سید صادق روحانی: این پرسشی است که یک روزنامه امریکایی خلق کرده است.
پس از آنکه شبکه انبیسی نیوز روز پنج شنبه در گزارشی اعلام کرد دو مقام ارشد امریکایی «تایید کردند تروریستهای عضو گروهک منافقین برای ترور دانشمندان ایرانی از سوی سرویس مخفی اسرائیل مورد پشتیبانی مالی، آموزش و پشتیبانی تسلیجاتی» قرار گرفتهاند. روز جمعه(۲۱ بهمن، ۱۲ فوریه) نیز نیویورک پست در مقاله ای پیشنهاد کرد به گروه تروریستی "مجاهدین خلق" به علت ترور دانشمندان ایرانی، جایزه صلح نوبل اعطا شود و نوشت: «اگر گروه مجاهدین خلق نقشی مهم در منحرف کردن برنامه ایران برای ساخت بمب ایفا میکند، این گروه بسیار بیشتر از یک رئیس جمهور خاص امریکا شایسته دریافت جایزه صلح نوبل است.»
برای بررسی جنایت های گروهک تروریستی منافقین به سراغ «هابیلیان» سازمان مردم نهادی که توسط جمعی از خانوادههای قربانیان ترور کشورمان تاسیس شده است رفتیم.
کانون هابیلیان در سال 84 و در شهر مشهد تشکیل و پس از اندک زمانی به عنوان مرجع اطلاعات و آمار قربانیان ترور شناخته شد. اگرچه فعالیتهای این سازمان محدود به آمار و اطلاعات نیست و این کانون در بسیاری از مجامع بین المللی پیگیر بحث های حقوقی قربانیان ترور نیز هست. نقطه کانونی فعالیتهای کانون هابیلیان مربوط میشود به سازمان مجاهدین خلق که پس از انقلاب با فعالیتهای تروریستی گسترده در ایران و به شهادت رساندن شهروندان و مسئولین کشور به منافقین مشهور شدند. طبق آنچه که محمد جواد هاشمی نژاد فرزند شهید هاشمی نژاد و دبیرکل کانون حمایت از قربانیان ترور میگوید از مجموع 17 هزار و 160 شهید ترور بیش از 12 هزار نفر آن به صورت مستقیم توسط سازمان منافقین به شهادت رسیدهاند و در باقی موارد نیز میتوان رد پای این سازمان تروریستی را به وضوح دید.
در ادامه مشروح گفت و گوی خبر آنلاین با دبیرکل هابیلیان که همزمان با شهادت شهید احمدی روشن آخرین قربانی ترورهای کور هسته ای، در کافه خبر برگزار شده می آید:
***
به نظر میرسد موضوع تروریسم در کشور در سالهای اخیر چهره جدیدی پیدا کرده است و گروههای جدیدی وارد شدهاند. چه اطلاعاتی در رابطه با این مجمعه ها داریم؟
نگاه اولیه در اوایل پیروزی انقلاب این بود که بعضی از گروه های خاص در این زمینه فعالیت می کنند. امروز دیگر پشت صحنه های بحث ترور و تروریسم خیلی عیان شده است. خیلی رک و پوست کنده آدمهایی را می سازند و تعلیمات می دهند و تجهیزشان می کنند و او عملیات را انجام می دهد. امروز اسراییل صراحتا اعلام می کند که مثلا اگر فلان جا انفجاری رخ داده است اگر تکرار شود ما خوشحال خواهیم شد. دنیای غرب ثابت کرده که معمولا جای قربانیان ترور و تروریست ها را با هم عوض می کند. ما درحالی که خود بزرگترین قربانی ترور هستیم سی و سه سال است که در امر تروریسم محکوم هستیم. نسبت آن چیزی که آنها می گویند با آن چیزی که در کشور ما در جریان است خیلی جالب است. آنها دارند ما را با چند واسطه محکوم می کنند. در صورتی که خود ما مستقیما از سوی خودشان و با بعهده گیری از جانب خودشان، قربانی تروریسم هستیم. اما هیچ کس صدایش در نمی آید. ما (کانون قربانیان ترور) دیدیم که در جامعه به عنوان کسانی که خود در این قضیه صدمه دیده هستیم، بهتر هست که ما بیاییم و این موضوع را زنده کنیم. اتفاقا یکی از چیزهایی که ما به آن برخوردیم و خیلی هم برای ما عجیب بود و جای گله هم دارد این بود که با این همه معضلی که در کشور ما وجود دارد راجع به ابعاد این موضوع و جنایتهایی که انجام شده غفلت بسیار بزرگی هم شده است. کارهای تبلیغاتی که باید انجام می شده انجام نشده است و درست به عکس دشمن در این باره هر کاری که می توانسته انجام داده است. فعالیتهای ما در بسیاری از مواقع و مناطق بازخورد بسیار مناسبی داشته است. در کشور عراق کارهایی که کانون انجام داده و مذاکراتی که کرده است و اسناد و مدارکی که ارایه کرده است بازخورد مناسبی داشته و الان یکی از بحث های روی میز است. معاون رییس جمهور عراق بحث اخراج منافقین از عراق را برای نخستین بار در دیداری که با ما داشت مطرح کرد.
