ناترازی برق حالا به معضلی مهم برای اقتصاد و اجتماع ایران بدل شده است. قطع برنامه‌ریزی شده‌ی برق اقدامی است که جای خود را به تامین برق برای شهروندان داده است.

زهرا علی‌اکبری: ناترازی، واژه‌ای که مدتی است به ادبیات سیاسی ایران راه یافته است، هر روز ابعادی بزرگ‌تر از گذشته را از ان خود می‌کند . اقتصاد ایران درگیرو دار بحرانی جدی ناشی از کمبود انرژی رشد هشت درصدی اقتصادی را برنامه‌ریزی کرده است و همه‌ی این‌ها سبب شده است تصویر تجحقق برنامه‌های از پیش تعیین شده تا حد زیادی مخدوش باشد .

 هاشم اورعی، استاد تمام دانشکده برق دانشگاه صنعتی شریف و مهدی عرب‌صادق کارشناس برق در میزگردی در خصوص بررسی ابعاد ناترازی در خبرآنلاین به میزبانی زهرا علی‌اکبری این مساله را مورد بررسی قرار داده‌اند. هاشم اورعی در این نشست با تاکید بر این‌که ان‌چه در ایران امروز حادث شده است، ناترازی نیست بلکه برای توصیف ان باید از لفظ ورشکستگی استفاده کرد، گفت: باید ریشه‌های این ناترازی مشخص شود.

 بیشتر بخوانید: 

رئیس جمهور هشدار داد: مجبور به اعمال محدودیت شویم، اول برق دولت را قطع می‌کنیم

ماینرها به اندازه مصرف مشهد و حومه،برق مصرف می‌کنند/ چرا در اوج ناترازی، وزارت نیرو به ماینرها اجازه کار داده؟

وی تاکید کرد: ورشکستگی برق در ایران بیش از آن‌که نتیجه رشد اقتصادی باشد، به بی‌کفایتی مدیریتی، وابستگی شدید به گاز و ضعف در توسعه زیرساخت‌ها برمی‌گردد. با این حال عرب صادق ریشه بحران را در سیاست‌های اشتباه از سال ۸۳ و ناکارآمدی نیروگاه‌ها می‌داند و هشدار می‌دهد اگر این روند اصلاح نشود، کشور وارد فاجعه انرژی می‌شود. قسمت اول این نشست در پی می‌آید و قسمت دوم در روزهای آتی منتشر خواهد شد:

سئوال این میزگرد در حالی برگزار می‌شود که شهروندان هر روز با دریافت پیامکی از ساعت قطع برق مطلع می‌شوند . برخی هشدار می‌دهند تداوم این روند و عدم تغییر در سیاست‌ها می‌تواند منجر به تعمیق بحران و افزایش ساعات بی‌برقی در ایران شود. آیا نشانه‌هایی از تغییر رویکرد در سیاست‌گذاری‌ها مشاهده می‌کنید؟

اورعی: من در ابتدای بحث تذکری باید بدهم. این تذکر به دایره‌ی واژگانی مورد استفاده بر می‌گردد . می‌گویند ناترازی تا زشتی ماجرا را پنهان کنند در حالی که این ورشکستگی است. من واژه‌ی ناترازی را درست نمی‌دانم اما فعلا به خودم اجازه می‌دهم از این واژه استفاده کنم اما بیاییم ببینیم ریشه‌ی ناترازی چیست تا بعد درباره رویکردها صحبت کنیم. یک نکته وجود دارد این‌که پیش از انقلاب نیز ایران در دوره‌ای با قطع برق روبه‌رو بود . ریشه‌ی قطع برق در ان دوره با این دوره تفاوت اساسی داشت . در ان دوره رشد سریع اقتصادی عامل مهم قطع برق بود اما در یکی دو دهه‌ی اخیر اتفاقا قطع برق ناشی از رشد اقتصادی سریع نیست و علت آن به اقتصاد برق برمی‌گردد . قطعا قیمت‌گذاری غلط یکی از دلایل مهم می‌تواند باشد . تحریم‌ها و محدودیت‌های مالی هم تاثیرگذار در این ماجرا هستند . البته عدم دسترسی به فناوری روز هم بی‌تاثیر نیست. حالا ما دلایل مختلف را می‌شماریم اما از نظر من این‌ها بخشی از ماجرا هستند. علت‌العلل این وضعیت بی‌کفایتی مدیریتی برمی‌گردد .   

