در پی جنجال‌های اخیر درباره انتشار یک ویدئوی هزل‌آمیز نسبت به شاهنامه، بار دیگر جایگاه فردوسی در کانون توجه افکار عمومی قرار گرفت؛ شاعری که نه تنها زبان فارسی را زنده نگاه داشت، بلکه با شاهنامه به ایرانیان آموخت «ملت بودن» یعنی چه.

فردوسی تنها یک شاعر نیست؛ او معمار زبان فارسی و نگهبان میراث فرهنگی ملتی است که در آستانه فراموشی تاریخ خویش قرار داشت. در روزگاری که زبان فارسی زیر فشار زبان‌های بیگانه کم‌رمق شده بود، فردوسی با سرودن شاهنامه، روح تازه‌ای در آن دمید و برای همیشه آن را زنده کرد. به همین دلیل است که بارها گفته‌اند: «فردوسی زبان فارسی را زنده کرد» (زرین‌کوب، سرگذشت شاهنامه).

شاهنامه صرفاً کتابی از داستان‌های پهلوانی نیست؛ بلکه گنجینه‌ای از هویت، اخلاق، سیاست و حکمت است. از رزم رستم و سهراب گرفته تا اندرزهای انوشیروان، هر صفحه این اثر بزرگ، آینه‌ای از فرهنگ و خرد ایرانی است و ارزش‌هایی چون شجاعت، عدالت، خردگرایی و پاسداری از میهن را به نسل‌ها منتقل کرده است (مینوی، فردوسی و شاهنامه).

در برابر چنین قله‌ای، هر گونه تمسخر یا تقلیل شاهنامه به ابزاری برای خنده‌های سطحی، چیزی جز بی‌حرمتی به تاریخ و ریشه‌های یک ملت نیست. طنز اگر بخواهد از میراث ملی الهام بگیرد، باید بر مبنای احترام و آگاهی باشد، نه هزل و ابتذال.

امروز بیش از هر زمان دیگری یاد فردوسی باید گرامی داشته شود؛ زیرا او نه تنها زبان فارسی را زنده نگاه داشت، بلکه با شاهنامه، هویت و همبستگی ایرانیان را برای همیشه در تاریخ ثبت کرد.

منابع:

عبدالحسین زرین‌کوب، سرگذشت شاهنامه، تهران: امیرکبیر.

مجتبی مینوی، فردوسی و شاهنامه، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.

جلال خالقی مطلق، حماسه‌سرایی در ایران، تهران: سخن.

ژاله آموزگار، یادگارهای ایران باستان.

عکس از: فتوکده 

منبع: خبرآنلاین