ایسنا نوشت:

زن جوان در دادگاه گفت: شوهرم می‌گوید به شدت به من علاقه دارد و به همین دلیل است که به من شک دارد و من را کتک می‌زند، نه علاقه او را می‌خواهم و نه کتک‌هایش را، تنها خواهان طلاق هستم.

 این زن در حالی که به آرامی گریه می‌کرد، گفت: هفت سال است که شوهرم را تحمل کردم، دیگر نمی‌خواهم با مردی زندگی کنم که از مرد بودن تنها کتک زدن را به خوبی یاد گرفته است.  زن جوان با بیان اینکه شوهرم من را به مرز دیوانگی رسانده است، افزود: شوهرم مریض است به همه چیز شک دارد البته در ظاهر فردی آراسته و با شخصیت است،‌ اما شکاک بودن او من را به مرز دیوانگی رسانده است زیرا گاهی اوقات من نیز حس می‌کنم به همه چیز شک دارم.

وی که 29 سال داشت، خاطرنشان کرد: شوهرم زمانی که می‌خواهد به سر کار برود تمام درها و پنجره‌ها را قفل می‌کند، تلفن خانه را همراه خود می‌برد تا من با کسی تماس نگیرم و جالب این است که بعد از اینکه من را در خانه زندانی می‌کند کتک هم می‌زند تا به قول خودش به من ثابت کند که با غیرت است.

زن جوان در پاسخ به سوال قاضی دادگاه مبنی بر اینکه مگر شما در گذشته اشتباهی در زندگی مرتکب شده‌اید که شوهرتان این گونه رفتار می‌کند، بیان کرد: خیر. او قبل از ازدواج من با خواهرهای خودش نیز این گونه رفتار می‌کرد. و خدا را شکر هیچ وقت اشتباهی نکردم که شوهرم بخواهد به دلیل آن اشتباه من را کتک بزند. او مریض است و فکر می‌کند تمام مردهای کره زمین نسبت به من احساس خاصی دارند و به همین دلیل من را زندانی می‌کند. از ترس شوهرم حتی به مهمانی‌های خانوادگی نمی‌روم زیرا بعد از هر مهمانی به بهانه اینکه تو با برادرت چرا حرف زدی یا چرا شوهر خواهرت جواب سلام تو را با گرمی پاسخ داد، کتک خواهم خورد.

زن جوان اظهار کرد: زمانی که از شوهرم می‌خواهم کمی منطقی باشد و با من این گونه رفتار نکند می‌گوید، چون من به تو بیش از حد علاقمند هستم نمی توانم نگاه های دیگران را نسبت به تو تحمل کنم بنابراین تو را کتک می‌زنم. وی با اشاره به اینکه 7 سال من زندانی بودم و شوهرم زندان بان گفت: هفت سال است که این وضعیت را تحمل کردم به امید روزی که شاید همسرم بهبود پیدا کند، اما هرچه زمان بیشتر می‌گذرد رفتارهای شوهر من خشن‌تر می‌شود اکنون نیز دو ماه است که به منزل پدرم آمدم و او در این دو ماه حتی یکبارتماس نگرفته است که کجا هستم. گاهی اوقات التماسش می‌کردم که با هم نزد مشاور یا روان‌شناس برویم اما او هر بار می‌گفت که من بیمار نیستم فقط به تو به شدت علاقمند هستم و با گریه از من می‌خواست که تحمل و کمکش کنم. در ازای حکم طلاق، از مهریه 500 سکه‌ی خود می‌گذرم و تحت هیچ شرایطی دیگر نمی‌توانم با شوهرم به زندگی ادامه دهم.

 قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات زن جوان به دلیل عدم حضور مرد در دادگاه حکمی مبنی بر طلاق صادر نکرد.

47282

منبع: ایسنا