به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، علامه شهید شیخ فضلالله نوری، بزرگترین مجتهد پایتخت در ۹ مرداد ۱۲۸۸ و عصر روز ۱۳ رجب توسط مشروطه خواهان انگلیسی، مظلومانه به شهادت رسید.
بنابر روایت حوزه، مرحوم حجتالاسلام والمسلمین روحالله حسینیان در بخشی از کتاب «چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، درباره نحوه دستگیری و شهادت شیخ فضلالله نوری مینویسد:
مشروطهخواهان بعد از پیروزی، دشمنان مشروطه را مورد لطف قراردادند؛ برای محمدعلی شاه، بزرگترین دشمن مشروطه، حقوق تعیین کردند؛ پسر غیر بالغش را به پادشاهی برگزیدند؛ لیاخوف، فرمانده نظامی بریگاد قزاق را که مجلس را به توپ بست، مورد عفو قرار دادند و «سردار اسعد مجدداً شمشیر را به کمر لیاخوف بست و گفت: او به وظیفه سربازی خود عمل کرده و ایرادی به وی نخواهدبود.» گویی تنها کسی که در این میان به وظیفه خود عمل نکرده بود شیخ فضلالله نوری بوده است.
روایت شهادت
منزل شیخ فضلالله نوری را توسط یپرم خان لامذهب ارمنی محاصره و پس از دستگیریی، او را در نظیمه، واقع در میدان توپخانه امامخمینی فعلی زندانی کردند. پس از چند روز در عمارت گلستان یک محاکمه نمایشی به دادستانی روحانینمایی فراموسونر، شیخ ابراهیم زنجانی بر پا و اول مجتهد ایران را به اعدام محکوم کردند.
هنگامی که وی را به طرف میدان توپخانه می بردند نگاهی به جمعیت کرد و بعد رو به آسمان گفت: «أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ.» یکی از مشروطهخواهان برای او پیغام آورد که شما مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن رها سازید! شیخ فضلالله گفت: من دیشب پیامبر (ص) را در خواب دیدم و به من فرمود که فردا شب مهمان من هستی و من چنین امضایی نخواهم کرد. و بعد از چند لحظه طناب دار را به گردن او انداختند و چهارپایه را از زیر پای وی عقب راندند و طناب را بالا کشیدند.
آیت الله العظمی شیخ محمد علی اراکی(ره):
در کتاب غیبت ابن عقده حدیث عجیبی از امام صادق علیه السلام وجود دارد که از جهاتی قابل انطباق با مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) است. جالب است که نسخه ای از این روایت به خط مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، در آلبوم آقا ضیاء الدین نوری(یکی از فرزندان خلف شیخ) یافت شده که کلیشه آن در کتاب خانه بر دامنه آتشفشان استاد علی ابوالحسنی(ره) آمده است.
ماجرای زیر که توسط آیت الله العظمی اراکی(ره) نقل شده می تواند اشاره به همین حدیث باشد: [در زمان درگیریهای مشروطیت] آقا نجفی اصفهانی معروف به آقا نجفی (از روحانیون حامی مشروطه) برای مرحوم [مرجع شهید علامه] شیخ فضلالله نوری کاغذی نوشته... و گفته بود، من برای جان شما بیمناکم و در آیات و روایات که مطالعه نمودهام و دقت کردهام، احتمال میدهم مصداق آن کسی که "شهید" میشود، شما باشید.
ایشان [شیخ فضل الله] جواب داده بودند:من هم اینهایی را که شما فرمودهاید، مطالعه کرده و دیدهام.امیدوارم که مصداق آن، من باشم.
حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
مرحوم شیخ فضلالله نوری و آقا سید محمدکاظم یزدی تمام آنچه را که [در جریان مشروطه] واقع شد پیشگویی کرده بودند؛ زیرا میدانستند اگر درد دین از انگلستان پیدا شود و جریان مشروطه از طرف سفارت انگلیس تأیید شود، این مشروطه، مشروعه نخواهد بود و برای دین نیست و به درد مسلمانها نمیخورد.