نگاه اولیه در اوایل پیروزی انقلاب این بود که بعضی از گروه های خاص در این زمینه فعالیت می کنند. امروز دیگر پشت صحنه های بحث ترور و تروریسم خیلی عیان شده است. خیلی رک و پوست کنده آدمهایی را می سازند و تعلیمات می دهند و تجهیزشان می کنند و او عملیات را انجام می دهد. امروز اسراییل صراحتا اعلام می کند که مثلا اگر فلان جا انفجاری رخ داده است اگر تکرار شود ما خوشحال خواهیم شد. دنیای غرب ثابت کرده که معمولا جای قربانیان ترور و تروریست ها را با هم عوض می کند. ما درحالی که خود بزرگترین قربانی ترور هستیم سی و سه سال است که در امر تروریسم محکوم هستیم. نسبت آن چیزی که آنها می گویند با آن چیزی که در کشور ما در جریان است خیلی جالب است. آنها دارند ما را با چند واسطه محکوم می کنند. در صورتی که خود ما مستقیما از سوی خودشان و با بعهده گیری از جانب خودشان، قربانی تروریسم هستیم. اما هیچ کس صدایش در نمی آید. ما (کانون قربانیان ترور) دیدیم که در جامعه به عنوان کسانی که خود در این قضیه صدمه دیده هستیم، بهتر هست که ما بیاییم و این موضوع را زنده کنیم. اتفاقا یکی از چیزهایی که ما به آن برخوردیم و خیلی هم برای ما عجیب بود و جای گله هم دارد این بود که با این همه معضلی که در کشور ما وجود دارد راجع به ابعاد این موضوع و جنایتهایی که انجام شده غفلت بسیار بزرگی هم شده است. کارهای تبلیغاتی که باید انجام می شده انجام نشده است و درست به عکس دشمن در این باره هر کاری که می توانسته انجام داده است. فعالیتهای ما در بسیاری از مواقع و مناطق بازخورد بسیار مناسبی داشته است. در کشور عراق کارهایی که کانون انجام داده و مذاکراتی که کرده است و اسناد و مدارکی که ارایه کرده است بازخورد مناسبی داشته و الان یکی از بحث های روی میز است. معاون رییس جمهور عراق بحث اخراج منافقین از عراق را برای نخستین بار در دیداری که با ما داشت مطرح کرد.
آقای هاشمی نژاد، پدر شما در سال 60 یکی از قربانیان ترورهای گروهک منافقین بود؛ کانون هابیلیان چگونه شکل گرفت؟
کانون هابیلیان در سال 84 شکل گرفت. من از سال 60 که پدرم شهید شد همیشه این در ذهنم بود که در یک حادثه جنایی مقتول مشخص است و قاتل یا فراری است و یا مورد تحقیق است، اما نحوه عملکرد گروههای تروریستی که یک گروهی باشند و با هماهنگی هم و با هدف مشخص اقدام به عمل تروریستی انجام بدهند برای من تازه بود و خیلی هم جای سوال بود که چگونه می شود یک گروه تروریستی یک عملیاتی را به صورت عریان در کشور انجام بدهد و رسانه هم داشته باشد و این عمل خود را به عهده بگیرد و کار خود را تبلیغ کند. اینها در ذهن من بود تا اینکه جمعی از کسانی که مثل خودمان بودند و در شهر مشهد برادرانشان یا پدرانشان به شهادت رسیده بودند جمع کردیم و جلسه تشکیل دادیم و با ایجاد یک سایت کار را شروع کردیم. منتهی خیلی زود ابعاد این موضوع گسترده شد.
کانون هابیلیان در سال 84 شکل گرفت. من از سال 60 که پدرم شهید شد همیشه این در ذهنم بود که در یک حادثه جنایی مقتول مشخص است و قاتل یا فراری است و یا مورد تحقیق است، اما نحوه عملکرد گروههای تروریستی که یک گروهی باشند و با هماهنگی هم و با هدف مشخص اقدام به عمل تروریستی انجام بدهند برای من تازه بود و خیلی هم جای سوال بود که چگونه می شود یک گروه تروریستی یک عملیاتی را به صورت عریان در کشور انجام بدهد و رسانه هم داشته باشد و این عمل خود را به عهده بگیرد و کار خود را تبلیغ کند. اینها در ذهن من بود تا اینکه جمعی از کسانی که مثل خودمان بودند و در شهر مشهد برادرانشان یا پدرانشان به شهادت رسیده بودند جمع کردیم و جلسه تشکیل دادیم و با ایجاد یک سایت کار را شروع کردیم. منتهی خیلی زود ابعاد این موضوع گسترده شد.
تعداد شهدای ترور مشخص است؟
در سال 1385 حدود 16 هزار 400 نفر بودند. الآن که سال 90 هست 17 هزار و 159 نفر بودند که با ترور شهید احمدی روشن 17 هزار و 160 نفر شدند.
در سال 1385 حدود 16 هزار 400 نفر بودند. الآن که سال 90 هست 17 هزار و 159 نفر بودند که با ترور شهید احمدی روشن 17 هزار و 160 نفر شدند.
بیشترین گروه های تروریستی فعال در ایران چه گروههایی هستند؟
از حدود 17 هزار و 160 شهید ترور 12 هزار نفر را گروهک منافقین به شهادت رساندهاند؛ گروه های مختلف بودند. البته سرنخها آنها به یک جا بر می گشت اما هر کدام با پرچم خاصی این اعمال را انجام دادند. بعضی از آنها داعیه قومیت گرایی داشتند، بعضی ها فرقه ای عمل کردند. سازمان منافقین تنها گروهی بود که به صورت منسجم ترور را در سراسر کشور انجام می دادند. ما روزهایی را در دهه 60 داریم که مثلا 100 نفر در یک روز به شهادت میرسیدند. آن موقع مسعود رجوی سرکرده این گروه اعلام کرده بود که سر انگشتان حکومت جمهوری اسلامی را بزنید . آنها پیش بینی می کردند که با زدن مسئولان کشور، انقلاب از پای در خواهد آمد. حضور گسترده مردم اجازه نداد که این پیش بینی آنان رخ بدهد. طبعا باید کاری کرد که این حضور کمرنگ شود لذا دستور داد که در هر خیابان و هر محلهای اگر تیمهای ترور حضور دارند کسانی که متدین هستند و حتی کسانی که مسجد برو هستند را ترور کنند. بیشترین آمار ترور مربوط به این دستور سرکرده منافقین و مربوط به این دوره زمانی است.
