· فکر نمیکنم که سیاست خارجی ما هم اکنون در پیچ حساسی است، بلکه معتقدم خیلی وقت است که در پیچ حساسی قرار گرفته است. اکنون فقط نتایج آن را میبینیم. خونسردی و پرخاشنکردن، الفبای دیپلماسی در جهان است که اگر مراعات نشود پیامدهایی دارد. مثلا عوارض اشغال سفارت آمریکا همچنان وجود دارد.
· اینکه گفته میشود ما بهدنبال برقراری رابطه با ملتها هستیم، رویکرد و دیدگاه نامرسوم در عرصه بینالملل است و واکنشهایی علیه کشورمان ایجاد میکند زیرا طبق عرف جهانی، ارتباط کشورها تنها از طرق دولتها رسمیت پیدا میکند. هواداران این ایده بگویند اساسا چطور میشود با ملتها ارتباط برقرار کرد و این ارتباط به چه شکل و کجا برقرار میشود؟ ملتهای جهان بهخصوص در دنیای پیشرفته نماینده انتخاب میکنند و نماینده خود را به مجلس یا دولت میفرستند و به آنها این اجازه و اختیار را میدهند تا با دولتهای جهان ارتباط برقرار کنند و جایی وجود ندارد که ملت یک کشوری سرخود به دنبال برقراری ارتباط با دولتی باشد.
· بهتر است به جای این شعارها خیلی جدی وارد مذاکره با دولتهایی شویم که میتوانند به حفظ و افزایش منافع ملیمان کمک کنند و به عنوان یک دولت بزرگ منطقهای نقشی را که اکنون ترکیه ایفا میکند، برعهده بگیریم.
· در سیاست باید همیشه با آرامش و بدون شتاب عمل کرد. همچنین در این حوزه زبان خیلی مهم است. وقتی مذاکرات دوران انوشیروان و سفرایش را با هیات نمایندگی رومشرقی که در حال جنگ بودند میخوانیم متوجه میشویم که ادبیات سیاسی یعنی چه. متاسفانه ما در زبان دیپلماسی خودمان آن ظرافتها را کمتر رعایت میکنیم.
· لحن و ادبیات دیپلماتیک متفاوت جمهوری اسلامی، کشورهای جهان را دچار سردرگمی کرده است. یک روز ادبیات دیپلماتیک نرمی در دستور کار قرار میگیرد؛ مدتی بعد آنها به یکباره با لحن و ادبیات دیگری روبهرو میشوند که کمی با چاشنی تندی هم همراه است وقتی کار به اینجا میکشد، مراودات رنگ و بوی غیردوستانه پیدا میکند.
· سیاست تنشزدایی ایران موفق بود. فهرست سرمایهگذاریهای خارجی در آن دوران را ببینید. گرایش ایرانیان خارج از کشور را ببینید که ابراز تمایل کردند به کشور بازگردند چقدر بود. اما اکنون چه؟
· حضور در مدیریت جهانی نیازمند پارامترهایی غیراز استقلال، عدم وابستگی، داشتن توان نظامی و... است که مهمترین و اصلیترین آن توسعه اقتصادی، علمی و افزایش ارتباطات جهانی است.
· مشکل ما با غرب بر سر برنامه هستهای نیست. ما اگر برنامه هستهایمان را هم تعطیل کنیم بهانه دیگری را خواهند آورد، اگر موشکهایمان را تعطیل کنیم باز هم بهانه دیگری مطرح میشود. مشکل غرب با ایران بر سر مساله اسراییل است یعنی تامین امنیت اسراییل عامل فشار غرب با توسل به بهانههای مختلف شده است. برخی کشورهای عربی دنبال آن هستند که ایران هزینه مبارزه با اسراییل شود.
· ما در یک دورهای به خصوص پس از حضور باراک اوباما شاهد بروز شکافی بین دولت آمریکا و اسراییل بودیم، عدهای بر این باورند که بهتر بود جمهوری اسلامی از چنین فرصتهایی استفاده میکرد و با تلاش برای کاهش اختلافات با آمریکا این شکاف را افزایش میداد.
· راه گذر جمهوری اسلامی ایران از این پیچ حساس در سیاست خارجی آمادگی برای مذاکره در چارچوب منافع ملی است و مذاکره هم به معنای اینکه هم شما باید گذشت کنید هم طرف مقابل. آنهم برای تامین منافعی که هر یک به نوبه خود به دنبال آن هستید.
/2929