مرحوم شیخ فضلالله نوری که از مخالفین مشروطه[غربگرا] بود، از پیش خبر میداد و می فرمود: مشروطه، مقدمه کشف حجاب است و کشف حجاب از لوازم مشروطه است. آن مرحوم میدید که مقررات مشروطه به ظاهر اسلامی است، ولی از مصادر لاابالی و بلکه بیدین (سفارت انگلیس) سرچشمه میگیرد و تأیید میشود. و چنان شد که مرحوم شیخ فضل الله نوری می فرمود آنچه او در خشت خام می دید، دیگران در آینه نمی دیدند...
استاد ما مرحوم شیخ محمد حسین غروی اصفهانی میفرمود این ملت بعداز شهادت شیخ فضل الله نوری(ره)، دیگر روی خوش نخواهد دید! در سامرا شنیدم که شیخ فضلالله را کشتند، صحتش را از بعضی روحانیون [که از طرفداران علمای ثلاثِ حامی جریان غربگرای مشروطه بودند] پرسیدم، اما با تمسخر! جواب میگفتند، عجب!یاد سقیفه افتادم که چطور ناجور را جور کردند! مرحوم شیخ فضلالله نوری(ره) هم در اول با مشروطه موافق بود، ولی بعد دید مشروطه از سفارتخانه #انگلیس تأیید میشود؛ لذا از همان لحظه برگشت و مخالف شد و گفت: مشروطه باید مشروعه باشد!
البته محرمات تنها زنا و قمار و شرب خمر نیست. گاهی یک امضای بیجا که مقدمات و زمینه آن را هم دیگران زحمت می کشند و به دست انسان می دهند موجب از بین رفتن اعراض و نفوس می شود و به مراتب از آن بالاتر است. از ما انتظار نمی رود که گناهانی از قبیل شرب خمر را در خیابان مرتکب شویم؛ چون این کار گذشته از ترس خدا، یک نوع جنون و بیعقلی است و لذا از ما صادر نخواهدشد.
هنگامی که آخوند از پله های اتاق مطالعه شخصی، به پایین می آمد تا به مجلس درس برود ... اساسنامه و مرامنامه مشروطیت را به ایشان دادند تا امضا کند. ایشان هم ... بیدرنگ در همان جا امضا کرد!! ما این قضایا را می بینیم و می شنویم؛ ولی باز هم مثل این است که ندیده و نشنیده ایم. یک امضا از روی غفلت و اشتباه و یا در اثر فریبخوردن، که از انسان صادر می شود، خدا می داند که چه قدر آثار زیانبار بر آن مترتب می شود!
شیخ فضل الله نوری رحمه الله بعد از وفات، قرآن می خواند! از آقای اشعری که عالم راستگویی است نقل شده است که می گفت: دایی من (مرحوم میرزامحمدتقی شیرازی) که سید و از شاگردان مرحوم شیخ فضل الله نوری رحمه الله بود، در شبی که جنازه ایشان را به قم آورده بودند تا فردا در حجره دفن کنند، در همان حجره، صدای قرآن از جنازه آن مرحوم شنیده بود.
آقای دیگری نقل کرده است؛ لب ایوان مقبره، در صحن مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام نشسته بودم، شنیدم از توی مقبره مرحوم شیخ فضل الله نوری رحمه الله صدای قرآن می آید. به طرف مقبره رفتم، دیدم کسی نیست، بازگشتم تکرار شد، خلاصه یقین کردم که صدای قرآن از خود صاحب قبر است...
هادی حمیدی
منابع:
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
خانه بر دامنه آتشفشان مرحوم استاد علی ابوالحسنی منذر
فاجعه قرن اثر استاد جواد بهمنی
زمزم عرفان، یادنامه فقیه عارف حضرت آیت الله محمد تقی بهجت، محمد محمدی ری شهری، ص ۱۹۲ و ۱۹۷
در محضر بهجت، ج۱و٣، ص۴٠ و ۸۲ و ۱۴۶
کانال تخصصی شهید رابع