد. نبود خلاقیت، نبود مطالعه، غفلت از منابع غنی و گنجینه سرشار ادبیات شیعی در حوزه شعر عاشورایی و تاریخ و مقتل و سیره اهل بیت و … از اینها غفلت ورزیده شد. شما به تاریخ مرثیه نگاه کنید با قله‌هایی مواجه می‌شوید که فقط یک نمونه‌اش محتشم است. وصال شیرازی، عمان سامانی، نیر تبریزی، عارف بجنوردی، مشکات کاشمری و … چرا ما امروز از این‌ها غافلیم؟ چرا این راه با زبان امروز و با خواست‌های امروز ادامه پیدا نمی‌کند. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که تا یک ترانه‌ای چه ترکی چه فارسی چه هندی چه عربی در بین مردم گل می‌کند همه می‌گویند گل کرده؟ پس برویم توی هیات بخوانیم. خب برادر عزیز من! شما که می‌خواهی این رابخوانی مگر نیت‌ات این نیست که این لحن و حنجره و صدای تو همه متصل شوند به سیدالشهداء (ع) خب با این که همه یاد چیز دیگری می‌افتند.
بارها و بارها من در هیات ـ اسم نمی‌برم کجا ـ دیده‌ام تا یک نوحه‌ای شروع شده به خواندن، بغل دستی‌های من در تاریکی که نمی‌شناختم‌شان، زدند به همدیگر و خندیده‌اند و بعد شروع کردند اصل آن تصنیف و ترانه را برای هم خواندن و تمسخر کردن. چرا باید این اتفاق بیفتد؟ چرا نباید وقت بگذارند تا راه خلاقیت مسدود نشود؟ این‌هایی را که می‌گویم انگشت‌شمار است، ولی همین هم خیلی بد است.
اگر ما معتقدیم یک گوشه دستگاه امام حسین (ع) نباید خدشه‌دار شود، با این وضعیت که دارد لنگ می‌زند؟ مجموع این‌ها و دغدغه دوستانی مثل آقای محمدی که یک چیزهایی دارد فراموش می‌شود و این گنجینه‌های ارزشمند در سینه پیرغلامان‌مان دارد به خاک می‌رود و کسی نیست از این‌ها استفاده کند. همه این‌ها و علاقه ما وادارمان کرد بیاییم از این نوحه‌ها و گنجینه‌ها غبارروبی کنیم و آن را در قالب موسیقی جدید احیا و ارائه کنیم. اما دست به ملودی‌ها یا اشعار نزنیم.
 
علیرضا محمدی
آقای محمدی شما به عنوان تهیه کننده اثر اصلا دغدغه این را داشتید که کارتان جواب می‌گیرد یا نه؟‌
محمدی:
از نظر محتوایی یا مالی؟
 از نظر ارتباط برقرار کردن مخاطب با این جور آثار. بهرحال برای تهیه‌کننده باید مهم باشد وقتی وارد این حوزه می‌شود.
محمدی: نه در این حوزه مهم نیست. نکته‌ای که وجود دارد این است که از اواخر دهه 70 به این طرف به هر دلیلی ذائقه مخاطب ما نسبت به عاشورا تغییر کرده. با چی؟ با نغمه‌های پیش پا افتاده. یعنی با نسخه جعلی ذائقه مخاطب عوض شده نه با نسخه اصلی. نمی‌خواهم به صورت کلیشه‌ای بگویم استکبار جهانی سرمایه‌گذاری کرده که این ذائقه را تغییر دهد اما بی‌ربط به آدم‌های پشت پرده این داستان نیست.
 این موضوع در کتابی که حاصل مطالعات و پژوهش‌ است، ارائه شده. مثلا آمده‌اند روی همین  تکه پارچه سیاهی که دم در خانه‌ها باد می‌خورد و با تماشای آن پارچه هزاران نفر وارد آن نقطه می‌شوند و نقش آن کار کرده اند. این که  آدم‌ها می‌آیند و ساعت‌ها در جای گرم یا سرد و تنگ و گرفتار می‌نشینند تا این که به یک حس و حالی برسند و گریه‌ای بکنند و بعد برگردند بروند بیرون مورد توجه قرار گرفته.

