محمد سلطانی فر <BR>

امسال هفته پژوهش با اتفاق بزرگي در آموزش و پرورش مصادف شد و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش پس از سال‌ها تلاش محققين در22 آذرماه با حضور رئیس‌جمهور محترم و اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی رو‌نمایی شد در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش که ترسیم چشم‌انداز نظام تعلیم و تربیت در افق 1404 است، راهکارهای زیادی برای این نظام تعریف شده است.
حاج بابايي وزير محترم، آن روز را یکی از بزرگترین روزهای آموزش و پرورش خواند و گفت: نظام تعلیم و تربیت برای اولین‌بار صاحب فلسفه تعلیم و تربیت مبتنی بر آموزه‌های دینی، اسلامی و قرآنی و سیره اهل بیت می‌شود.
در پي اين اقدام عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس ضمن تشكر گفت: باید به وزیر و مسوولان آموزش و پرورش و تمام پژوهشگران تدوین این سند خدا قوت بگوییم و از آنها بخواهیم در اجرای این سند نهایت دقت را به کار گیرند.
هفته پژوهش امسال نيز با اين اتفاق بزرگ سپري شد از پژوهشگران برتر، معلمان پژوهنده و مدير پژوهشي برتر تقدير شد. اما هنوز دو هفته از ان بزرگداشتها نگذشته بود كه دركمال ناباوري، نامه‌اي بر روي ميز پژوهشگران گذاشته شد كه حاكي از اعلام بدهي انها مي‌كرد. نامه بدهي اعضاي هيئت علمي، تاكنون در پژوهشگاه سابقه‌اي نداشته است.
آيا اين پاداش پژوهشگران و اعضاي هيئت علمي پژوهشگاه پس از بزرگداشت هفته پژوهش است؟ آيا اين گونه خدا قوت مي گويند؟ البته نامه بدهي براي اعضاي هيئت علمي، به دنبال تصميم هيئت امناي پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در اواخر سال 89 به منظور قدمي در جهت افزايش توان پژوهشي، پژوهشگاه انجام شده است.
واقعا شأن پژوهش در آموزش و پرورش همين است كه پژوهشگران آن را بدهكار كنيم به اين اميد كه انگيزه و شوق پژوهش در انها افزايش يابد؟ آيا هيئت امنا براي مديريت منابع انساني خود تابع نظريه x مگ گریگور بودند كه مفروض آن اين است كه انسانها ذاتاً از قبول مسئوليت گريزانند؟ آيا اين فرض براي پژوهشگران نظام تعليم وتربيت كه قصدشان ايجاد روحيه پژوهش براي معلمان و دانش آموزان است، شايسته است؟ حتي در اين نظريه براي انگيزش انسانها، امنيت را تجويز مي كنند در حاليكه با اين مصوبه، پژوهشگران هميشه بدهكارند و آيا بدهكار بودن، امنيت ذهني و رواني مي‌آورد؟
لازم است هيئت امناي پژوهشگاه مطالعات اموزش و پرورش توضيح دهند كه چه تحليل كارشناسانه‌اي براي اين مصوبه خود داشته‌اند ؟ كسي كه چنين قدمي را برداشته است شايد نياز باشد نگاهي به نتيجه مشابه چنين مصوبه‌اي در هيئت امناي موسسه پژوهشي نوآوريهاي آموزشي داشته باشد كه به اختصار ذكر خواهد شد:
در سال 1387 مدير و معاون اسبق "موسسه پژوهشي برنامه ريزي درسي و نوآوري‌هاي آموزشي"در اقدامي غير كارشناسانه پيشنهادي به هيئت امنا دادند و هيئت امناي وقت هم، بدون هيچ بررسي و خيلي عجولانه ان را تصويب نمود به اين مضمون كه براي اعضاي هيئت علمي موسسه مبلغي از حقوق را به عنوان بدهي اعلام كنند تا عضو هيئت علمي مجبور به انجام پژوهش باشد بدون اينكه حتي امكان انجام پژوهش فراهم باشد، گاهي قوانين داخلي خود موسسه، مانع از انجام پژوهش‌ها مي شد يا اينكه در پيچ و خمهاي اداري، زمان زيادي از دست مي‌داد، يا اينكه سال 89 موضوع ادغام موسسه با پژوهشگاه اجرا شد عملا هيچ اقدام اداري براي انجام پژوهشها نشد. نتيجه اين تصميم پس از دوسال چي شد؟ دكتري و متخصصيني كه توانستند و مكاني براي خود يافتند، رفتند و آنهايي كه مانده‌اند در جستجوي مكاني هستند كه بروند و افرادي كه علاقه‌مندبودند هيئت علمي شوند مرددند. در نهايت هيچكدام از اعضاي هيئت علمي اين موسسه انگيزه‌اي براي فعاليت علمي و پژوهشي خود ندارند و نگرانند كه هر روز كه مي گذرد بر مبلغ بدهي انها افزوده مي‌شود. هم اكنون هر عضو هيئت علمي بين 8 الي 18 ميليون بدهي دارند.
جالب است بدانيم كه تعداد اعضاي هيئت علمي موسسه پژوهشي حتي به تعداد انگشتان دو دست هم نمي‌رسد. در سازمان پژوهش كه حداقل 400-500 كارشناس و متخصص و پرسنل دارد ايا فقط 8يا 9 عضو هيئت علمي ايجاد مشكل كرده‌اند؟ ايا پشت اين تصمصم گيري تنگ نظري ديده نمي شود؟ چه نتايج مثبتي حاصل شده است كه هم اكنون پژوهشگاه مطالعات اموزش و پرورش در جاي آن قدمي مي گذارد؟
اينگونه مصوبات و اقدامات آن هم در استانه تغيير نظام اموزشي به نظام 3-3-6 كه پژوهشهاي زيادي با نهايت دقت را مي طلبد پژوهشهاي كيفي را به سمت كميت نمي‌كشاند؟ پيامدهاي منفي چنين تصميمي متوجه نظام تعليم و تربيت است كه متولي تربيت نسل آينده كشور است.
4545
 

منبع: خبرآنلاین