ونداد الوندی پور: ماجرا را اکثرا می دانید: رئیس جمهور آلمان کریستیان وولف در زمانی که رئیس کابینه محلی ایالت نیدرزاکسن بود با استفاده از نفوذش یک وام مسکن 500 هزار یورویی کم بهره گرفته بود. روزنامه بیلد این خبر را کشف کرد و خواست آن را چاپ کند. رئیس جمهور خبردار شد و در یک پیام تلفنی مدیر روزنامه را تهدید کرد که در صورت چاپ این خبر از او شکایت خواهد کرد. روزنامه بیلد توجهی نکرد و هم ماجرای وام را چاپ کرد و هم موضوع تهدید را. پس از آن سیل انتقادات به سوی رئیس جمهور جاری شد و تعداد زیادی از مردم و سیاستمداران خواهان استعفای او شدند. یک نکته را هم باید در پرانتز گوشزد کرد: وولف در سال 2010 کل مبلغ وام را پس داد. این نکته هم شایان ذکر است که او وام را برای خریدن خانه می خواست نه کارخانه و سرمایه گذاری.
از نظر منتقدان، او نه حق داشت وام مسکن کم بهره بگیرد و نه حق تهدید مدیر یک روزنامه را. گرفتن وام ضوابطی دارد که همه باید رعایت کنند؛ چه فرماندار یک ایالت و چه مردم عادی. و روزنامه ها حق دارند در مورد هر کس خواستند افشا گری کنند و کسی حق برخورد با آنان را ندارد.
حال این وضعیت را با وضعیت کشور خودمان مقایسه کنید. در اینجا وام گرفتنهای میلیاردی طولانی مدت کم بهره _یا حتی بی بهره_ برای برخی مثل آب خوردن است و گرفتن یک وام چند میلیونی برای خرید یک خانه سی چهل متری برای بسیاری از مردم امری محال. از امثال جزایری ها و خاوری ها و آریاها و بزرگترهایشان می گویم. آنهایی که بانکها را بلعیده اند. آنهایی که میلیارد میلیارد ثروت به هم زده اند و در داخل و خارج سرمایه انبار کرده اند. آنهایی که گاهی از پشت پرده بیرون می افتند. آنهایی که آنقدر پرزور هستند که گاه اصلا زحمت پس دادن اصل مبلغ وام را هم به خود نمی دهند. از رانت خواری می گویم، و از اختلاسها. از امثال سه هزار میلیارد تومان ها که گاه اشتباهی پیش می آید و فاش می شوند و اغلب نه.
تفاوتها بسیار گویا هستند و جواب بسیاری از چراها را گوشزد می کنند.
بله؛ برخی خبرها واقعا حسرت برانگیزند...[]
/3131