در این تحقیقات به این نتیجه رسیدند که مردم ایران با عاشورا و امام حسین(ع) گره خورده‌اند. اگر قرار است عاشورا را ضعیف بکنیم و به قول تعدادی از روشنفکران بخشی از تاریخ‌مان باشد برای عبرت، نمی‌توانیم امام حسین را با هیچ برنامه‌ریزی از مردم ایران بگیریم. پس تلاش کرده‌اند که محتوا را تغییر بدهند. یعنی پوسته را حفظ کردند اما مغز را عوض کردند. عوض کردن مغز همین چیزی است که امروز می‌بینیم. یعنی آن نغمه‌ای که حاج ناظم کار کرده جای خودش را با تقلید از فلان ترانه عوض کرده. اینها اساسا از نظر محتوا هم ضعیفند. این طور نیست که نغمه فلان خواننده یا فلان کشور باشد، اما شعر قوی باشد. همه چیز به هم می‌آید. هم نغمه ضعیف است هم اشعار.
من کلیت حرف را رد نمی‌کنم چون بهرحال در این زمینه تحقیقی نکرده‌ام ولی اگر این تئوری درست باشد، آن‌ها خیلی کارشان درست است که وارد همچین حوزه‌هایی شده‌اند! خیلی از این مداح‌ها به هرحال وصلند به جاهایی که نمی‌شود با دل و جرات درباره‌شان حرف زد. اما در این بین اتفاقات دیگری هم افتاده‌است، مثلا جوانان امروزی جایگاهی را که زمانی مردم برای علما قائل بودند، برای مداحان قائلند. یعنی دیگر نمی‌گویند برویم بنشینیم پای منبر فلانی، می‌گوید بروید مداحی فلان کس را گوش کنیم. این آدم‌ها خیلی قدرت گرفتند و یکسری از نهادهای دینی ما هم از آن‌ها حمایت کردند. مگر می‌توانیم منکر این حمایت‌ها شویم و بعد بگوییم همه چیز نقشه استکبار است؟
محمدی: ما در نهضت عاشورا دو بحث داریم که باید همزمان با هم پیش برود. یکی شور و دیگری شعور. هر کدام از این‌ها به تنهایی فایده ندارد. دقیقا من هم می‌خواستم به همین نکته‌ها اشاره کنم. الان جای منبر در خیلی از هیات‌های ما خالی است حذف منبر یعنی حذف اندیشه حسینی یعنی مردم به دنبال شورند. آن منبری که بود مسیر تاریخی و اندیشه‌های سیدالشهدا(ع) را معرفی می‌کرد و می‌شد شعورش و در بخش مداحی هم به آن اشاره می‌شد. الان منبر حذف شده؟ چرا؟ ما اصلا نمی‌خواهیم جایگاه مداحی را در جذب جوانان و حفظ نهضت عاشورا انکار کنیم. همه انسان‌های محترمی هستند .
اما حق داریم نقد کنیم. چند نفر مقتل خوانی از اصل عبارات عربی آن را میدانند؟چند نفرشان تاریخ اسلام را مطالعه و نهایتا در این حوزه استاد دیده اند؟ وقتی هم بزرگترها به ایشان تذکر می‌دهند که به دنبال استاد بروند و اصول عاشورا و مجلس داری را بیاموزند، می‌گویند این استادان موجود خشکه مقدس‌اند و حال جوانان را درک نمی‌کنند، می‌پرسند پس این جوانانی که هزاران‌شان در این جلسات شرکت می‌کنند پیر جوان نما هستند؟
آیا اهمیت به نماز اول وقت و امر به معروف چیزی جز درس از عاشوراست؟ الان در بین جوانانی که ساعت‌ها اهالی هیئت را به سینه زنی دعوت می‌کنند چند نفر آنها صحیح خواندن دعا را بلدند؟
 ما داریم نقد می‌کنیم و دیگران هم حق دارند ما را نقد کنند. مادامی که عاشورا از شعور تهی شود همان اتفاقی می‌افتد که به آن اشاره شد. پوسته را حفظ کردن و مغز را عوض کردن. چرا ما به دنبال آن نغمه‌ها می‌رویم؟ چون شور و شعور درش وجود داشته. اما شما ببینید یک منبری در منبرش به عنوان شاهد مثال یک بیت از عمان سامانی می‌آورد. شاهد مثال برای تایید و تصویب حرفی که دارد می‌زند. در واقع شعر او تبدیل به یک رفرنس علمی شده. الان ما کدام شعر را می‌توانیم به عنوان رفرنس بیاوریم؟ البته کسانی هستند که این کار را می‌کنند. همین آقای انسانی که ما از اشعارشان استفاده کردیم. یا مثلا آقای سازگار و خیلی‌های دیگر. اما می‌خواهم بگویم چند درصد از شعرهای روزگار ما رفرنس روایت یا مقتل است؟ چون فقط به شور نگاه می‌کنند. به این که وقتی می‌خواهیم وارد هیات شویم کدام عبارت بیشتر مخاطب را قلقلک می‌دهد؟
به خاطر این است که لحن ترجیح داده می‌شود به کلام. مثلا نوع خاص تکرار اسم امام حسین (ع). می‌شود گفت این نوع برخورد با اسامی ائمه را در حوزه مداحی در هیچ دوره‌ای نداشته‌ایم. تکرار این لحن ، تکیه بر شور و آن نوع حرکات خاص(بالا و پایین پریدن) به قول برخی از جمله علی معلم، مجلس مداحی را به چیز‌های دیگری تبدیل می‌کند.
