در نبود اسناد رسمی حکومتی، هر ورق پارهای که حاوی گزارش گوشهای از اوضاع مملکت ما باشد و در جایی یافت شود، ارزشمند خواهد بود. این بدترین شرایطی است که کشور ما به لحاظ اسنادی دارد؛ به رغم آن که نه درگیر جهانی اول شدیم نه دوم، و نه در میانه آن دو جنگ با تغییر قاجاریه به پهلوی اتفاق سیاسی ـ نظامی مهمی در مملکت ما افتاد، اما اسناد دیوانی همه پراکنده گشت و میان شاهزادهها و دولهها و همچنین دست فروشان تقسیم شد و بسیاری هم نابود گردید. بخشی از این امر ناشی از یک مشکل فرهنگی است، مشکل عقب ماندگی فرهنگی، مشکل این که مردم ما مفهوم سند را و قدر و قیمت آن را نمیشناختند. اما بخشی دیگر به مسائل اخلاقی بر میگردد. بسیاری به تصور این که این اسناد میتواند منفعتی برای آنان داشته باشد، چه با نابود کردن یا حفظ کردنش، آنها را از دسترس دیگران خارج کردند. سند به نوعی افشاگر هست، و وقتی آشکار و در دسترس باشد عدهای از بودن آن زیان خواهند دید. طبیعی است که باید پنهان شود تا بتوان از آن سوء استفاده کرد یا حقی را ناحق کرده، و آن را به نفع دیگران تاویل و تفسیر کرد. این ها بخشی از عوامل پراکندگی اسناد و پنهان کردن آنهاست.
به هر حال، عامل این ویرانی هرچه بوده اکنون ما از یک میراث منظم اسنادی بیبهرهایم و بنابرین هرکجا برگی می یابیم باید قدر و قیمت آن را بدانیم. گاه یک برگ سند حقایقی را بیان میکند که به هیچ روی نمیتوان در تواریخ نگاشته شده توسط عمله ظلم سطری از آن را یافت. در یکی از نامه های دولتی که پس از انتشار خبر مرگ ناصرالدین شاه منتشر شده آمده است:
«دو روز قبل مرقومه اخبار رحلت شاهنشاه مبرور و جلوس مأنوس اعلی حضرت قدر قدرت شاهنشاهی بر سریر سلطنت رسید. مراسم عزاداری و شادمانی توأما فراهم آمد. حالا معین است به مفاد «اذا تغیر السلطان تغیر الزمان» تمام اوضاع مملکتی بر هم خواهد خورد. بساط کهنه برچینند و طرح نو دراندازند. امیدواری تمام مردم بر این است کلیه امور تبدیل به احسن شود. علامات و دلایل واضحه هم در دست است که ان شاءالله اسباب امنیت برای مملکت فراهم میآید. عمده دلیل همان بی ترتیبی چندین ساله است که مردم به حسرت ماندند. یک حکمی به قانون معدلت شود یا رفع ظلمی از مظلوم بنمایند. هر کسی به فکر بردن و خوردن بود، چنان که بردند و خوردند، مملکت را ویران کردند. حالا ان شاءالله امیدواری خواهد بود که فرجی بعد از شدت باشد».
از این دست اطلاعات و مشابه آنها که هر کدام میتواند جای خالی یک کتاب تاریخ را پر کند در میان این اسناد دیده میشود. البته اسنادی هم وجود دارد که چندان ارزشی ندارد، اما به هر حال، انتشار مجموعه آنها که میتواند برای بسیاری از علاقه مندان به تاریخ سودمند باشد، کاری شایسته است که باید قدردان آن بود.
طی سالهای گذشته تنها اندکی از این اسناد انتشار یافته و بخش عمده تاریخ ما زیر خاک است که باید روی آنها کار شود. به شرط آن که مجموعه های عمومی و خصوصی در اختیار پژوهشگران قرار گیرد. طی چهار سال گذشته کتابخانه مجلس افتخار انتشار نزدیک 30 مجلد کتاب اسنادی را داشته و همزمان چهار شماره از مجله اسناد بهارستان را منتشر کرده است. امید است که باز هم بتواند گوشهای از اسناد این مملکت را منتشر و چراغی را در میان ظلمات تاریخ معاصر روشن نماید.