کتک زدنهای بیوقفه و بهانهی واهی مرد، زن جوان را که نمیتوانست با این رفتارهای ناپسند شوهرش کنار بیاید، راهی دادگاه کرد.
زنی در دادگاه خانواده حضور یافت و درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه ارائه کرد، زن جوان که 34 سال سن داشت، خطاب به قاضی دادگاه گفت: هشت سال قبل زمانی که با خانوادهام به گیلان سفر کرده بودیم، با خانوادهی شوهرم آشنا شدیم و همان سال به عقد یکدیگر درآمدیم. از همان دوران عقد متوجه رفتارهای غیراخلاقی پدر و مادر شوهرم شدم، اما فکر میکردم رفتارهای آنها تاثیری در زندگی ما نخواهد داشت، اما اشتباه فکر میکردم زیرا شوهرم به شدت تحت تاثیر رفتارهای پدر و مادرش بود و تصور میکرد بهترین رفتارها همان رفتارهایی است که پدر و مادرش دارند. در حالی که اصلا این طور نبود.
زن 34 ساله در پاسخ به پرسش قاضی دادگاه مبنی بر اینکه «منظورتان از رفتارهای غیراخلاقی پدر و مادر همسرتان چیست»؟ گفت: پدرشوهرم، همسرش را با بهانههای مختلف کتک میزد و گاهی اوقات نیز مادرشوهرم پدرشوهرم را کتک میزد، این رفتارها برای من قابل باور نبود، اما شوهرم و دیگر خواهر و برادرهایش به راحتی با این موضوع کنار آمده بودند و جالبتر اینکه بعد از دعواهایی که بین شان صورت میگرفت، مجددا با یکدیگر شوخی میکردند و گویی هیچ اتفاقی نیافته است.
زن جوان با بیان این که شوهرم از من توقع داشت مانند مادرش رفتار کنم، افزود: شوهرم من را همانند پدرش به بهانههای مختلف کتک میزد و فکر میکرد با کتک زدن میتوان حرف خود را به کرسی بنشاند و باز هم مانند پدرش توقع داشت بعد از آن همه کتکی که خوردم، لبخند بزنم و تظاهر کنم که اتفاقی نیافته است. اما من نه میتوانستم مانند مادرشوهرم، شوهرم را کتک بزنم و نه میتوانستم تظاهر کنم که دعواها را فراموش کردم. هشت سال از شروع زندگیمان میگذرد و من فقط به دلیل وجود فرزندمان به زندگی با شوهرم ادامه دادم. زیرا شوهرم هیچ حرمتی را در زندگی مشترک رعایت نمیکند. حتی مقابل خانوادهام، بدون هیچ خجالتی من را کتک میزند. دخترم پنج ساله است و به دلیل رفتارهای پدرش به شدت از او میترسد.
قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات زن جوان از او خواست با همسرش به روانشناس مراجعه کند و از درخواست طلاق منصرف شود. در این جلسه به دلیل عدم حضور مرد در دادگاه، حکمی مبنی بر طلاق صادر نشد.
47282