تابستان ها شهرگرم یزد را به خدا می سپردیم و به ییلاقی در کنار شیرکوه بنام " باقی آباد " می رفتیم.

محمد حسین شفتی یا همان " ممدسین یا مندسین پینه دوز" عصرها معرکه می گرفت و برایمان قصه می گفت.  قصه هایش را آن قدر شنیده بودیم که هم از ترتیبش  و هم از محتوایش مطلع بودیم ! 
روشن بود در چه روزی کدام قصه را خواهد گفت. باز هم از سر بیکاری می نشستین و داستان هایش را می شنیدیم و ککمان از این تکرار نمی گزید.

مسئولین آب و برق و گاز مملکت به نیکی یاد آور قصه های مندسین پینه دوز هستند. از اوایل زمستان کار را به گردن خدا و نزولات آسمانی می اندازند و در بهار مردم را مقصر قلمداد می کنند. در تابستان هم قطع آب و تهدید مشترکین پر مصرف مطرح می شود.

بیش از ۴۰ سال است می شنویم ولی مقصر اصلی که نبودن برنامه برای مدیریت آبهای کشاورزی و.... است مطرح نمی شود. مسئولین معصوم با طلبکاری تریبون ها را لبریز از شعار و به گردن دیگران انداختن خواهند کرد. پاکت اول و دوم مدیریت را باز می کنند. هم گذشته را زیر سوال می برند و هم شعار بی حاصل برنامه ریزی می دهند. ولی پاکت سوم که استعفا است را فراموش می کنند.

یادش به خیر هروقت طوفان می شد و بارندگی زیاد ، برق به فنا می رفت و هرگاه خشکسالی بود و کاهش باران ، باز هم برق در می رفت و قصه تکراری مندسین پینه دوز تکرار می شد و هنوز ادامه دارد ولی ماینر ها کار می کنند و احتمالا هنوز برق به همسایه شرقی و عراق تو دل برو صادر می شود ولی ماییم و گرانی تعرفه و گوش دادن به نصایح بابا برقی.

طبعا زمستان نوبت گاز است! یا ترکمنستان مقصر است یا ملت که چرا با زیرپوش در خانه راه می روند! ولی به صادرات گاز به کشور طرف غربمان کاری نداریم.
 بازهم به قصه های مندسین پینه دوز گوش می دهیم در حالی که از ماه ها قبل اطلاع داریم در زمستان چه خواهد شد؟

آیا در دهه های گذشته امکان ساخت زیربنای کافی برای تامین برق نبود؟ هم گاز داریم و هم انرژی خورشید را ولی برق نداریم. آیا امکان برنامه ریزی برای تامین آب شرب نبود؟ و برای گاز؟ و..... 
کشور بر مدار قصه های تکراری مندسین پینه دوز می چرخد.

منبع: خبرآنلاین