مدرس:
در قرآن خداوند خطاب به اطرافیان پیغمبر(ص) می‌گوید؛ پیغمبر(ص) را همان‌جور صدا نزینید که خودتان را صدا می‌کنید. این دیگر نص قرآن است ولی ما این اصل را فراموش کردیم و در عزاداری‌های‌مان آن را ندیده می‌گیریم.
شما الان دارید خلاف مسیر حرکت می‌کنید. این کار هیچ ترس و واهمه‌ای برایتان نداشت؟
محمدی:
نه چرا ما باید بترسیم؟ از نظر ما دیگران دارند خلاف مسیر حرکت می‌کنند. ما داریم دقیقا در مسیر سیدالشهدا (ع)حرکت می‌کنیم.البته تمام این مباحث و نظرات قابل تحلیل و نقد است.
حالا اگر این مسیر ادامه پیدا کند فکر می‌کنید ذائقه‌ها عوض می‌شود؟
محمدی: ما داریم جریان‌سازی می‌کنیم. چاره‌ای غیر از این نیست. سوره حجرات اخلاقی‌ترین سوره قرآن است. تمام بزرگان تفسیر گفتند این سوره، سوره اخلاقی است. در این سوره خطاب به مردم آمده که  صدای‌شان را از صدای پیامبر بالاتر نبرند.این آموزش ادب به ساحت انور اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است که ما با الفاظ عامی آن‌ها را صدا نکنید. بعد ما می‌آییم پیش پا افتاده‌ترین الفاظ را برای اهل بیت(ع) به کار می‌بریم. یا با این الفاظ آن‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهیم. و این طور نیست که بزرگان دینی ما این مسئله توهین به اهل بیت(ع) را دنبال نکرده باشند. همین چند وقت پیش توصیه مراجع را در این زمینه دیدم. این مداحان از دانش پیرامون مقتل و شعر بی‌خبرند و دارند خودشان را به بی‌خبری می‌زنند و می‌گویند جوان از ما این را می‌خواهد. خب بیایید ذائقه‌سازی کنیم برای جوان. این کاری است که ما در این آلبوم کرده‌ایم.
 به‌هرحال جوانی که با این وضعیت بزرگ می‌شود همین‌ها در ذهنش می‌ماند.
محمدی:
لفظ که سخیف می‌شود شما را با یک نکته عجیب روبرو می‌شوید که من آن را در نمایش «سنگ و سبو» هم دنبال می‌کردم. الان شما ببینید اهل بیت(ع) در عاشورا تبدیل شده اند به یک اسیر. چرا اسیر؟ اسیر چه هستند؟ خب این‌ها می‌توانستند زندگی‌شان را بکنند. برای چی رفتند به کربلا؟ چرا به آن‌ها می‌گویید اسیر؟ افتخارآمیزترین خانواده در کل تاریخ بشر خانواده سیدالشهدا(ع) است. شما مسیر برگشت اهل بیت(ع) از کربلا، منازل مختلفش را تا شام و دوباره رفتنش‌شان را به مدینه نگاه کنید. تمام این نقطه‌گذاری‌هایی که می‌کنیم نقطه‌ گذاری‌های عزت‌آفرین بوده. کدام اسیر به عبیدالله می‌گوید آنچه رویش نشستی منبر نیست چارپایه است؟ چوب است؟ کدام اسیری می‌گوید « و ما رایت الا جمیلا»؟ کدام اسیر نان و خرما را پرت می‌کند به سمت مردم کوفه و می‌گوید به ما اهل بیت(ع) صدقه دادن حرام است؟ این اسیر است؟ اهل بیت (ع) عزت‌آفرین است، اما ما به عنوان اسیر با آن‌ها برخورد می‌کنیم. اسیر به چه معنا؟ به معنای ذلت‌آفرین.
