تلاش و اهتمام معاندان برای خاموش کردن نور غدیر از آن جهت است که غدیر تنها یک واقعه تاریخی نیست؛ بلکه سرنوشت مسلمانان در امر هدایت الهی و جانشینی پیامبر به غدیر گره خورده است.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، درطول تاریخ، همواره عده‌ای سعی کرده‌اند تا واقعه غدیر را کتمان، یا با فضاسازی و شبهه‌پراکنی تحریف و انکار کنند و این رویداد مهم و سرنوشت‌ساز را به فراموشی سپرده سپس به تدریج از شعاع‌ پر نفوذ آن بکاهند. پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه وآله در طول ۷۰۰ سال حاکمیت مکتب خلفا، همواره تلاش شد تا نامی از غدیربه میان نیاید و مسلمانان از آنچه در آن روز واقع شده، مطّلع نشوند.

بنابر روایت شبستان، تلاش و اهتمام معاندان برای خاموش کردن نور غدیر از آن جهت است که غدیر تنها یک واقعه تاریخی نیست؛ بلکه سرنوشت مسلمانان در امر هدایت الهی و جانشینی پیامبر به غدیر گره خورده است. اهمیت غدیر و تأثیر جانشینی امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام به اندازه‌ای است که سبب شده تا عده‌ای در صدد تحریف واقعه غدیر باشند. در همین راستا هر سال در ایام عید سعید غدیر، عده ای شبهاتی سست و بی‌پایه، درباره واقعه بزرگ غدیر مطرح می‌کنند.

شبهه ای آمیخته با دروغ 

از جمله این شبهات این است که می گویند چرا حضرت علی علیه السلام در هیچ کجای تاریخ (حتی در کتب شیعه) نگفته است که مردم در غدیرخم با من بیعت خلافت کردند؟

آیت‌الله «محمدجعفر طبسی» استاد سطح خارج حوزه علمیه به این شبهه چنین پاسخ داده است؛

این شبهه دروغی بیش نیست، چرا که امیرمؤمنان علی علیه السلام در موارد بسیاری به حدیث غدیر احتجاج کرده‌اند. به طور نمونه با استفاده از منابع معتبر شیعه و اهل سنت به بعضی از آن موارد اشاره می کنم؛

نخست این که؛ «احمد بن حنبل» در مسندش با سند صحیح نقل می‌کند که: ابوطفیل می گوید: علی علیه السّلام مردم را در رحبه گرد آورد و فرمود : سوگند می ‏دهم هر مرد مسلمانی که غدیرخم را به خاطر دارد و سخنی را که در آن روز از رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله شنیده است ، از جا برخیزد. سی تن از مردم برای اقامه شهادت بپا خاستند ـ ابونعیم گفته است که افراد بسیاری‏ شهادت دادند ـ و اعلام کردند آن هنگام که رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله دست امیرالمؤمنین علی علیه السّلام را به دست مبارک خود گرفت خطاب به مردم فرمود : « آیا می‌دانید که من شایسته‌تر به مؤمنان از خود آنها می ‏باشم؟ همگی فرمایش رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله را تصدیق کردند. سپس رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله فرمود: هر کس من مولای او هستم ،‌ این [علی] مولای او است ، پروردگارا ! دوست علی را دوست بدار و دشمن علی را دشمن بدار .

علی علیه السّلام، حاضران را سوگند داد

ابوطفیل گفت: از میان جمع در حالی بیرون رفتم که در خودم احساس ناراحتی می‏کردم و در بازگشت از اجتماع مردم ، به دیدار «زید بن ارقم» رفتم و به او گفتم: از علی چنین و چنان شنیدم و ناراحت شدم ! «زید» گفت : آنچه را که شنیدی انکار مکن ! به دلیل آن که، آنچه را که استماع کرده ‏ای من خود از رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله شنیده ‏ام ! (مسند احمد، ج ۴، ص ۳۷۰ ، ح ۱۹۸۲۳).

دوم: « احمد بن حنبل» در جای دیگر از مسندش می‌نویسد:

«سعید بن وهب» گوید: حضرت علی علیه السّلام در رحبه، حاضران را سوگند داد که هر کس در روز غدیرخم سخنی در حق من از رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله شنیده است از جا برخیزد. در این هنگام پنج تن و یا شش تن برخاستند و گواهی دادند که آنان در آن روز از رسول خدا صلّی اللّه علیه وآله در محل غدیر شنیدند که خطاب به مردم فرمود: هر کس من مولای او هستم ، این علی نیز مولای اوست. (مسند احمد، ج ۵، ص ۶۶ ، ح ۲۳۸۰۸)

سیزده تن از حاضران از جای خود برخاستند و گواهی دادند 

سوم: «ابوبکر بزار» در «بحرالذخار» می‌نویسد: «ابواسحاق» از «عمروبن ذی مرّ»، «سعیدبن وهب» و «زید بن یثیع» نقل کرده است که هر سه به اتفاق هم گفتند که شنیدیم حضرت علی علیه السّلام سوگند می‏داد که هر کسی از شما از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه وآله در روز غدیر خم آن چه را درباره من فرمود، شنیده است شهادت خود را اعلام نماید. سیزده تن از حاضران از جای خود برخاستند و گواهی خود را اعلام داشتند که از آن حضرت شنیدیم ، فرمود : «آیا من به جان مؤمنان سزاوارتر از خود آنها نیستم؟ مردم فرموده آن حضرت را تصدیق کردند. در این هنگام دست علی علیه السّلام را گرفت و فرمود :من کنت مولاه فعلیّ مولاه اللهمّ وال من والاه وعاد من عاداه و احبّ من احبّه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله». (البحر الزخار(مسند البزار) ، أبو بکر البزار (متوفای۲۹۲ هـ ) ج ۳ ، ص ۳۵ ، ح ۷۸۶ ، ناشر : مؤسسة علوم القرآن , مکتبة العلوم والحکم - بیروت , المدینة - ۱۴۰۹ ، الطبعة : الأولی ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله) .