از حدود 17 هزار و 160 شهید ترور 12 هزار نفر را گروهک منافقین به شهادت رساندهاند؛ گروه های مختلف بودند. البته سرنخها آنها به یک جا بر می گشت اما هر کدام با پرچم خاصی این اعمال را انجام دادند. بعضی از آنها داعیه قومیت گرایی داشتند، بعضی ها فرقه ای عمل کردند. سازمان منافقین تنها گروهی بود که به صورت منسجم ترور را در سراسر کشور انجام می دادند. ما روزهایی را در دهه 60 داریم که مثلا 100 نفر در یک روز به شهادت میرسیدند. آن موقع مسعود رجوی سرکرده این گروه اعلام کرده بود که سر انگشتان حکومت جمهوری اسلامی را بزنید . آنها پیش بینی می کردند که با زدن مسئولان کشور، انقلاب از پای در خواهد آمد. حضور گسترده مردم اجازه نداد که این پیش بینی آنان رخ بدهد. طبعا باید کاری کرد که این حضور کمرنگ شود لذا دستور داد که در هر خیابان و هر محلهای اگر تیمهای ترور حضور دارند کسانی که متدین هستند و حتی کسانی که مسجد برو هستند را ترور کنند. بیشترین آمار ترور مربوط به این دستور سرکرده منافقین و مربوط به این دوره زمانی است.
طبیعتا در مناطق مختلف ترورها کم وزیاد میشود. مثلا تهران یکی از بالاترین رقمهای ترور را دارد و پس از تهران شمال بیشترین تعداد ترورها را دارد و آنهم به خاطر حوادث و جنایاتی است که منافقین در جنگلهای آمل آفریدند و هر رهگذری را از دم تیغ گذراندند. بنابراین از حدود 17 هزار شهید تروریسم ،حدود 12 هزار نفر آنها مربوط به ترورهای منافقین است جالب اینجاست که وقتی من برای نخستین بار این رقم را اعلام کردم بلافاصله منافقین این تعداد کشته شدهها را به عهده گرفتند. منتها وقتی ما جنبه های حقوقی این موضوع راپیگیری کردیم آنها این موضوع را از رو سایتشون برداشتند.
آیا گروه های جدیدی که در یکی دوسال گذشته اقدام به ترور میکنند را رصد کردهاید؛ این ها چه ارتباطی با گروه های قبلی دارند؟
عملکرد خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران به طور مشخص توسط آمریکا و سرویسهای اطلاعاتی غربی است. منتهی ماشهای که این را می چکاند با انگشتان مختلفی است. در زمانی که آمریکایی ها در عراق مستقر میشوند منافقین را به ظاهر خلع سلاح میکنند و اعلام می کنند که که این سازمان، سازمان تروریستی نیست. در همان موقع رد پای اینها در شرق کشور دیده شد. بعد از مدتی گروهک ریگی راه افتاد. یعنی یک گروهک جدید به نام ریگی در شرق کشور و با ادعای خاص اما به همان شیوه هایی که منافقین عملیات انجام میدادند منتهی اینبار در شرق کشور. بعد از مدتی مشخص شد که سرکرده این گروهک با بسیاری از سرویسهای امنیتی به خصوص سیا در ارتباط است. در یک مصاحبه از او می پرسند که آیا با منافقین در ارتباط هستید یا نه می گوید که ما همکاری اطلاعاتی با هم داریم. گروه ایجاد شده، عملیات تروریستی انجام میدهد اما اطلاعات را سازمان منافقین میدهد و آن عمل میکند. بنابر این شلیک کننده روزی منافقین بودند اما امروز اطلاعدهنده منافقین هستند و شلیک کننده گروهک ریگی. در مورد شهدای هستهای ما نیز موضوع به همین شکل هست.
عملکرد خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران به طور مشخص توسط آمریکا و سرویسهای اطلاعاتی غربی است. منتهی ماشهای که این را می چکاند با انگشتان مختلفی است. در زمانی که آمریکایی ها در عراق مستقر میشوند منافقین را به ظاهر خلع سلاح میکنند و اعلام می کنند که که این سازمان، سازمان تروریستی نیست. در همان موقع رد پای اینها در شرق کشور دیده شد. بعد از مدتی گروهک ریگی راه افتاد. یعنی یک گروهک جدید به نام ریگی در شرق کشور و با ادعای خاص اما به همان شیوه هایی که منافقین عملیات انجام میدادند منتهی اینبار در شرق کشور. بعد از مدتی مشخص شد که سرکرده این گروهک با بسیاری از سرویسهای امنیتی به خصوص سیا در ارتباط است. در یک مصاحبه از او می پرسند که آیا با منافقین در ارتباط هستید یا نه می گوید که ما همکاری اطلاعاتی با هم داریم. گروه ایجاد شده، عملیات تروریستی انجام میدهد اما اطلاعات را سازمان منافقین میدهد و آن عمل میکند. بنابر این شلیک کننده روزی منافقین بودند اما امروز اطلاعدهنده منافقین هستند و شلیک کننده گروهک ریگی. در مورد شهدای هستهای ما نیز موضوع به همین شکل هست.
از زمانی که موضوع هستهای ایران برای سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی امریکا مهم میشود، بار دیگر از منافقین برای این کار استفاده میشود و سازمان سیا و وزارت دفاع آمریکا از اینها در داخل خاک عراق حمایت میکنند. زمانی که نیروهای آمریکایی در عراق هستند علیرغم میل دولت و ملت عراق از اینها مراقبت میکنند. علت آن هم این بود که همان خدمتی را که اینها به صدام ارایه می کردند این بار به سازمان سیا ارایه دهند. سایت های منافقین اسامی دانشمندان ما را اعلام می کند. سازمان ملل این ها را اعلام و در لیست تحریمها قرار میدهد. رفت و آمدهای اینها مورد شناسایی قرار میگیرد و اسراییل هم نیرو می فرستد اینجا که آنها را ترور بکنند. این اعمال تروریستی یک زنجیره است منتها کسی که اقدام کننده نهایی است ممکن است متفاوت باشد. همواره در سی و دو سال گذشته تروریست ها در مداری حرکت میکردند که دشمان انقلاب اسلامی در آن مدار حرکت میکردند. زمانی که جنگ تحمیلی بود سازمان منافقین به اعمال تروریستی اقدام میکردند. وقتی که بحث هستهای مطرح شد باز هم منافقین دست به اقدامهایی علیه ایران می زنند و زمانی هم که بحث پیشرفت علمی کشور مطرح شد باز هم منافقین نام دانشمندان کشور را منتشر میکنند و آنها در لیست تحریم ها قرار می گیرند.