از دو سه دهه قبل یک عده‌ی محدودی همیشه مسئول تامین برق کشور بودند اما هیچ‌وقت نتوانستند برنامه‌ریزی صحیح کنند و اطلاعات دقیق بدهند . کمبود برق چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیفتد. من همواره یاد این می‌افتم که گفتند دریاچه ارومیه یک شبه خشک شد. این اتفاقات یک شبه رخ نمی‌دهند. انتظار من به عنوان یک شهروند این است که برنامه‌ریزی باید طوری باشد که ما از سال‌ها پیش بدانیم در این تاریخ با این میزان کمبود برق روبه‌رو هستیم و در نتیجه برنامه‌ریزی دقیق و درست داشته باشیم تا مشکل را رفع کنیم اما اصلا چنین نگاهی وجود ندارد. ما در دهه‌ی شصت برق‌آبی را مورد توجه قرار دادیم و بعد گاز را ماده اولیه‌ی تامین برق گذاشتیم اما وقتی به سبد برق نگاه می‌کنیم می‌بینیم وابستگی برق ما در درجه‌ی اول به گاز است و در درجه‌ی دوم به آب. حالا نکته چیست؟ این‌که ما نه گاز به اندازه‌ی کافی داریم نه آب. این یعنی برنامه‌ریزی دقیقی وجود ندارد. خود مدیرعامل توانیر اعلام کرده است ما امسال نمی‌توانیم انتظار تولید برق ابی داشته باشیم چون محدودیت آبی داریم . چند روز قبل شنیدم مجبور شدند به دلیل محدودیت آبی در حال استفاده از آب پشت سد هستند و در نتیجه در دوران اوج مصرف ممکن است با بحران روبه‌رو شویم . اگر این طور جلو برویم تیر و مرداد چه می‌شود؟ لذا عده‌ای دور هم جمع شدند و شرایط را به این‌جا رساندند و ما انتظار داریم همین‌ها مساله را حل کنند که بعید به نظر می‎رسد . پس دلیل اول مدیریتی است و دومین دلیل هم همان‌طور که گفتم به موضوع اقتصاد برق برمی‌گردد . یعنی برق دولتی. برق در کشور ما دولتی است یعنی بخش خصوصی فعالیت ندارد حتی اگر اسم خصوصی را روی آن بگذاریم به معنای واقعی کلمه خصوصی نیستند . از برق دولتی چیزی جز خاموشی بیرون نمی‌اید . باید قبول کنیم دولت برای تامین برق پایدار باید درست از اصرار بر اربابیت و این‌که همه چیز دست خودش باشد، بردارد . چیزی بیشتر از پنجاه هزار نفر مامور دولت در سطح کشور نشسته‌اند و نتیجه‌اش این وضعیتی است که داریم می‌بینیم . این دیگر توضیح بیشتر نمی‌خواهد . مادامی که ما اصرار بر دولتی بودن کامل بخش برق داشته باشیم نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که شرایط درست شود. با کمال تاسف من پیش‌بینی می‌کنم اوضاع بدتر هم شود. من ناترازی در بخش برق را هنوز فزاینده می‌بینم چون مدیرعامل توانیر در هجده فروردین اعلام کرد در روزهای آغازین سال جاری میزان رشد تقاضا نسبت به تولید در دوره مشابه سال قبل ۶.۹ درصد افزایش پیدا کرد. طبیعی است که ما امکان افزایش این میزان ظرفیت را نداریم. طبق آخرین امار تفصیلی منتشر شده متعلق به سال ۱۴۰۲ ما چهار هزار و شش مگاوات افزایش تقاضا داشتیم و در همان سال و همان دوره فقط در پیک مصرف ظرفیت تولید ما ۱۲۲۱ مگاوات بالا رفته است. پس تولید کمتر از یک سوم تقاضا محقق شده و با کنار هم گذاشتن این‌ها می‌بینیم نه تنها مشکل بسیار جدی و بحران داریم بلکه هنوز نمی‌بینم که شیب منفی بحران کم شده باشد.