چهارم: هفت روز پس از رحلت پیامبر صلی اللَّه علیه وآله امیرالمؤمنین علیه‏السلام به مسجد آمدند و خطاب به مردم ضمن سخنانی فرمودند: «پیامبر صلی اللَّه علیه و آله به حجه الوداع رفت و سپس به غدیرخم آمد و در آنجا شبیه منبری برای او ساخته شد و بر فراز آن رفت و بازوی مرا گرفت و بلند کرد به حدی که سفیدی زیر بغلش دیده شد و درآن مجلس با صدای بلند فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ...» خداوند در آن روز این آیه را نازل کرد: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَرَضیتُ لَکُمُ الإِسْلامَ دیناً». (اثبات الهداه، محمد بن حسن حر عاملی، ج ۲، ص ۱۸، ح ۷۲) .

همچنین بار اول که امیرالمؤمنین علیه‏ السلام را به اجبار برای بیعت آوردند و حضرت امتناع کرد، در آنجا فرمود: «... گمان ندارم پیامبر صلی‏ الله‏ علیه ‏وآله در روز غدیر خم برای احدی حجتی و برای گوینده ‏ای سخنی باقی گذاشته باشد. قسم می‏ دهم کسانی را که از پیامبر صلی‏الله ‏علیه ‏وآله در روز غدیر «من کنت مولاه فعلی مولاه...» را شنیدند برخیزند و شهادت دهند». دوازده نفر از اهل بدر برخاستند و به ماجرای غدیر شهادت دادند و سایر مردم هم در این باره مطالبی گفتند، به طوری که عمر از ترس مجلس را تعطیل کرد!! (بحار الانوار،ج ۲۸،ص ۱۸۶؛ اثبات الهدی، ج۲،‌ص ۱۱۵) .

عید نبودن روز غدیرخم!

در میدان جنگ جمل در بصره، امیرالمؤمنین علیه‏السلام به طلحه فرمود: تو را به خدا قسم می‏دهم، آیا از پیامبر صلی الله علیه وآله شنیدی که می‏فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه». گفت: آری. فرمود: پس چرا به جنگ من آمده‏ای؟ گفت: «در خاطرم نبود و فراموش کرده بودم»! لازم به یادآوری است طلحه پس از اینکه غدیر را به یاد آورد بازبه جنگ ادامه داد تا کشته شد. (الغدیر، علامه امینی، ج ۱، ص ۱۸۶) .

در روز جنگ صفین مردی از لشکر معاویه قرآن به دست به میدان مبارزه آمد در حالی که این آیه را تلاوت می‏‌کرد: «عم یتسائلون عن النبا العظیم...». حضرت شخصا به جنگ او رفتند و ابتدا پرسیدند: آیا نبأ عظیم را که مردم بر سر آن اختلاف دارند می‏شناسی؟ آن مرد گفت: نه!! فرمود: «به خدا قسم منم نبأ عظیم که بر سر آن اختلاف دارند. برسرولایت من نزاع دارید... درروزغدیر دانستید و روز قیامت خواهید دانست که چه کردید»؟ (مناقب ابن شهر آشوب، ج ۳،ص ۸۰)

این موارد تنها نمونه ای از ده ها مورد استدلال حضرت به واقعه غدیر است که در کتب معتبر ذکر شده است.

شبهه دیگری مطرح شده مبنی بر این که در منابع اهل سنت از روز غدیر با عنوان «عید» تعبیر نشده است. در پاسخ به این شبهه نیز آیت الله طبسی چنین گفته است؛    

منابع معتبر اهل سنت روز غدیر را به عنوان عید مطرح کرده‌اند. مرحوم علامه امینی از بیرونی (متوفای قرن پنجم) در کتاب «الآثار الباقیة عن القرون الخالیة» (ص ۳۳۴) نقل کرده که مسلمانان روز غدیر را به عنوان عید می‌شناسند. (الغدیر، ج ۱، ص ۵۰۴).

ثانیا ابن طلحه شافعی (م ۶۵۲ ق) در صفحه ۱۶ از کتاب مطالب السؤول می‌گوید: «و صار ذلک الیوم عیداً ... فلهذا صار ذلک الیوم یوم عید و موسم سرور لأولیائه» او دلیل عید بودن را این دانسته که در چنین روزی علی(ع) به منزلتی والا و شرافتی عالی و درجه‌ای بالا و جایگاهی رفیع دست یافته است.

بعلاوه ابن خلّکان (م ۶۸۱ ق) در الوفیات (ج ۱، ص ۱۸۰، و ج ۵، ص ۲۳۰) با تعبیر (التسالم علی تسمیة هذا الیوم عیداً) تصریح کرده که مسلمین بر عید بودن چنین روزی اتفاق نظر دارند. (الغدیر، ج ۱، ص ۵۰۴)