به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، آدمهای زیادی نیستند که از یک حمله هستهای جان سالم به در برده باشند. تنها یک نفر به طور رسمی از دو حمله جان به در برد.
در چنین روزهایی، ۸۰ سال پیش، مهندس جوانی به نام تسوتومو یاماگوچی داشت برای رئیسش از وحشتهایی میگفت که در شهر هیروشیما دیده بود، که ناگهان اتاق با نوری کورکننده سفید شد. او بعدها به روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت گفت: «فکر کردم ابر قارچی از هیروشیما مرا دنبال کرده است.»
یاماگوچی مهندس صنایع سنگین میتسوبیشی بود، زمانی که ایالات متحده بمبهای اتمی را بر شهرهای هیروشیما و ناگازاکی فرود آورد.
یاماگوچی آن زمان ۲۹ سال داشت و برای یک سفر کاری در هیروشیما بود که بمب موسوم به «پسر کوچک» رها شد؛ انفجاری که دهها هزار نفر را در یک لحظه کشت و بسیاری دیگر را با سوختگیهای وحشتناک رها کرد، بهطوریکه پوست بدنشان آویزان شده بود.
این مهندس جوان حدود سه کیلومتر با مرکز انفجار فاصله داشت و دچار نابینایی موقت و ناشنوایی در یکی از پردههای گوشش شد.
او پس از گذراندن شب نخست در یک پناهگاه به همراه دیگر بازماندگان، بهسرعت راهی شهر زادگاهش، ناگازاکی شد. سپس در ۹ اوت ۱۹۴۵ به سر کار رفت و برای همکارانش از وحشتی که دیده بود سخن گفت.
او در گفتوگو با شبکه ژاپنی NHK یادآور شد: «وقتی فهمیدند من از هیروشیما برگشتهام، همه دورم جمع شدند و گفتند: خوشحالم که زندهای و عالیه که توانستی جان سالم به در ببری.»
اما رئیسش حرفش را باور نکرد. او پاسخ داد: «تو شدیدا زخمی شدهای، نه؟ لابد سرت هم آسیب دیده. نمیتوانم حرفت را باور کنم. چطور ممکن است یک بمب تنها چنین منطقه وسیعی مثل هیروشیما را نابود کرده باشد؟»
در همان لحظه، ایالات متحده دومین بمب اتمی خود، موسوم به «مرد چاق» را فرو ریخت که در دم حدود ۴۰ هزار نفر را کشت.
یاماگوچی به NHK گفت: «بلافاصله فهمیدم که این هم بمب اتمی است. همان لحظه خودم را زیر یک میز پنهان کردم.»
بیش از حد «سالم» برای سخن گفتن
شهر ناگازاکی امروز لحظهای درنگ خواهد کرد تا انفجار اتمی را که وحشتی عظیم بر این شهر بیخبر فرو ریخت، به یاد آورد. تنها در چند ماه، ۷۴ هزار نفر به دلیل بیماری ناشی از تشعشعات جان خود را از دست دادند.
بمباران ناگازاکی اغلب در سایه حمله مرگبارتر و زودتر هیروشیما قرار میگیرد؛ حملهای که تا پایان همان سال حدود ۱۴۰ هزار نفر را کشت.
بخشی از تراژدی ناگازاکی این است که این شهر اصلا هدف اصلی نبود. دو بمبافکن B-۲۹ برای نابود کردن شهر صنعتی کوکورا اعزام شده بودند؛ شهری که مرکز مهمی برای تولید مهمات به شمار میرفت؛ اما شهر در زیر پوشش ابر پنهان بود، بنابراین خلبانان به هدف دوم خود روی آوردند: ناگازاکی.
حدود ۱۶۵ نفر بر این باورند که از هر دو انفجار اتمی جان سالم به در بردهاند؛ این افراد با عنوان نیجو هیباکوشا (بازمانده دوبار بمباران) شناخته میشوند.
اما تنها کسی که به طور رسمی از سوی دولتهای محلی هیروشیما و ناگازاکی به رسمیت شناخته شد، یاماگوچی بود. او برای دههها داستان منحصربهفردش را پنهان نگه داشت و به کار یدی مشغول بود.
بسیاری از بازماندگان بمباران اتمی، که به آنها هیباکوشا میگویند، احساس میکنند وظیفه دارند سخن بگویند، به امید اینکه تجربههایشان جهان را به کنار گذاشتن سلاحهای هستهای وادارد.
اما خانواده یاماگوچی میترسیدند ظاهر «بیش از حد سالم» او پیام بازماندگان را تضعیف کند. دخترش، توشیکو یاماساکی، در یک کنفرانس صلح در سال ۲۰۱۱ توضیح داد:
«تمام خانوادهام مخالف بودند. اگر پدرم، که از دو بمباران اتمی جان سالم به در برده بود، وارد فعالیتهای صلحطلبانه میشد، مردم ممکن بود فکر کنند: حتی با دو بار قرار گرفتن در معرض تشعشع هم او هنوز سالم است، پس بمب اتمی چیز ترسناکی نیست.»