سازمان منافقین بعد از شهادت شهید شهریاری و زخمی شدن آقای دکتر عباسی که الان رییس سازمان انرژی اتمی ایران هستند رسما اعلام میکنند که این ما بودیم که در تاریخ فلان اسامی اینها را گفتیم و اعلام کردیم. در حقیقت دنیا از همین تروریست رسمی که خودش اعلام کرده و در لیست گذاشته استفاده میکند.
چقدر می شود به این ادعاهای آنها اطمینان کرد؟ اینکه آنها میگویند ما اسامی اینها را اعلام کردیم یا این ما بودیم که آنها را ترور کردیم؟ چقدر به این ادعاها میشود اطمینان کرد؟
سازمان منافقین برخی مواقع به گزاف مطالبی را بیان میکند، منتهی اینجا دو مسئله وجود دارد. بعضی اوقات برخی فکر میکنند که آنها آنقدر کوچک و حقیر شدهاند که به تاریخ پیوسته اند و ما چیزی به عنوان سازمان منافقین نداریم ولی این یک برداشت غلط است. خود آمریکایی ها می گویند که سازمان منافقین به شدت مورد تنفر مردم ایران است. سوال اینجاست که چرا اینقدر از آنها حمایت میکنند؟! از آن طرف اینکه بگوییم صرفا سازمان منافقین است که اینجا دارد عمل میکند و بقیه از آنها استفاده پشت صحنه ای میکنند و این ها هستند که صرفا خدمات میدهند این هم گزاف گویی است. اما باید همه اینها را به صورت زنجیرهای مورد بررسی قرار داد. حتی یک سازمانی مثل سازمان ملل در درون این زنجیره است. بسیاری از مواردی که محرمانه است و مربوط به هرکشوری است وقتی اینها را میآورند و در عرصه عمومی منتشر می کنند طبیعتا کشورهای متخاصم هم اینگونه عمل میکنند.
سازمان منافقین برخی مواقع به گزاف مطالبی را بیان میکند، منتهی اینجا دو مسئله وجود دارد. بعضی اوقات برخی فکر میکنند که آنها آنقدر کوچک و حقیر شدهاند که به تاریخ پیوسته اند و ما چیزی به عنوان سازمان منافقین نداریم ولی این یک برداشت غلط است. خود آمریکایی ها می گویند که سازمان منافقین به شدت مورد تنفر مردم ایران است. سوال اینجاست که چرا اینقدر از آنها حمایت میکنند؟! از آن طرف اینکه بگوییم صرفا سازمان منافقین است که اینجا دارد عمل میکند و بقیه از آنها استفاده پشت صحنه ای میکنند و این ها هستند که صرفا خدمات میدهند این هم گزاف گویی است. اما باید همه اینها را به صورت زنجیرهای مورد بررسی قرار داد. حتی یک سازمانی مثل سازمان ملل در درون این زنجیره است. بسیاری از مواردی که محرمانه است و مربوط به هرکشوری است وقتی اینها را میآورند و در عرصه عمومی منتشر می کنند طبیعتا کشورهای متخاصم هم اینگونه عمل میکنند.
معمولا وقتی یکی از مسئولین کشور ما در مجامع بین المللی حاضر میشود گروهک منافقین با هزینههای هنگفت اقدام به برگزاری کمپین بر علیه کشور ما میکند. به نظر میرسد آنها از اهرم دیپلماسی عمومی به خوبی بهره میبرند. هابیلیان یک سازمان مردم نهاد است و می تواند در این عرصه به خوبی عمل کند. آیا برنامه ای در این راستا دارید؟
از آنجایی که ماهیت اعمال خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران برای دولت عیان بوده است در این زمینه ها کم کار کردهاند. از آنجایی که اعمالی که سازمان منافقین انجام میدادهاند با پشتیبانیهای بین المللی بوده است، طبیعتا شکل و رنگ و بوی عملکرد آنها را خارجی ها بیشتر می پسندند زمینه عمل آنها بیشتر بوده است. یک نگاه این گونه باعث شده که کشورما در این زمینه پررنگ ظاهر نشود. از سوی دیگر در داخل هم کمکاریها کم نبوده است. به عنوان مثال ما که یک گروه غیر دولتی هستیم باید تازه در سال 84 و 85 بیاییم و تعداد قربانیان ترور را در بیاوریم. کانون هابیلیان در راستای اهدافش هر کاری را که در توانایی اش باشد اقدام خواهد کرد. ما به عنوان کانون برای اولین بار در سال 85 در جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل حضور پیدا کردیم و رایزنیهای خوب و گسترده ای را با بسیاری از نمایندگیهای کشورهای مختلف انجام دادیم و همچنین همکاریهای خوبی را با بسیاری از نهادها و نمایندگیهای سازمانهای بین المللی مثل کمیساریای عالی پناهندگان یا سازمان صلیب سرخ انجام دادیم و تاثیر گذار هم بودیم و منافقین را به تکاپو انداختیم.
از آنجایی که ماهیت اعمال خصمانه علیه جمهوری اسلامی ایران برای دولت عیان بوده است در این زمینه ها کم کار کردهاند. از آنجایی که اعمالی که سازمان منافقین انجام میدادهاند با پشتیبانیهای بین المللی بوده است، طبیعتا شکل و رنگ و بوی عملکرد آنها را خارجی ها بیشتر می پسندند زمینه عمل آنها بیشتر بوده است. یک نگاه این گونه باعث شده که کشورما در این زمینه پررنگ ظاهر نشود. از سوی دیگر در داخل هم کمکاریها کم نبوده است. به عنوان مثال ما که یک گروه غیر دولتی هستیم باید تازه در سال 84 و 85 بیاییم و تعداد قربانیان ترور را در بیاوریم. کانون هابیلیان در راستای اهدافش هر کاری را که در توانایی اش باشد اقدام خواهد کرد. ما به عنوان کانون برای اولین بار در سال 85 در جلسه شورای حقوق بشر سازمان ملل حضور پیدا کردیم و رایزنیهای خوب و گسترده ای را با بسیاری از نمایندگیهای کشورهای مختلف انجام دادیم و همچنین همکاریهای خوبی را با بسیاری از نهادها و نمایندگیهای سازمانهای بین المللی مثل کمیساریای عالی پناهندگان یا سازمان صلیب سرخ انجام دادیم و تاثیر گذار هم بودیم و منافقین را به تکاپو انداختیم.