 البته بیشتر دنبال ذائقه جوان رفتن است تا ذائقه سازی برای او.
محمدی:
احسنت! این نکته خیلی مهمی است که ما باید به عنوان فعال فرهنگی، یک مداح در جایگاه خودش، یک روحانی در جایگاه خودش، شما به عنوان اصحاب رسانه در جای خودتان، نباید بر موج مردم سوار شویم باید برای مردم موج صحیح ایجاد کنیم. کی از حرکت موزون بدش می‌آید؟ الان در برخی از هیات‌های ما کاری که اتفاق می‌افتد حرکت موزون است. و این معلوم نیست تا چند سال دیگر به کجا می‌کشد. بعد حالا شما این حرکات زننده را با مقتل خوانی قدیمی‌ها کنار همدیگر را بگذارید.
 بعد از انقلاب از این فرهنگ نوحه‌خوانی خیلی استفاده شد؛ چه در بحبوحه انقلاب و چه در دوران جنگ تحمیلی، ما آن موقع ما شاهد رواج یک نوع دیگر مداحی بودیم. آقای کویتی‌پور یا آهنگران می‌آمدند با استفاده از همین فرهنگ یکسری کارهای حماسی انجام می‌دادند که هم مخاطب را تههیج می کرد و هم او را پیوند می‌داد به فرهنگ عاشورا. ما آنجا این انحراف را اصلا نمی‌بینیم. مثلا آقای کویتی‌پور بر اساس یک نوحه قدیمی بوشهری، نوحه معروف «ممد نبودی ببینی را» تولید می کند و می خواند، نوحه‌ای که هنوز هم طرفدار دارد. آن زایش فرهنگی آن موقع وجود داشت، ولی الان متاسفانه بعد از آن تجربه‌های خوب، همه این‌ها را ول کرده‌ایم و رفته‌ایم سراغ ترانه‌های پاپ که اصلا در ردیف موسیقی فاخر ما هم قرار نمی‌گیرند. ما اهنگسازهایی مثل اسفندیار منفردزاد و واروژان داشتیم که از ملودی‌های معروف نوحه‌های ما استفاده می‌کردند برای تولید ترانه اما الان اوضاع کاملا بر عکس است.
مدرس:
من یک نکته تکمیلی بگویم. گذشته از دوران دفاع مقدس در دوران تظاهرات یعنی سال 57 من هفت هشت ساله بودم و خوب یادم بود شعارهایی که راهپیمایان در کوران انقلاب به خصوص زمستان 57 و آن راهپیمایی عاشورا تاسوعای معروف می‌خواندند، همه ملودی‌هایی بود که یا حاج اکبر ناظم قبلا ساخته بود یا حاج شاه حسین بهاری یا هم نسلان آن‌ها. مثلا « کار مخالفان دین تمام است» علاقمندان را ارجاع می‌دهم به کتاب «تفسیر آفتاب» علامه محمدرضا حکیمی. البته امیدوارم اسم کتاب را درست گفته باشم.

می خواهم تاثیر این قضیه را گوشزد کنم. در زمان دفاع مقدس نیز بله یک باب جدی در این حوزه باز شد. شما می‌بینید همان فرهنگ ادامه پیدا می‌کند و به جبهه‌ها می‌آید. شعرها عوض می‌شود، لحن حماسی و تهییج کننده از جبهه‌ها شروع شده و به پشت جبهه‌ها می‌آید. در مدرسه و دبیرستان در مراسم صبحگاه خوانده می‌شود، مارش رژه صبحگاه پادگان‌ها می‌شود. این فرهنگ زایش ایجاد می‌کند. هنوز که هنوز است « با نوای کاروان» را همه حفظند؟ چرا؟ چون مسیر درست است. چون سرچشمه‌اش آن آدم‌هایی است که نام بردم، اما بر طبق مقتضیات زمان در قالب جنگ قرار گرفته است. ملودی‌ها همه تکراری است. شما را به یاد چیزی نمی‌اندازد یعنی تقلید نیست. ساخته می شود. گرچه بسیار ساده و بدون پیچیدگی ولی همان ملودی که دائما تکرار می‌شود و مونوتون است چنان با دل همه گره می‌خورد که تاثیر گذار می‌شود. ولی متاسفانه بعد از خاتمه جنگ دیگر انگار که باب شهادت مسدود شده باشد باب این ترویج هم مسدود شد. اصلا نمی‌دانم چرا شروع کردند به تقلید از آثاری که خودشان یک زمانی از منتقدین جدی آن بودند. و هر کسی که آن‌ها را می‌شنید، تقبیحش می‌کردند. رطب خورده‌ای شد که منع رطب می‌کرد.
