به گزارش خبرآنلاین، کتاب «133نفر آخر» شامل خاطرات آزادهای است که پس از قبول قطعنامه از سوی دو کشور ایران و عراق، در سال 67 به اسارت نیروهای عراقی درآمد. محسن سنچولی پردل هم مسئولیت مصاحبه با این آزاده سیستانی و تدوین مطالب کتاب را به عهده داشته است.
در ابتدای این کتاب، بعد از مقدمه، زندگینامه شریف صابری به قلم خودش آمده است. فصل دوم کتاب شامل خاطرات صابری از حضور در جبهه است و فصل سوم هم خاطرات بعد از اسارات او را شامل میشود. در پایان کتاب هم تصاویر و عکسهای صابری منتشر شده است.
در بخشی از خاطرات قبل از اسارت صابری با عنوان «نحوه شهادت شهید اکبر منصوری» می خوانیم:
«یکی از روزهای پاییز 1365 مشغول انجام وظیفه در منطقه عملیاتی سومار بودم، به محض اینکه هوا کمی روشن شد، هواپیماهای دشمن بر فراز منطقه ظاهر شدند. پدافندها به شدت اجرای آتش کردند. برای چنین مواقعی، داخل کوه حفرهای کنده بودیم برای حفظ جان از بمباران هواپیماهای دشمن داخل آنها میرفتیم. هفتادوشش پرواز هواپیماهای دشمن را بعدازظهر همان روز شمردیم. آن روز مواضع ما به شدت بمباران شد. تا ساعت 4بعدازظهر نتوانستیم از سنگر بیرون بیاییم. بالاخره اوضاع کمی آرام شد. آفتابه را برداشتم و راه افتادم سمت تانکر. یکی از نیروها گالن 20لیتری خالی در دست داشت و به سمت تانکر می رفت. همزمان رسیدیم. با لهجه شیرین اصفهانی گفت: شریف جان، من شهردار سنگرم. باید برای بچهها چایی تهیه کنم. گفتم: اکبرجان میخواهم نماز بخوانم. نماز واجبتر از خوردن چای است.
اجازه داد اول آفتابه را پر کنم. به طرف دستشویی صحرایی رفتم. چیزی نگذشته بود که همزمان 3گلوله توپ دشمن نزدیک تانکر آب منفجر شد. همه جا را خاک و دود فرا گرفت. فقط سه بار فریاد رزمندهای را شنیدم که تقریبا 5دقیقه قبل باهم صحبت کردیم. او سه بار مادرش را صدازد و سکوت کرد...به سرعت خودم را رساندم، تعدادی دیگر از بچهها هم آمده بودند. یک دست و پایش را از دست داده بود؛ خون و آب راه افتاده بود...»
بنابراین گزارش، در بخش اسارت خاطرات صابری هم در قطعه ای میخوانیم:
«ماه مبارک رمضان بود. نیمی از بچهها مریض بودند. بیشتر بچهها به علت آلودگی آب در اردوگاه14، واقع در نزدیکی شهر تکریت، از استان صلاح الدین عراق، دچار بیماری مهلک اسهال خونی شده بودند و توان روزه گرفتن نداشتند. تعدادی هم که حال بهتری داشتیم، با همان سهمیه غذایی کم روزه میگرفتیم.
یک روز نزدیک اذان مغرب کانال تلویزیون عوض شد و ما صدای ربنا را از تلویزیون شنیدیم. بچهها به وجد آمدند. صدا قطع شد. یکی از برادران که اهل شهر اردبیل بود، شروع به اذان گفتن کرد و با صدای گرمش صوت اذان موذن زاده اردبیلی را بر زبان آورد. اذان که تمام شد، افطار کردیم. روز بعد هم شروع به اذان گفتن کرد. ناگهان یکی از ماموران عراقی، که اسمش فارس بود، پشت پنجره آمد و به شدت معترض شد و کسی که اذان گفته بود را صدا زد و یک سیلی به او زد و گفت: «اگر تکرار شود تو را میکشم. باید برای هر کاری از ما اجازه بگیرید.»
«133 نفر آخر» تولید حوزه هنری استان سیستان و بلوچستان در 124 صفحه با قیمت 2 هزار و 900 تومان منتشر شده است.
ساکنان پایتخت برای تهیه این کتاب کافیست با شماره 20- 88557016 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و کتاب را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند. سایر هموطنان نیز با پرداخت هزینه ارسال پستی، می توانند تلفنی سفارش کتاب دهند.
6060