امروزه در عرف و ادبیات سیاسی قدرت نرم نافذتر، موثرتر و کاربردیتر از قدرت سخت شناخته شده و کشورهای قدرتمند تلاش در گسترش سلطه فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود از طریق این فرایند دارند چراکه در صلح و آرامش کسب منافع مادی مقدورتر، سریعتر و ارزانتر از زمان جنگ و درگیری نظامی است.
اگر انواع دیپلماسی را به دیپلماسیهای دفاعی، سایبری، هستهای، رسانهای، پارلمانی و اقتصادی تقسیم کنیم، دیپلماسی رفتاری نیز یکی از انواع دیپلماسی به شمار میرود که باوجود جوان بودن و کم سن و سالی خود شاید یکی از کاربردیترین و موثرترین دیپلماسیها برای کشورهای پرنفوذ باشد.
از نگاه رفتارشناسی منظور از دیپلماسی رفتاری یا عمومی دستیابی به اهداف سیاسی از طریق نفوذ در عموم یا اکثریت مردم در ممالک خارجی و تاثیرگذاری بر دیدگاهها و آرمانهای افراد در کشورها و سازمانهای بینالمللی است. درواقع در روابط بینالمللی و ارتباطات جهانی کشورها تلاش میکنند با بهکارگیری دیپلماسی رفتاری، افکار عمومی دیگر کشورها را به نفع مواضع یا آرمانهای خود جهتدهی کنند و این کار با جمعآوری اطلاعات گسترده از بازیگران غیردیپلماتیک و همسو کردن آنها انجام میشود. جذب خبرنگاران افتخاری از طریق شبکههای اجتماعی یا آگهیهای به ظاهر علمی و دانشگاهی یا دعوت به بورسیه از جنس همین حرکات و در راستای رسیدن به اهداف یادشده است.
به این اعتبار میتوانم عرض کنم دیپلماسی رفتاری یکی از ابعاد "قدرت نرم" و شاید اصلیترین بعد آن است. دیپلماسی رفتاری معمولا در چند لایه و طبقه اجرا و اعمال میشود. اول تلاش میشود تصمیماتی را که سیاستگذاران میگیرند برای افکار عمومی و اذهان داخلی و خارجی توجیهشده و موجه و قابل قبول و حق جلوه کند، سپس در مجاری و قالبهای ارتباطات استراتژیک، رهنمودها، توصیهها و اهداف تشریح و بسط داده میشود و در بعدی به ظاهر عمیقتر و علمیتر از طریق بورسهای تحصیلی و آموزشی، سمینارها، فرصتهای پژوهشی، کنفرانسهای علمی و در رسانههای گروهی مطرح شده و همچنین افراد کلیدی و صاحب دیدگاه و نظریهپردازان کشورهای دیگر (به ویژه ممالک هدف) شناسایی شده و برای روابطی بلندمدت و گسترده مورد برنامهریزی و تلقین قرار میگیرند تا از طریق آنها سیاست و فرهنگ و نگرش و اهداف و آرمانها را در کشور هدف نفوذ و بسط دهند. میزگردهای voa و مذاکره با کارشناسان ایرانی در داخل و خارج شاهدی بر این مدعاست.
قدرت نرم به عنوان عصاره و دستاورد دیپلماسی رفتاری باعث ایجاد تغییر در سیاستها و اولویتهای اجتماعی و سیاسی شهروندان منتخب کشورهای هدف میشود. درحقیقت کاربران دیپلماسی رفتاری با روشهای تبلیغی و ترویجی و از طریق مخاطبشناسی بسیار دقیق، عمیق و علمی خود شهروندان دیگر کشورها را وادار به پذیرش سیاستهای خود میکنند و چنان آهسته و باظرافت تحمیل سیاست و فرهنگ و عقاید انجام میشود که فرد یا جامعه مورد هدف به این باور و پذیرش میرسد که گویا این تحولات خواست درونی خود یا فرهنگ خودی است.
صد البته دیپلماسی رفتاری تنها کارکرد خارجی یا منفی ندارد بلکه امروز سیاستگذاران و رهبران سیاسی و اقتصادی جوامع از دیپلماسی رفتاری برای شکلدهی و همسوسازی افکار عمومی داخلی نیز بهره میگیرند. اگر سیاستگذاران و مدیران اجرایی سطوح اول به خوبی و قاعدهمند از قدرت نرم دیپلماسی رفتاری بهره بگیرند میتوانند افکار عمومی جامعه را بر اساس سیاستها و اهداف خود جهتدهی کنند.
شواهد و اسناد زیادی دارم که کشورهای غربی مخصوصا امریکا و همپیمانانش با بهرهگیری از روشهای دیپلماسی رفتاری چهرهای جذاب و مطلوب از ارزشها و اهداف و تصمیمات خود برای افکار عمومی داخلی و خارجی ترسیم میکنند و آنها را همراه با سیاستهای توسعهطلبانه و نادرست خود میکنند. حمله به عراق و افغانستان و حمایت از تهاجم به لیبی آنچنان هنرمندانه طراحی شد که کم مانده بود مردم ممالک یادشده و حتی بخشی از جهانیان، آمریکا را ناجی مردم تحت ستم تصور کنند.
تبلیغات و رسانه دو ابزار کلیدی و اصلی برای اجرای دیپلماسی رفتاری در دست کشورهاست که با سیاستهای کاربردی این دو ابزار را در جهت هدفهای خود به کار میگیرند. حالا میتوان فهمید که چرا احزاب سیاسی و قدرتهای اقتصادی تلاش میکنند با نفوذ در سیاستگذاری رسانهها یا در دست گرفتن مدیریت آنها رسانهها را در جهت اهداف و سیاستهای خود جهتدهی کنند.
امروز کارتلهای سیاسی و اقتصادی از طریق رسانههای جمعی به ویژه ماهوارهها تلاش میکنند تا چارچوبهای ذهنی و فرهنگی و ارزشهای اخلاقی یک جامعه را تحتالشعاع قرار داده و نسبت به فرهنگ و جامعه خود ایجاد جذابیت کنند. وقتی اذهان جمعی یک کشور از خودباوری فرهنگی و عزت نفس اجتماعی خالی شد، هر فرهنگی را به عنوان فرهنگ جایگزین میپذیرد.
نمایش جاذبههای گردشگری، زیباییهای طبیعی، تواناییهای اقتصادی و صنعتی در تبلیغات، فیلمها و سریالها به ویژه جاذبههای جنسی، روشهای اصلی در استحاله فرهنگی هستند.
امروز ماهواره و اینترنت به عنوان دو بازوی قدرت نرم دیپلماسی رفتاری مشغول تخریب و جذب کشورهای در حال توسعه به ویژه مسلمان هستند. کشور ما به خاطر انقلاب آرمانی و علاقه و گرایش ملتها به این خیزش تاریخی، قطب ارزشمندی در کاربرد دیپلماسی رفتاری است و با پرهیز از تفرقه و با همدلی، همسویی و وحدت نظری و عملی میتوانیم قدرت نرم خود را به کار گرفته و ضمن خنثی کردن تهاجم نرم مهاجمان فرهنگی، با الگو قرار گرفتن در منطقه و جهان مرجع و پناهگاه اصلی و اساسی برای جذب ملتهای آرمانگرا و روشنفکران، دانشمندان و ارباب و اندیشمندان اقتصادی و اجتماعی آنها شویم.
47234