در بحث رسانهای کردن این اقدامات چه کارهایی کرده اید؟ وقتی سازمان منافقین 5 یا 10 نفر را هم یک جا جمع کند آنقدر پوشش رسانه ای می دهد که همگان تصور میکنند اقدام بزرگی صورت گرفته.
در همین سفر آخر آقای احمدی نژاد به نیویورک آنها کمپینی راه انداخته بودند که به صورت گسترده از سراسر جهان مخالفین را دعوت کرده بودند و جالب اینجاست که رسانه های به ظاهر مستقل مثل بی بی سی خیلی روی این زمینه کار کردند. این نشان میدهد که جو غالب رسانهها در دست آنهاست و طبیعتا این همان زنجیرهای که عرض کردم را تایید میکند.
در همین سفر آخر آقای احمدی نژاد به نیویورک آنها کمپینی راه انداخته بودند که به صورت گسترده از سراسر جهان مخالفین را دعوت کرده بودند و جالب اینجاست که رسانه های به ظاهر مستقل مثل بی بی سی خیلی روی این زمینه کار کردند. این نشان میدهد که جو غالب رسانهها در دست آنهاست و طبیعتا این همان زنجیرهای که عرض کردم را تایید میکند.
شما چه اقدامی برای رسانهای کردن فعالیتهایتان انجام داده اید؟
ما هم هر کجا که امکان رسانهای فراهم بوده است حتما حضور پیدا می کنیم . چه در مجامع بین المللی و چه در مجامع داخلی.
ما هم هر کجا که امکان رسانهای فراهم بوده است حتما حضور پیدا می کنیم . چه در مجامع بین المللی و چه در مجامع داخلی.
خودتان ابزاری برای رسانه ای کردن فعالیتهایتان ندارید؟
ما برای اینکه در خارج از کشور این کار را انجام دهیم طبعا محدویتهای زیادی داریم. ما در شورای حقوق بشر سازمان ملل این موضوع را به وضوح دیدیم. در این مجامع افرادی مثل اعضای گروهک منافقین که تروریست محسوب میشود به راحتی رفت و آمد میکنند. حتی شخصی که اسمش در لیست اینترپل هست به راحتی در آنجا حاضر میشود. ما در نقطه مقابل هم این محدودیت را احساس میکردیم. شاهد بودیم که کسانی که می خواستیم با آنها ارتباط بگیریم به نوعی دست به خود سانسوری میزدند. این نشاندهنده این است که پشت فعالیتهای سازمان منافقین چه نوع حمایتهایی هست و در مقابل ما چه سدهایی قرار دارد.
ما برای اینکه در خارج از کشور این کار را انجام دهیم طبعا محدویتهای زیادی داریم. ما در شورای حقوق بشر سازمان ملل این موضوع را به وضوح دیدیم. در این مجامع افرادی مثل اعضای گروهک منافقین که تروریست محسوب میشود به راحتی رفت و آمد میکنند. حتی شخصی که اسمش در لیست اینترپل هست به راحتی در آنجا حاضر میشود. ما در نقطه مقابل هم این محدودیت را احساس میکردیم. شاهد بودیم که کسانی که می خواستیم با آنها ارتباط بگیریم به نوعی دست به خود سانسوری میزدند. این نشاندهنده این است که پشت فعالیتهای سازمان منافقین چه نوع حمایتهایی هست و در مقابل ما چه سدهایی قرار دارد.
این روزها بحث خروج گروهک تروریستی منافقین از عراق و اخراج آنها مطرح است. شما در این راستا اقدامی هم داشته اید؟
بحث خروج منافقین از عراق را نخستین بار نخست وزیر این کشور در دیدار با ما مطرح کرد. حضور بازمانده قربانی و بیان حوادث و دنبال کردن حوادث خیلی موجه تر است تا لایه های دوم و سوم و با انگیزه های مختلف. تجربه کاری چندین ساله ما نشان میدهد که زمانی که خانواده قربانی تروریسم پا به عرصه میگذارد، تاثیرگذاری آن به مراتب بیشتر از کسانی است که شاید به صورت مستقیم درگیر این موضوع نبوده اند. برپایی حدود 100 نمایشگاه در کشور و در مراکز مختلف، در دانشگاهها و مراکز دولتی به عنوان خانواده قربانیان تروریسم نشاندهنده تاثیر گذاری ما بوده است.
بحث خروج منافقین از عراق را نخستین بار نخست وزیر این کشور در دیدار با ما مطرح کرد. حضور بازمانده قربانی و بیان حوادث و دنبال کردن حوادث خیلی موجه تر است تا لایه های دوم و سوم و با انگیزه های مختلف. تجربه کاری چندین ساله ما نشان میدهد که زمانی که خانواده قربانی تروریسم پا به عرصه میگذارد، تاثیرگذاری آن به مراتب بیشتر از کسانی است که شاید به صورت مستقیم درگیر این موضوع نبوده اند. برپایی حدود 100 نمایشگاه در کشور و در مراکز مختلف، در دانشگاهها و مراکز دولتی به عنوان خانواده قربانیان تروریسم نشاندهنده تاثیر گذاری ما بوده است.