عرب صادق: ناترازی انرژی در ایران به مرحله بحران رسیده است. من هم ترجیح می‌دهم رشه‌ی ناترازی را مورد اشاره قرار دهم. به نظر من ناترازی طی دو پله اتفاق افتاد . یادتان باشد سال ۱۳۸۳ پله اول طی شد. طرحی مصوب شد با عنوان عیدی مجلس به مردم ایران.

 اورعی: کاملا درست است. 

عرب‌صادق: در سال ۱۳۸۳ و در مجلس هفتم آقای احمد توکلی طرحی را با عنوان تثبیت قیمت‌ها به مجلس بردند و این طرح به تصویب رسید. این طرح در حقیقت با هدف سرکوب دستوری قیمت‌های انرژی به تصویب رسید و به نوعی نخستین ضربه جدی به ساختار انرژی کشور وارد شد.

ضربه دوم در سال ۱۳۸۹ و با اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها به بخش انرژی وارد شد؛ جایی که بخشی قابل توجه از درآمدهای حاصل از فروش انرژی الزاماً به حساب هدفمندی واریز شد. به این ترتیب، دو ضربه اساسی در سال‌های ۸۳ و ۸۹ از سوی مجلس و دولت، وضعیت انرژی کشور را به بحرانی کشاند که امروز شاهد آن هستیم.

متاسفانه همان‌طور که آقای دکتر اشاره کردند استفاده از واژه‌ی "ناترازی" تخفیف ماجراست، ما اکنون بدون تعارف درمرحله بحران انرژی قرار داریم و اگر اوضاع را کنترل نکنیم، به سمت فاجعه انرژی پیش خواهیم رفت. ما سال‌هاست وزیر نیرو در کشور نداریم . وزیر مدیریت خاموشی داریم به اسم مدیریت مصرف . وزیر نیروی ما سال‌هاست وظیفه‌اش مدیریت خاموشی است. اشاره کردند ۱۲۰۰ مگاوات طی سال ۱۴۰۲ اضافه شد و در سال ۱۴۰۳ هم ۲۱۸۶ مگاوات به ظرفیت برق کشور افزوده شده است.

کل ظرفیت منصوبه‌ی نیروگاهی ما ۹۴ هزار و پانصد مگاوات است. قدرت عملی ظرفیت منصوبه‌ی ما کفایت می‌کند اما ناکارامدی سیستم نیروگاهی ما باعث ایجاد این وضعیت شده است. گرچه دوستان محترم وزارت نیرو ادعای راندمان ۳۹ درصد دارند محاسبات واقعی نشان می‌دهد این عدد بسیار پایین‌تر است. بگذارید یک آمار بدهم. در سال ۱۴۰۲ حدود ۷۹ میلیارد مترمکعب گاز و ۱۱ میلیون لیتر گازوئیل . ۶.۷ میلیون لیتر نفت کوره یا مازوت در نیروگاه‌ها مصرف شده است. با راندمان جهانی، باید به ازای هر مترمکعب گاز ۴.۳ کیلووات ساعت باید توان انرژی دریافت کنید، اما اتفاقی که در کشور ما افتاده این است که اگر در دنیا ۱۰۲۸ میلیارد مترمکعب گاز برای تولید هفت هزار تراوات ساعت انرژی خرج می‌شود، در کشور ما ۸۰ میلیارد مترمکعب گاز مصرف می‌کنیم برای تولید تراوات ساعت ۲۴۰ تا ۲۵۰ تراوات ساعت برق. این یعنی راندمان واقعی نیروگاه‌های ما به سختی به ۶۰ درصد راندمان نیروگاه‌های جهانی می‌رسد.

وضعیت ما به جهت منصوبه مشکلی ندارد اما مشکل این آمار است. ببینید دولت آقای رئیسی تیرخلاص را به صنعت و انرژی کشور شلیک کرد. خاموشی صنایع را از سال ۹۸ تا سال ۱۴۰۲ بررسی کنید و ببینید چقدر خسارت به ما وارد شده است. متاسفانه نکته دردناک ماجرا است است که وزارت نیروی دولت فعلی هم  مسیر تخریبی دولت پیشین را به بدترین شکل ممکن دنبال می‌کند. این برنامه هفتم ماست. اگر برنامه‌ی هفتم صد در صد هم اجرا شود ما بالغ بر سی هزار مگاوات باز ناترازی خواهیم داشت . در تابستان پیش رو هم وضع بد است . از همین حالا که بهار است خاموشی صنایع اغاز شده است . ما در تابستان با خاموشی عظیمی روبه‌رو هستیم. فقط یک نکته هم اقای اروعی اشاره کردند که من لازم می‌بینم توضیح بدهم .