 برگریدم سراغ آلبوم ملاک و معیار برای انتخاب نوحه‌ها در این آلبوم چه بود؟
محمدی:
همه حرف‌هایی که تا حالا زدیم.
خب این حرف‌ها را چطور کاربردی کردید؟ یعنی از بین این همه نوحه، این‌ها را انتخاب کردید؟ نوع انتخاب کارها تک نفره بوده یا جمعی؟
محمدی:
ما وقتی محک می‌زنیم و نقد می‌کنیم باید یک جایگزین برای موضوع مورد نقد معرفی کنیم. جایگزین همه این ایرادات و آسیب‌شناسی این ایرادها این است که نسخه‌های اصلی را بیاوریم.
یک برنامه‌ای شبکه پنج دارد که کارتون‌های دوران کودکی ما را باز پخش می‌کند. این برنامه یک حس خیلی خوبی دارد. وقتی این برنامه پخش می‌شود، من و همسرم در خانه می‌گوییم: «یادش به خیر فلان کارتون!» بچه من هم علاقمند به علاقمندی من است. می‌گوید: «این کارتون دوره‌ای است که شما همسن ما بودید؟» می‌گوییم:« بله!» به خاطر همین می‌نشیند برنامه را می‌بیند. وقتی که ما داریم شبکه‌های مختلف تلویزیونی را سرچ می‌کنیم یا کارهای موسیقایی مربوط به عاشورا را دنبال می‌کنیم می بینیم که کودکان یا جوانان‌مان به این نگاه می‌کنند که ما چه چیزهایی را دوست داریم، آن‌ها هم علاقمند می‌شوند. به همین دلیل خیانت است اگر خارج از منطق و درایت تاریخی به واقعه عاشورا نگاه کنیم. خب ما به خیلی از این اشعار نقد داریم اما حالا آن اشعار تر و تمیزی که با اصالت ما گره خورده کجاست؟

آقای مدرس وقتی مبحث تولید این کار را پیشنهاد دادند، من بلافاصله پذیرفتم. گفتم این اصلا دغدغه مشترک است، منتها نه دم دستی‌اش. شرط هر دو برای کار همین بود. کار باشکوه در خور شان امام حسین(ع). برای امام حسین(ع) به عنوان اسطوره انسانیت و بزرگی باید بهترین چیزها را ساخت. در واقع روغن ریخته نذر امامزاده و مسجد نکنیم. آقای مدرس شعرهای خیلی خوبی داشتند و آقای صالحی هم نظر می‌دادند و در نهایت یک تعدادی از اشعار از اولویت خارج شد و یک تعدادی از اشعار انتخاب شد. بعد ما به این جا رسیدیم که این نغمه، نغمه بسیار خوبی است، اما برای حضرت زهرا (س) است. یا برای امام رضا (ع) است. حالا چه کار کنیم؟ از دوستانی که در این زمینه استاد بودند، خواستیم که برای این نغمه با همان سیاق شعر بگویند. که آقای محمدسعید میرزایی زحمتش را کشید. یکی از قطعه‌ها همین جوری ساخته شد. این هم نیست که ما مدام در حال بازگشت به عقب باشیم. ما از هر گونه اصالت استقبال می‌کنیم. اصالت داشتن لزوما به معنای کهنگی نیست. یک شعری همین الان سروده می‌شود که اصالت دارد. آن دانش و ادب پشتش است. مثلا قطعه ماه و ستاره ما شعر آقای انسانی است که آقای مدرس خودش هم این نغمه را داشت و مال خودش بود و آن را ساختیم. یک غزل بود که رویش ملودی گذاشتیم.
یعنی به نوعی یک پیشنهاد است.
مدرس:
بله. یک شعری که ملودی نداشت را انتخاب کردیم و ساختیم و حالا شما فکر می‌کنید که نوحه است. چرا؟ چون ساختارش با ساختار اصیل نوحه هماهنگی دارد.