برخی مواقع اخباری منتشر میشود مبنی بر اینکه در محل کمپ اشرف یا محلهای دیگر نگهداری منافقین بسیاری از خانوادههای قربانی ترور یا خانوادههای خود اعضای منافقین جمع میشوند . شما در این مسائل دخالتی ندارید؟
آن ها اقوام افراد سازمان منافقین در کمپ اشرف هستند. برخی از آنها بیش از بیست سال است که فرزندانشان را ندیده اند. برخی از این خانوادههای بیش از 2 سال است که آنجا تحصن کردهاند تا بتوانند 5 دقیقه با فرزندانشان ملاقات کنند و سازمان به آنها این اجازه را نمیدهد. جالب اینجاست که تمام مجامع بین المللی در این باره سکوت کردهاند. این موضوع با گروگانگیری چه تفاوتی دارد؟
آن ها اقوام افراد سازمان منافقین در کمپ اشرف هستند. برخی از آنها بیش از بیست سال است که فرزندانشان را ندیده اند. برخی از این خانوادههای بیش از 2 سال است که آنجا تحصن کردهاند تا بتوانند 5 دقیقه با فرزندانشان ملاقات کنند و سازمان به آنها این اجازه را نمیدهد. جالب اینجاست که تمام مجامع بین المللی در این باره سکوت کردهاند. این موضوع با گروگانگیری چه تفاوتی دارد؟
پس می توان آنها را هم قربانی تروریسم دانست. دولت ایران اعلام کرده که هرکدام از اعضای این سازمان که بخواهند به کشور بازگردند این امکان فراهم است. چه تضمینی وجود دارد که با آنها برخورد نشود؟ قطعا یک ترسی در آنها وجود دارد که باز نمیگردند و از طرفی کسی که بیست سال از خانواده اش دور افتاده طبیعی است که مشتاق به بازگشت به ایران باشد.
دو مسئله وجود دارد. یکی ترسی که سازمان منافقین در دل اینها از جمهوری اسلامی انداخته است و دیگری ترس واقعی اینها از جمهوری اسلامی است. در مورد ترسی که سازمان منافقین ایجاد میکند کاملا حرف شما جدی است. سازمان منافقین به اینها طوری وانمود کرده که اگر پای شما به ایران باز شود همه شما اعدام خواهید شد و این را به صورت شبانه روزی به این ها الغا میکند. بعضیها فکر میکنند که هر وضعیتی که ما اینجا داریم بهتر از بازگشتن و مردن است. بعضی از اعضای سازمان مجاهدین که بازگشته اند و ما هم با آنها ملاقات کردهایم می گفتند که فشار به حدی بوده که ما دیگر تاب نیاوردیم و گفتیم اگر قرار است اعدام هم بشویم برویم اعدام هم بشویم. دولت جمهوری اسلامی اعلام کرده که کسی که دستش به خون کسی آلوده نشده است مورد عفو قرار میگیرد. اگر این حرف نمونه عملی نداشت شاید جای ترس داشت. حدود 700 نفر از اعضای سابق این سازمان اکنون برگشته اند و در کشور زندگی میکنند. بازگشت اینها زیر نظر سازمانهای بین المللی نظیر صلیب سرخ است. همه آنها تایید و تصدیق کردهاند که این 700 نفر بازگشتهاند و بدون کوچکترین مشکلی در حال گذران زندگی هستند. بنابر این جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند که این وعده بازگشت عملی و جدی است.
دو مسئله وجود دارد. یکی ترسی که سازمان منافقین در دل اینها از جمهوری اسلامی انداخته است و دیگری ترس واقعی اینها از جمهوری اسلامی است. در مورد ترسی که سازمان منافقین ایجاد میکند کاملا حرف شما جدی است. سازمان منافقین به اینها طوری وانمود کرده که اگر پای شما به ایران باز شود همه شما اعدام خواهید شد و این را به صورت شبانه روزی به این ها الغا میکند. بعضیها فکر میکنند که هر وضعیتی که ما اینجا داریم بهتر از بازگشتن و مردن است. بعضی از اعضای سازمان مجاهدین که بازگشته اند و ما هم با آنها ملاقات کردهایم می گفتند که فشار به حدی بوده که ما دیگر تاب نیاوردیم و گفتیم اگر قرار است اعدام هم بشویم برویم اعدام هم بشویم. دولت جمهوری اسلامی اعلام کرده که کسی که دستش به خون کسی آلوده نشده است مورد عفو قرار میگیرد. اگر این حرف نمونه عملی نداشت شاید جای ترس داشت. حدود 700 نفر از اعضای سابق این سازمان اکنون برگشته اند و در کشور زندگی میکنند. بازگشت اینها زیر نظر سازمانهای بین المللی نظیر صلیب سرخ است. همه آنها تایید و تصدیق کردهاند که این 700 نفر بازگشتهاند و بدون کوچکترین مشکلی در حال گذران زندگی هستند. بنابر این جای هیچ تردیدی باقی نمی ماند که این وعده بازگشت عملی و جدی است.
شما در اینباره چه اقدامات حمایتی انجام دادهاید؟
برای ما اصل اولیه دفاع از حقوق مردم است. بسیاری از اعضای سازمان که در دهه 60 قبل از انجام ترور دستگیر شدهاند و دادگاه رفته و زندانی شدهاند و بعد توبه نامه هم امضا کرده اند پس از آزادی دوباره دست به اقدام تروریستی زدهاند. برخی از آنها حتی به عراق رفته و به اقداماتشان علیه جمهوری اسلامی ادامه دادهاند. امروز هم که ما می گوییم آنها را می بخشیم و به کشور باز گردند نباید بی حساب و کتاب باشد. یعنی بازگشت آنها باید در یک چارچوبهای باشد که جامعه احساس امنیت و آرامش کند. در مرحله بعدی کسی که از آنجا باز می گردد دارای مشکلات روحی و روانی متعددی است. تصور کنید که یک نفر بیست سال به دور از فامیل و اقوامش باشد و به هیچ رسانهای دسترسی نداشته باشد و تنها از یک کانال یک مطلب شنیده باشد قطعا دارای مشکلات روحی و روانی مختلفی است. حتی شنیده شده که اینها مجبوراند هفته به هفته بیایند و آنچه که از ذهنشان عبور میکرده را گزارش کنند.
برای ما اصل اولیه دفاع از حقوق مردم است. بسیاری از اعضای سازمان که در دهه 60 قبل از انجام ترور دستگیر شدهاند و دادگاه رفته و زندانی شدهاند و بعد توبه نامه هم امضا کرده اند پس از آزادی دوباره دست به اقدام تروریستی زدهاند. برخی از آنها حتی به عراق رفته و به اقداماتشان علیه جمهوری اسلامی ادامه دادهاند. امروز هم که ما می گوییم آنها را می بخشیم و به کشور باز گردند نباید بی حساب و کتاب باشد. یعنی بازگشت آنها باید در یک چارچوبهای باشد که جامعه احساس امنیت و آرامش کند. در مرحله بعدی کسی که از آنجا باز می گردد دارای مشکلات روحی و روانی متعددی است. تصور کنید که یک نفر بیست سال به دور از فامیل و اقوامش باشد و به هیچ رسانهای دسترسی نداشته باشد و تنها از یک کانال یک مطلب شنیده باشد قطعا دارای مشکلات روحی و روانی مختلفی است. حتی شنیده شده که اینها مجبوراند هفته به هفته بیایند و آنچه که از ذهنشان عبور میکرده را گزارش کنند.