طبق گزارش‌های تایید شده ۷۰ درصد سرمایه‌گذاری نیروگاهی کشور در اختیار بخش خصوصی است. مساله‌ی ما بخش خصوصی نیست . مساله‌ی ما برق دولتی نیست.

سئوال: منظور شما از خصوصی بودن نیروگاه‌ها چیست؟ این نیروگاه‌ها در اختیار بخش خصوصی واقعی است یا در اختیار بخش خصولتی؟

عرب‌صادق: خصولتی‌ها.

سئوال: پس نمی‌شود بگوییم هفتاد درصد نیروگاه‌ها خصوصی هستند.

اورعی: بله مساله همین است که کدام بخش خصوصی؟ همین که دست دولت نباشد کافی است؟

عرب‌صادق: بنده هم موافقم. منظورم این است مشکل اصلی دولتی بودن نیست، بلکه حضور خصولتی‌ها و بنیادهایی است که تخصصی در این حوزه ندارند. امروز نهادهایی مانند بنیاد شهید و بنیادهای مختلف دیگر نیروگاه‌های بزرگ در اختیار دارند بدون آن‌که تخصص یا کارآمدی لازم را داشته باشند. همین مسئله باعث شده از ۹۵ هزار مگاوات ظرفیت منصوبه، تنها ۶۲ هزار مگاوات تولید واقعی برق داشته باشیم که این فاجعه است چرا که خصولتی‌ها در بخش تولید انرژی اهلیت ندارند. این منحنی نگران‌کننده‌ی رشد اقتصادی ما ناشی از همین موضوع است. ادامه‌ی این روند ما را در چرخه‌ی معیوبی قرار می‌دهد و اگر نتوانیم به فاز بازیابی برسیم و تاب‌آوری‌مان دچار خدشه شود، آسیب جدی می‌بینیم. این آبروریزی است که بعد از بیست و دو سال در کشور با این همه زیرساخت‌های صنعتی موجود و ... به این فاجعه دچار شویم. در کمال تاسف ما صنایعی در کشور داریم با راندمان زیر ده درصد. یعنی مالک کارخانه به علت این‌که انرژی رانتی و رایگان دارد، فعالیت می‌کند. صنعت ما در این وضعیت سیمان تولید نمی‌کند، پلیمر و فولاد و ... تولید نمی‌کند بلکه انرژی رانتی را صادر می‌کند و این شرایط ایجاد می‌شود.

سئوال: امروزه توسعه‌ی نیروگاه‌های تجدیدپذیر به عنوان راهکاری برای حل این بحران معرفی می‌شوند. به نظر شما این طرح می‌تواند نجات‌بخش باشد؟

عرب‌صادق: اگر انرژی تجدید پذیر را برای رفع ناترازی ۲۴ هزار مگاواتی که با آن روبه‌‎رو هستیم ببینیم از بحران به سمت فاجعه می‌شویم . انرژی تجدید پذیر بحرانی بالاتر از چای دبش در این کشور ایجاد می‌کند. ضمن احترام به همه‌ی فعالان حوزه‌ی نیروگاهی، باید بگوییم در این بین افرادی که اهلیت و تحصص ندارند با ولع زمین‌خواری و ارزخواری وارد گرفتن مجوز شده‌اند و یک مگاواتش هم وارد مدار نمی‌شه و کشور را در برنامه‌ریزی دچار خدشه می‌کند . وقتی من می‌گویم صد مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر در این نقطه تاسیس می‌کنم، یعنی شبکه را فریز می‌کنم تا این ظرفیت وارد شود. توسعه بی‌ضابطه نیروگاه‌های خورشیدی بدون هماهنگی با نیاز شبکه، ظرفیت انتقال برق را از بین می‌برد و کشور را با مشکلات جدی‌تری روبه‌رو خواهد کرد. این روند نه تنها کمکی به رفع بحران نمی‌کند، بلکه زمینه‌ساز بی‌نظمی‌های جدید خواهد شد.