محمدی: ما نگفتیم موسیقیدان، شاعر، مردم، خلاقیت ممنوع. تابلوی خلاقیت ممنوع نصب نکردیم. حاج ناظم در نوع خود آدمی بود که در موسیقی محرمی بدعت گذاشت منتها چون عقبه سینه‌سوختگی داشت، چون عقبه اندیشه و تفکر عاشورایی داشت ، چون عقبه مقتل داشت، ماند. ما می‌گوییم کف روی آب نباشیم. رفتار موسمی نکنیم چون امام حسین(ع)، امام موسمی نیست. او برای همیشه بشر برنامه دارد.
 آقای محمدی انتخاب آقای مدرس بر چه اساسی بود؟
محمدی:
خیلی‌ها به ما می‌گویند چرا امیرحسین مدرس این کار را خواند؟ با این ارکستر باید سراغ شخص بزرگتری می‌رفتید ولی ما اگر دنبال تاثیرگذاری هستیم باید ببینیم کی بیشترین تاثیر را از این کار گرفته. ادا نمی‌خواهیم دربیاوریم. اگر می‌خواستیم با کس دیگری کار کنیم باید ساعت‌ها و ماه‌ها می‌نشستیم و برایش فرهنگ عاشورا را تعریف می‌کردیم و آخر سر هم آن نمی‌شد که باید می‌شد.چون گره نخورده بود.
 ما می‌توانیم از دو طریق به نتیجه خواننده پیرامون کار برسیم. یک طریق ما این است که بیاییم یک آدمی را انتخاب کنیم که الان اختصاصا در حوزه موسیقی کار می‌کند و خیلی هم صاحب نام است و کار عمیقش فقط موسیقی است. اما باید 50 سال به این آدم پیشینه تزریق کنیم. مثلا بهش بگوییم آقا «مران یک دم» و او می‌گوید «مران یک دم» چیست؟ یا این‌که با آدمی که عقبه هیات و این نغمه را دارد وارد گفتگو شویم. حالا قله موسیقی نیست، اشکال ندارد. امیرحسین مدرس سال‌ها است که در این زمینه کار می‌کند. نه تنها در زمینه پژوهشی بلکه در زمینه خوانندگی. بعد هم مخاطب با او آشنا است. این صدا و این شخصیت را با نغمه عاشورایی مقارن می‌داند.
 آقای مدرس این تجربه را شما کماکان دوست دارید ادامه دهید؟
مدرس:
قطعا! بله. ببینید از تمام نوحه‌هایی که در دست ما هست ما فقط 20 نوحه را تا الان کار کردیم. 12نوحه در «ماه نی» و 8 نوحه هم در این آلبوم.
این بحث و رویکرد را در موسیقی نواحی مختلف دوست دارید ادامه دهید یا خیر؟ یا فقط در حوزه تهران دوست دارید کار را ادامه پیدا کند؟
مدرس:
تهران هنوز تمام نشده. نغمه‌های منحصر به فردی دارد که ما در «آلبوم خورشید» خیلی گزینه داشتیم، اما اولویت‌مان را بر این 8 قطعه قرار دادیم. خیلی از دوستان می‌گفتند که لرستان خیلی کارهای خوبی دارد. یا مثلا در خود بوشهر. یا موسیقی عاشورایی آذربایجان. منتها نکته‌ این است که ما اگر بخواهیم عین همان کلام مختص لرستان را بخوانیم کار محدود شده. چون فارسی نیست. لهجه خاص هر منطقه‌ای را دارد. همه نمی‌فهمند مگراین‌که ما بیایم ملودی‌هایی آن‌ها را بگیریم و بر اساسش کلام و شعر بگوییم و بعد استفاده کنیم.
 در این حوزه به تلفیق هم می‌شود فکر کرد؟ مثلا از خود خواننده‌های نواحی استفاده شود. مثلا چند تا از تحریرهای سلیم موذن‌زاده در یک ملودی بنشیند.
مدرس:
بله با فکر و تعمق می‌شود این کار را کرد. از هر چیزی که کمک کند به کار و این جریان را بیشتر ادامه بدهد باید استبقال کرد و ما خود را ملزم می‌دانیم که استفاده کنیم.