با اخراج مجاهدین خلق از عراق آیا پرونده آنها برای همیشه بسته میشود؟
نباید تصور کرده که منافقین در کمپ اشرف خلاصه شده اند که اگر این کمپ برچیده بشود منافقین از بین رفته اند. این سازمان یکی از ابزارهایی است که آمریکا از آن استفاده میکند. آن روزی که آمریکا عراق را تصرف کرد و صدام ساقط شد برای منافقین مسجل شد که باید دیر یا زود عراق را ترک کنند. از آن روز سازمان شروع به گردآوری حمایت از خودش کرد و آینده خود را در اروپا و آمریکا دنبال میکرد. منافقین از سال 2003 در لیست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا و از سال 1997 در لیست گروه های تروریستی آمریکا هستند. منافقین شروع کرد به رایزنی کردن و فروختن خود به کشورهای غربی و به خصوص به سازمانهای امنیتی کشورهای غربی و یک پروسه ای را شروع کرد برای خروج از لیست تروریستها که در اروپا موفق شد و پس از گذشت 6 یا 7 سال از لیست گروه های تروریستی آن ها خارج شدند. من این را به وضوح در چندین کشور اروپایی دیدم که امکان فعالیت های سیاسی را برای آنها به گونه ای به عمل آورده اند که بعید می دانم برای یک NGO از همان کشور باشد فراهم می کنند. اینها از یک حمایت بین المللی عجیبی برخورداند به گونه ای که اینها در کشور فرانسه و آلمان و انگلستان و آمریکا پرونده های مختلف پولشویی و اقدامات دیگر دارند اما هیچ اقدامی علیه آنها صورت نمی گیرد. این نشاندهنده این است که این تصور که اگر فردا روزی پادگان اشرف تعطیل شود سازمان منافقین تعطیل شده است ، تصور غلطی است.
نباید تصور کرده که منافقین در کمپ اشرف خلاصه شده اند که اگر این کمپ برچیده بشود منافقین از بین رفته اند. این سازمان یکی از ابزارهایی است که آمریکا از آن استفاده میکند. آن روزی که آمریکا عراق را تصرف کرد و صدام ساقط شد برای منافقین مسجل شد که باید دیر یا زود عراق را ترک کنند. از آن روز سازمان شروع به گردآوری حمایت از خودش کرد و آینده خود را در اروپا و آمریکا دنبال میکرد. منافقین از سال 2003 در لیست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا و از سال 1997 در لیست گروه های تروریستی آمریکا هستند. منافقین شروع کرد به رایزنی کردن و فروختن خود به کشورهای غربی و به خصوص به سازمانهای امنیتی کشورهای غربی و یک پروسه ای را شروع کرد برای خروج از لیست تروریستها که در اروپا موفق شد و پس از گذشت 6 یا 7 سال از لیست گروه های تروریستی آن ها خارج شدند. من این را به وضوح در چندین کشور اروپایی دیدم که امکان فعالیت های سیاسی را برای آنها به گونه ای به عمل آورده اند که بعید می دانم برای یک NGO از همان کشور باشد فراهم می کنند. اینها از یک حمایت بین المللی عجیبی برخورداند به گونه ای که اینها در کشور فرانسه و آلمان و انگلستان و آمریکا پرونده های مختلف پولشویی و اقدامات دیگر دارند اما هیچ اقدامی علیه آنها صورت نمی گیرد. این نشاندهنده این است که این تصور که اگر فردا روزی پادگان اشرف تعطیل شود سازمان منافقین تعطیل شده است ، تصور غلطی است.
آیا ما کاری کرده ایم که اینها دوباره به لیست گروه های تروریستی بازگردند؟
یک نکته عزم کشورهای غربی برای تخاصم با ماست اما یک نکته دیگر کمکاری ما هم هست. ما همانطور که در بحث تبلیغی و سیاسی کم کاری کردهایم در بحث حقوقی هم کمکاری کردهایم. بالاخره در پروسه های حقوقی ورود پیدا نکردیم و نباید دشمن را کوچک فرض کرد.
یک نکته عزم کشورهای غربی برای تخاصم با ماست اما یک نکته دیگر کمکاری ما هم هست. ما همانطور که در بحث تبلیغی و سیاسی کم کاری کردهایم در بحث حقوقی هم کمکاری کردهایم. بالاخره در پروسه های حقوقی ورود پیدا نکردیم و نباید دشمن را کوچک فرض کرد.
من یک مسئله دیگر را هم درباره خروج منافقین می خواستم عرض کنم. آمریکایی ها اعلام کردهاند ( موسسه رند هم به سفارش پنتاگون تحقیقی را اعلام کرده ) که منافقین موفق شده اند وزارت دفاع و خارجه آمریکا را فریب بدهند و توانسته اند حمایت آنها را به دست بیاورند. یعنی وضعیت آنها را به حالت پناهندگی در آوردهاند تا بعد ببینند چه خواهد شد. یک سازمان تروریستی هیچگاه بر مدار قانون حرکت نخواهد کرد. سازمان منافقین این فریبکاری را در مورد سازمانهای بین المللی انجام میدهد. دولت عراق پس از آنکه امنیت کشورش را به دست گرفت اعلام کرد که اینها باید از عراق بروند. اینها شروع به گردن کشی کردند تا اینکه دیدند در مجامع بین المللی منزوی شده اند و مجبورند که اشرف را ترک کنند. بعد از آن آنها موافقت کردند که به یک کمپ دیگر بروند منتهی با شروط متعدد. وقتی این شروط پذیرفته شد و اعلام شد که فرصت دوباره برای انتقال به آنها می دهیم سازمان منافقین شروع کرد به چوب لای چرخ گذاشتن. در حقیقت وقت کشی را شروع کرد. یک سازمان تروریستی صدر تا ذیل اعمالش غیر قانونی است. در نهایت ما معتقدیم که ختم قضیه اشرف و ختم قضیه خروج منافقین از عراق جز با توسل به زور و یک اقدام نظامی محقق نشده است.