اما یاماگوچی یک عمر با مشکلات جسمی دست و پنجه نرم کرد؛ همانطور که برای بسیاری از هیباکوشاها به دلیل قرار گرفتن در معرض تشعشعات رخ میدهد.
توشیکو توضیح داد: «پدرم آب مروارید داشت، در یک گوش ناشنوا بود، از لکوپنی (کاهش گلبولهای سفید خون) رنج میبرد، تا ۱۵ سال بعد از جنگ موهایش ریخته بود و آثار سوختگی همیشه همراهش بود.»
خانواده او نیز بیماری را تجربه کردند؛ همسر و پسرش بر اثر سرطان درگذشتند. یاماگوچی تنها در دهه پایانی عمرش شروع کرد آشکارتر سخن گفتن، به امید اینکه رنجهایش در مبارزه با سلاحهای هستهای سودی داشته باشد.
او در سال ۲۰۰۹ به شبکه ABC گفت: «من در اعماق جهنم راه رفتم و خزیدم. باید مرده میبودم. اما سرنوشت من این بود که به زندگی ادامه دهم.»
روزنامهنگار ایرلندی دیوید مکنیل یکی از آخرین خبرنگارانی بود که پیش از مرگ با او مصاحبه کرد. او گفت: «چیزی که مرا شگفتزده کرد، تواضعش بود. مثل بسیاری از هیباکوشاها واقعا نمیخواست درباره زندگی خارقالعادهاش حرف بزند. باید او را به این کار وادار میکردند، چون فکر میکرد نسبت به بسیاری از اطرافیانش، که بیمار میشدند و بر اثر سرطان میمردند، وضعیت بهتری دارد.»
یاماگوچی در سال ۲۰۱۰ و در سن ۹۳ سالگی درگذشت.
میراث دو بمب
بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی از آخرین و در عین حال ویرانگرترین اقدامات جنگ جهانی دوم بود. پس از نخستین حمله هستهای، ژاپن همچنان تسلیم نشد و به جای آن تصمیم گرفت هیأتی حقیقتیاب به شهر بفرستد، چراکه ارتباطات کاملا قطع شده بود.
حمله دوم به ناگازاکی بخشی از راهبرد آمریکا بود تا ژاپن را وادار کند باور کند این کشور ذخایر نامحدودی از چنین بمبهایی دارد.
بسیاری از تاریخنگاران بر این باورند که اعلان جنگ اتحاد جماهیر شوروی به ژاپن در واداشتن این کشور به تسلیم مؤثرتر بود، زیرا ناگهان سراسر شمال بیدفاع ژاپن را در معرض تهدید قرار داد.
ساخت یک بمب اورانیومی که بر فراز هیروشیما منفجر شد، فوقالعاده دشوار بود و بخش بزرگی از بودجه و منابع پروژه چندساله «منهتن» را بلعید.
ژاپنیها میدانستند که چنین کاری چقدر دشوار است؛ اما ایالات متحده همچنین یک بمب پلوتونیومی ساخته بود، بسیار آسانتر و ارزانتر از بمب اورانیومی. این همان بمبی بود که بر فراز ناگازاکی منفجر شد.
و فرمانده پروژه منهتن با غرور گفته بود که ایالات متحده میتواند دو یا سه بمب اتمی در ماه تولید کند تا در تهاجم زمینی برنامهریزیشده به ژاپن که برای نوامبر ۱۹۴۵ پیشبینی شده بود، به کار آید.
پروفسور مردخای شفتال از دانشگاه شیزوئوکا توضیح میدهد: «در آن مقطع توانایی ساخت دو یا سه بمب در ماه را داشتند، چون تأسیسات تولید پلوتونیوم در هانفوردِ واشینگتن با تمام ظرفیت کار میکرد.»
سرانجام ژاپن در ۱۵ اوت تسلیم شد، اما تنها پس از آنکه امپراتور مداخله کرد و بنبست در شورای جنگیاش را شکست؛ ارتش همچنان میخواست به جنگ ادامه دهد.
امروز تنها تعداد اندکی از هیباکوشا باقی ماندهاند که به اندازه کافی سالخوردهاند تا انفجارهای هیروشیما و ناگازاکی را به یاد آورند. اما بازماندگان همچنان مصمماند داستانهایشان را بازگو کنند.
بههرحال، کسانی که تاریخ را فراموش میکنند، محکوم به تکرار آن هستند.
یاماگوچی در سال ۲۰۱۰ به ایندیپندنت گفت: «به عنوان بازمانده دوباره بمب اتمی، من دو بار این فاجعه را تجربه کردهام. صمیمانه امیدوارم که بار سومی در کار نباشد.»
منبع:
نوشته James Oaten در ABC نیوز
۲۵۹