۱- وقتی گریه های ملت ایران از رادیو پخش می شد، نمی دانستم چرا پدرم اشک می ریزد، اما می دانستم که کسی رفته که همه او را دوست داشتند. پدرم، آن معلم عاشق امام، اولین کسی بود که نام "روح الله" را با چنان شوری بر زبان می آورد که گویی از بزرگ مردی آسمانی سخن می گوید. خانه ما پر بود از عکس و کتابهای امام . من، آن کودک کنجکاو، در میان انبوه خاطرات خانوادگی ام، نخستین بارقه های عشق به امام را در نگاه پدرم یافتم .
پدر گاهی از امام برایم می گفت؛ شاید آن روزها به عمق این شخصیت پی نمیبردم، اما همین روایتهای ساده پدرم، اولین تصویر از امام را در ذهنم ساخت.
سالها بعد، وقتی در مسیر طلبگی قدم گذاشتم، کم کم با مطالعهی صحیفه امام و خاطرات نزدیکانش، این تصویر کودکانه، جای خود را به شناختی عمیقتر داد. فهمیدم آنچه مرا مجذوب امام میکند، فقط نقش تاریخیاش نیست، بلکه رفتارهای کوچک و روزمرهای است که از عمق ایمان و اخلاقش سرچشمه میگرفت.
۲- شهریور سال ۱۳۹۸، وقتی مدیربالادستی ام مرا به گوشه ای دنج منتقل کرد، گویی تقدیر دستی بر شانه ام زد و گفت: "حالا وقتش است!" دفتر دغدغه هایم را باز کردم و میان صدها فیش تحقیقاتی که از آغاز طلبگی درباره امام جمع کرده بودم، متوجه شدم کمتر کسی به آن "امامِ خانواده دوست" پرداخته است. همان امامی که برای همسرش چای می ریخت، برای نگهداری بچه ها به همسرش کمک می کرد و اگر همسرش سر سفره حاضر نمیشد، غذا نمی خورد .
۳- در دنیای پرسرعت امروز که حوصلۀ مردم برای خواندن کتابهای قطور کم شده، می خواستم گنجینۀ سیرۀ امام را در قالب "نوشته های کوتاه اما پرنور" ارائه دهم. هر صفحه کتاب "زندگی به سبک روح الله" مانند پنجره ای کوچک اما روشن به زندگی خصوصی امام باز می شد: از نحوه برخورد با همسر و فرزندان تا سبک لباس پوشیدن و مدیریت اقتصاد خانواده. هر خاطره را با حدیثی کوتاه از معصومین(ع) آراستم تا خواننده هم لذت خاطره را ببرد و هم حکمت اسلامی را بیاموزد .
۴- یادم هست وقتی آن دوست فاضلم پرسید: "فکر می کنی این کتاب چقدر تیراژ پیدا کند؟" با اطمینان گفتم: "صد هزار نسخه!" و وقتی خندید، اضافه کردم: "نخند! از صد هزار هم بیشتر خواهد شد." امروز که نزدیک به یک میلیون نسخه از کتاب منتشر شده و به هفت زبان زنده دنیا ترجمه شده، می فهمم که این فقط یک پیش بینی نبود؛ حسِ یک مؤمن به برکتِ کاری بود که برای معرفی یکی از اولیاء خدا و در مسیر ترویج سیرۀ امام انجام می دادم .
۵- هرگز فکر نمی کردم«زندگی به سبک روح الله» تبدیل به هدیۀ عروسی شود! زوج های جوان آن را به مهمانانشان می دادند، سردفترداران پس از خواندن خطبۀ عقد به نوگل های زندگی هدیه می دادند. وزارتخانه ها و سازمان های مختلف با مقدمۀ اختصاصی خودشان چاپ های ویژه ترتیب دادند. بیش از هزار مسابقه کتابخوانی در سراسر کشور برگزار شد. مبلغان و اساتید بزرگ آن را توصیه کردند. اینها همه نشان می داد که جامعه تشنۀ شنیدن آن "امامِ مهربان" بود؛ امامی که نه فقط رهبر انقلاب، که الگوی یک زندگی اسلامی-ایرانی اصیل بود .
۶- بعضی ها می پرسند راز این استقبال بی نظیر چه بود؟ من می گویم: "این کتاب با سرمایه شخصی چاپ شد، بدون حمایت نهادهای دولتی." اما راز واقعی در جاذبۀ بی بدیل شخصیت عرفانی و اخلاقی امام خمینی(ره) بود که حتی پس از گذشت سالها از رحلتش، قلب های مشتاق را به سوی خود می کشاند. این کتاب فقط مجموعه ای از خاطرات نبود؛ پنجره ای بود به سبک زندگی مردی که خود، ترجمان عملی اسلام ناب بود .
۷- امروز که جشن یک میلیونی کتاب را آماده می شویم، به آن روزهای اولیه فکر می کنم که تنها با عشق به امام و ایمان به اهمیت این کار، قدم در این راه گذاشتم. "زندگی به سبک روح الله" ثابت کرد که جامعه ما هنوز تشنۀ سیره و سبک زندگی مردان بزرگ و اثرگذاردین است، فقط باید آن را به زبان روز و در قالب های جذاب ارائه داد. این کتاب نه فقط سرانۀ مطالعه را افزایش داد، که سبک جدیدی از "کتابهای کوتاه خوان اما پرمحتوا" را در نشر ایران رواج داد .
۸- امروز وقتی می بینم ترجمه های انگلیسی، عربی، فرانسوی، ترکی، اردو، دانمارکی و بلغاری این کتاب در رایزنی های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سراسر جهان رونمایی می شود، به یاد آن جمله امام به فرزندانشان می افتم که فرمودند: "اگرشما هم همینقدر فداکاری کنید، همسرانتان تا آخر همینقدر به شما علاقه خواهند داشت!"
این همان امام بود؛ هم رهبری بزرگ برای ملت، هم همسری وفادار برای خانم، هم پدری مهربان برای فرزندان.
"زندگی به سبک روح الله" داستان همین امامِ مهربان خانواده دوست است؛ امامی که سبک زندگی اش می تواند راهنمای همه ما برای زندگی سعادتمندانه باشد .