برخورد دستگاه فرهنگی ما با این کارها چطور بود؟
مدرس:
همه به‌به و چه‌چه می‌کنند، اما وقتی پای کار می‌رسد، همه پس می‌کشند. این به تجربه به خصوص به آقای محمدی ثابت شده. مخصوصا در زمینه آلبوم «خورشید» خود ایشان خواهند گفت چه اتفاقاتی افتاد و چه بی‌لطف‌هایی نه در حق آلبوم امیرحسین مدرس در حق کار فرهنگ عاشورایی صورت گرفت.
محمدی: علی انسانی یک بیت شعر دارد می‌گوید «خواهم زبان گفتن و گوش شنیدن اما شنیدن کی بود مانند دیدن؟» شنیدن برخورد یکسری از دستگا‌های فرهنگی هرگز شبیه دیدنش نیست. ما خیلی خوب بلدیم کاری بسازیم که یک میلیون نسخه بفروشد. با هزینه و دردسر خیلی کمتر از این. اصلا نقدی به این کارها را ندارم. آن کار هم شان خودش را دارد اما وظیفه یکسری دستگاه‌های دولتی که برای تولید آثار  فاخر و بزرگ دینی بودجه دارند.
ما در بخش غیردولتی انجام دادیم. تا حالا من درخواست مالی به یک نفر از مدیران فرهنگی کشور نداده‌ام. در حالی که اصلا بودجه پیرامون این نوع فعالیت‌ها تعریف شده. قانون و آیین‌نامه داریم در این زمینه که خیلی از آنها شامل حال ما می‌شود، ولی ما این کار را نکردیم که استقلال‌مان حفظ شود و آن جنبه هنری و اعتقادی ما سر جایش باشد ولی ما به خیلی‌ها گفتیم از ما حمایت کنید، تا می‌گوییم حمایت، می‌شویم بازرگان و تاجر. ما اگر بخواهیم تجارت کنیم راه برای تجارت بسیار است. در همین زمینه فرهنگ و هنر. اما سمتش نرفتیم، نمی‌رویم و نخواهیم رفت. آلبوم موسیقی خورشید هیچ جایش تجاری نیست. خیلی هم خوب است که اتفاقا من اهل تجارت و کاسبی هستم و چه کاسبی پرسودتر از معامله با سیدالشهدا؟ همین حاج علی انسانی که ما از اشعارش استفاده کردیم، وقتی به خیلی جاها برای مداحی دعوت می‌شود، پاکت نمی‌گیرد. اگر از او بپرسید چرا پاکت نمی‌گیری؟ می‌گوید من ارزان فروش نیستم. من قیمتم سر جایش است. چرا؟ چون شما می‌خواهید بابت حضور در یک جلسه به من پول بدهید، اما حضرت زهرا (س) خیلی بیشتر از این‌ها به من پاکت می‌دهد. من اگر اینجا با شما حساب کنم، این عدد را بگیرم خودم را ارزان بفروشم فردا به حضرت زهرا(س) نمی‌توانم بگویم من برای تو روضه خواندم. می‌گوید روضه خواندی پاکتت را از بانی مجلس گرفتی. من با او حساب می‌کنم.
البته همچنین دهها ذاکر با اخلاص دیگر که امروزه توفیق هم نفسی با ایشان را داریم و به برکت حضرت سید الشهدا علیه السلام بزرگترین مجالس با صدا و نغمه ملکوتی ایشان مزین است.
من می‌گذارم با حضرت زهرا(س) حساب می‌کنم. ما تاجریم. یک طرف تجارت‌مان حضرت زهرا(س) است و در این تجارت باخت و ضرر نخواهیم داشت. اما دوستان وظیفه‌شان چیز دیگری است. سازمان زیباسازی تهران برای ما تبلیغ نکرد. ما را به شرکت‌های تحت پوشش ارجاع داد که بیلبرد دارند. یعنی ما شدیم یک کالای تجاری. شهرداری مطلقا هیچ همکاری با ما نکرد.