 شرکت‌های زیادی می‎شناسم که نیاز به سوله‌سازی و ... داشتند. تا سه مگاوات ارزیابی صلاحیت متقاضی نیروگاه ضروری نیست. همه‌ی این‌ها بیدار شدند تا موافقت اصولی و جواز تاسیس را دریافت کنند و زمین را تصاحب کنند تا نیازهای سوله‌سازی را مرتفع کنند. حالا اگر پنل خورشیدی آوردند که بهتر اگر هم نیاوردند که زمین و ارز را ردیافت کرده‌اند.

اورعی: من هم نکته‌ای را این‌جا اشاره کنم. با وجود اینکه من اعتقاد راسخی به توسعه انرژی‌های تجدیدپذیر دارم، اما قادل به شیوه‌ای که مد نظر دااریم نیستم. ما ۲۰ تا ۳۰ سال کار رارها کردیم و حالا می‌خواهیم یک‌دفعه همه چیز را کنار بگذاریم و کل مشکل برق کشور را فقط با انرژی خورشیدی حل کنیم. این روش در هیچ جای دنیا تجربه نشده است. کشوری که طبق آمار وزارت نیرو در سال ۱۴۰۳ تنها ۷ دهم درصد از برق مصرفی‌اش از انرژی‌های تجدیدپذیر تأمین شده، چطور می‌تواند تا پایان دولت سی هزار مگاوات تجدیدپذیر را به مدار بیاورد؟  این‌ها فراتر از شعار نیست . این کار الزاماتی دارد و از همه مهم‌تر نیازمند برنامه‌ریزی واقعی است. برنامه یعنی اینکه شرایط و امکانات را در نظر بگیریم و طرح واقعی تدوین کنیم، اما من چنین برنامه‌ای نمی‌بینم.

سئوال : مجوزهای متعددی در این راستا صادر شده اما ظرفیت منصوبه تطابقی با میزان مجوزهای صادره ندارد.

اورعی: بله درست است. ۳۴ هزار مگاوات پروانه برای انرژی تجدیدپذیر صادر شده، اما با کمال تاسف در هفت ماه اول عمر دولت چهاردهم،متوسط ظرفیت منصوبه در ماه فقط ۵۷ مگاوات بوده است. این ارقام نشان می‌دهد ارزش این مجوزها به اندازه همان کاغذهایی است که روی آن‌ها نوشته شده، چون عملاً اتفاقی نیفتاده. تقسیم کنید ببینید چقدر طول می‌کشه که این نیروگاه‌ها اضافه شود.

سئوال: دولت سیزدهم هم این ادعا را داشت که ظرف سه سال نیروگاه‌های تجدیدپذیر را وارد مدار خواهند کرد.

اورعی: مشکل از ماست نه از انرژی تجدیدپذیر. این عدد و رقم‌های نجومی بی‌پایه‌اند. این موضوع به دولت سیزدهم و چهاردهم محدود نمی‌شود؛ در برنامه‌های پنجم، ششم، هفتم و شورای عالی انرژی هم همیشه همین وعده‌های ۱۰ هزار، ۲۰ هزار و ۳۰ هزار مگاوات مطرح بوده اما یک قدم هم برنداشته‌ایم.

حقیقت این است که کشورها ما ظرفیت‌های قابل تئجهی در بخش بادی و خورشیدی دارد. مسئولان ما به صورت واقعی اعتقادی به تجدیدپذیر ندارند. این‌ها مد است. سیاسی‌کاری است. من بیم آن را دارم که این شرایط تبدیل به دکان تجدیدپذیر شود. همان چیزی که آقای عرب‌صادق گفت و در نهایت نتیجه این شود که ارنژی تنجدیدپذیر نمی‌تواند گرهی از مشکلات کشور باز کند. ما یا بلد نیستیم یا روشی را می‌رویم که منافع شخصی بر منافع ملی ارجحیت دارد.

۲۲۳۲۲۳

منبع: خبرآنلاین