یعنی دولت عراق باید وارد فاز نظامی بشود؟
مسلم است که گروههای تروریستی باید از جوامع حذف شوند. اگر به شیوه های عادی و مسالمت آمیز باشد که بهتر از همه است. ولی اگر چنانچه نباشد نمی شود گفت که بگذار تا یک گروهک تروریستی باشد و به فعالیت خود ادامه دهد و گردن کشی و باجگیری کنند. این را هیچ کس نمی پذیرد. اگر بخواهم مثال بزنم در یک حادثه هواپیماربایی کسانی که آنجا هستند گروگاناند. باید حتی الامکان کاری کرد که این هواپیما رباها تسلیم بشوند. باید با آنها مذاکره کرد و از آنها تقاضا کرد. ولی وقتی آنها گردن کشی کردند و مقاومت کردند مجبورند به آن هواپیما حمله کنند اگرچه متاسفانه ممکن است چند نفر هم کشته شوند. کسی تا بحال نگفته که این هواپیما همچنان باشد و به باج خواهی های خود ادامه دهد. این در هیچ جای دنیا مرسوم نیست. من در مورد سازمان منافقین هم باورم نیست که بشود به شیوه های عادی، سازمانی که هیچوقت به هیچ قانونی پایبند نبوده بشود ختم قضیه پادگان اشرف را در آن اعلام کرد. دولت عراق انگیزه زیادی برای اخراج منافقین دارند. منافقین اگر 12 هزار نفر ایرانی را به شهادت رساندهاند. در مدت حضور 20 ساله شان در عراق 25 هزار نفر از مردم عراق را کشتهاند. آنها همکاری نزدیکی با صدام در زمینه کشتار اکراد و شیعه کشی در سال 1991 داشته اند. اینها پرونده خیلی سیاهی دارند.
مسلم است که گروههای تروریستی باید از جوامع حذف شوند. اگر به شیوه های عادی و مسالمت آمیز باشد که بهتر از همه است. ولی اگر چنانچه نباشد نمی شود گفت که بگذار تا یک گروهک تروریستی باشد و به فعالیت خود ادامه دهد و گردن کشی و باجگیری کنند. این را هیچ کس نمی پذیرد. اگر بخواهم مثال بزنم در یک حادثه هواپیماربایی کسانی که آنجا هستند گروگاناند. باید حتی الامکان کاری کرد که این هواپیما رباها تسلیم بشوند. باید با آنها مذاکره کرد و از آنها تقاضا کرد. ولی وقتی آنها گردن کشی کردند و مقاومت کردند مجبورند به آن هواپیما حمله کنند اگرچه متاسفانه ممکن است چند نفر هم کشته شوند. کسی تا بحال نگفته که این هواپیما همچنان باشد و به باج خواهی های خود ادامه دهد. این در هیچ جای دنیا مرسوم نیست. من در مورد سازمان منافقین هم باورم نیست که بشود به شیوه های عادی، سازمانی که هیچوقت به هیچ قانونی پایبند نبوده بشود ختم قضیه پادگان اشرف را در آن اعلام کرد. دولت عراق انگیزه زیادی برای اخراج منافقین دارند. منافقین اگر 12 هزار نفر ایرانی را به شهادت رساندهاند. در مدت حضور 20 ساله شان در عراق 25 هزار نفر از مردم عراق را کشتهاند. آنها همکاری نزدیکی با صدام در زمینه کشتار اکراد و شیعه کشی در سال 1991 داشته اند. اینها پرونده خیلی سیاهی دارند.
در وقایع پس از انتخابات 88 تعدادی از شهروندان ایرانی کشته شدهاند. طبق آنچه مسئولان امنیتی و انتظامی عنوان کردند بسیاری از این اتفاقات و کشته ها به دستور یا اقدام گروههای تروریستی خارجی بودهاست. نمونه ای که مطرح می کنند کشته شدن ندا آقاسلطان است. آیا این کشته ها هم جزء آمار شما هست و آیا اینها را هم جزء قربانیان ترور به حساب میآورید؟
بعضی حوادث تحلیلی است و بعضی حوادث دیگر علل و عوامل مشخص دارد. آن 17 هزار و 160 نفری که ما به عنوان قربانیان ترور مشخص کردیم کسانی هستند که رسما ترور شده اند و به عهده گرفته شده است . آن مسایلی که گفته می شود تحلیلی است. اگر مشخص شود گروه عمل کننده و کسی که قتلی را به عهده می گیرد قطعا آنها هم جزء قربانیان عنوان می شوند. در حوادث بعد از انتخابات تحلیل های داخلی و عوامل و نشانه ها هم نشان می دهد که به همین شکل است که این کارها به دست عوامل خارجی است. در همان حادثه ای که شما اشاره کردید هم این کاملا مشخص است. نظیر این موضوع در داخل سازمان منافقین هم اتفاق افتاده است.
بعضی حوادث تحلیلی است و بعضی حوادث دیگر علل و عوامل مشخص دارد. آن 17 هزار و 160 نفری که ما به عنوان قربانیان ترور مشخص کردیم کسانی هستند که رسما ترور شده اند و به عهده گرفته شده است . آن مسایلی که گفته می شود تحلیلی است. اگر مشخص شود گروه عمل کننده و کسی که قتلی را به عهده می گیرد قطعا آنها هم جزء قربانیان عنوان می شوند. در حوادث بعد از انتخابات تحلیل های داخلی و عوامل و نشانه ها هم نشان می دهد که به همین شکل است که این کارها به دست عوامل خارجی است. در همان حادثه ای که شما اشاره کردید هم این کاملا مشخص است. نظیر این موضوع در داخل سازمان منافقین هم اتفاق افتاده است.
27219