مدرس: ما را در نمایشگاه عطر سیب که ویژه محصولات محرم است راه ندادند. گفتند ما خودمان عناوین قوی‌تری داریم. و ما هم منتظر عناوین قوی‌تر هستیم که ببینیم چیست؟ چرا در بازار نیست؟ چرا در میان مردم نیست؟ چرا مجبور می‌شوند این عناوین قوی را به مناسبت‌های مختلف در یک پاکت بگذارند و به مردم هدیه بدهند؟ این چه عناوین قوی است که هیچ رد و نشانی از آن نیست؟ نمایشگاه عطر سیب که ویژه محرم و فرهنگ سازی به قول حضرات برای محرم است چرا آلبوم «خورشید»‌و نظایر این آلبوم را راه نداد؟ کی قضاوت می‌کند؟ چه حقی دارد که قضاوت کند؟
محمدی: ‌بعد شما ببین بودجه برگزاری این نمایشگاه چقدر است. از کجا آمده؟
مدرس: ‌ببینید ما برگزاری چنین چیزهایی را نفی نمی‌کنیم ولی این که تصمیم گرفته شود چه بیاید و چه نیاید دیگر این …
محمدی: شاید هم یک دلیلی دارد. این دلیل من حمل بر خودستایی است. شاید اگر این آلبوم بیاید بیرون بقیه کم‌کاری‌ها بیرون بزند. خب پس حق دارند که این را در صندوقچه قایم بکنند و بگویند ما هیچ حمایتی نمی‌کنیم. سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران هیچ جوابی به ما نداده است. ما ده‌ها بار پیگیری کردیم ولی هیچ کدام با من صحبت نکردند. اما با سازمان زیباسازی شهرداری بارها صحبت کردم، حرف‌شان این بود که این آلبوم موسیقی و تجاری است. بروید پول بدهید و بیلبورد بزنید. ولی ما پول بیلبورد نداریم. هم و غم خود را برای تولید اثر گذاشتیم که فلان نوازنده بداند که کار امام حسین(ع) کار فاخر است و پولش را هم نقد می‌گیرد. صدا و سیما از ما استقبال کرده. همکاران و دوستان قدیمی ما آن را پخش می‌کنند، در برنامه‌های مختلف شرکت می‌کنیم و مطبوعات از ما استقبال کردند.

جای تشکر دارد منتها من می‌خواهم بگویم وظیفه کی است که این کار را بکند؟ وظیفه ما که در بخش غیردولتی هستیم که نیست. ما باید دنبال کار سودآورمان باشیم. دستگاه قانونگذار ما برای مشاغل فرهنگی آیین‌نامه دارد. به چه دلیلی ما از مالیات معافیم؟ اگر دستگاه قانونگذار این کار را کرده پس همه دوستان باید این کار را بکنند. چطور وقتی اسم آلبوم موسیقی می‌آید ما می‌شویم بیزینس ولی وقتی مردم دل‌شان را با این کار گره می‌زنند این کار جزو کارهای بیزینس نیست؟ برای ما دلایل متقن بیاورند، نه سلیقه‌ای که کار ما بیزینس است. بیایند پنج آهنگسازی که عضو شوراهای‌شان هستند بیاورند و کار ما را نقد کنند. چطور وقتی بزرگان ما این کار را خواندند و همه به آن احسنت گفتند را نمی‌بینند؟ بیایند بگویند خواننده‌تان فالش خوانده. ما هم قبول می‌کنیم. ولی آیا دستگاه‌های فرهنگی که با بودجه بیت‌المال دارد اداره می‌شود باید این‌جوری با کار ما برخورد کند؟ آیا حق آلبوم «خورشید» این است که از طرف شهرداری بایکوت تبلیغاتی شود؟ دلایل‌شان را بگویند و قضاوت شویم. چرا نباید جواب ما را بدهند؟ کار اشتباهی کردیم موسیقی اصیل را داریم غبارروبی می‌کنیم؟

من اصلا نمی‌خواهم بدگویی کنم ولی کدام یک از موسسات فرهنگی  غیر دولتی توانسته‌اند در این زمینه حرکت جدی داشته باشند؟ خب بیایند بگویند ما هم بشنویم. بگویند چون آب هست تمیم باطل است، چون فلان آلبوم صحیح و درست در این زمینه وجود دارد شما در رده دوم هستید. ما در تولید موسیقی این کار اصرار داشتیم این مسیر را حفظ کنیم. یعنی آقای صالحی تغزل شخصی نداشته باش. آقای صالحی برای ما لیست نوازنده می‌آورد. برای من اصلا قیمت مطرح نبود. می‌خواستیم بهترین‌ها را برای امام حسین(ع) جمع کنیم. حالا شهرداری چرتکه گرفته دستش و می‌گوید قیمت بیلبورد را بدهید. ما نداریم بدهیم. اصلا بگذارید ما ضرر بکنیم.
5857

 

منبع: خبرآنلاین