به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از تابناک، کتاب «Rise and Kill First» (تو زودتر بکش) نوشته رونین برگمن روزنامهنگار و نویسنده اسرائیلی سال ۲۰۱۸ منتشر شد و طی سالهای گذشته دو ترجمه از آن در ایران عرضه شد. یکی از این ترجمهها، با بازگردانی وحید خضاب در قالب مجموعهای چندجلدی منتشر شد که سه جلد آن از سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ منتشر شدند و جلد چهارم آن همزمان با سیوششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در اردیبهشت ۱۴۰۴ توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ و ایننسخه ترجمه از کتاب، تکمیل شد.
عنوان فرعی کتاب، «روایت نیروهای عملیاتی و اطلاعاتی اسرائیل از ۶۰ سال ترورهای موساد از ترور مبارزین فلسطینی تا ترور عماد مغنیه و دانشمندان هستهای و موشکی ایران» است و عنوان اصلی آن ناظر به یکی از آیههای «تلمود» با این مضمون است که اگر کسی قصد کشتنت را داشت، تو برخیز و اول او را بکش! نکته مهم درباره این کتاب، این است که در عین پردهبرداری از آدمکشیهای اسرائیل و نشان دادن وحشیگریهای جوخههای ترور یهود، درنهایت تصویری مقتدر از رژیم صهیونیستی ارائه میکند که دشمنانش را هرکجای جهان از بین میبرد و حذف یک فرد حتی اگر سالها طول بکشد، توسط آنها انجام میشود. اما در عین حال، تسلط و اقتداری که برگمن در این کتاب نشان میدهد، بیانگر ترس و وحشت اسرائیل از دشمنانش هم هست و به این ترس، گاهی در فرازهایی از کتاب به صراحت بیان میشود...
ژنرال سلیمان، هدف بعدی پس از حاج رضوان
پس از ترور عماد مغنیه که شرح و تفصیلش در قسمت هشتم آمد، تدابیر امنیتی در دمشق تشدید شد. روز جمعه اول آگوست ۲۰۰۸ (۱۱ مرداد ۱۳۸۷) دو تکتیرانداز شایتت ۱۳ از دو نقطه مختلف، ژنرال محمد سلیمان را مورد هدف قرار دادند. عملیات فریب هم انجام شد تا این ترور یک جریان داخلی سوری به نظر برسد. به این ترتیب نزدیکترین مشاور بشار اسد از سر راه برداشته شد.
پس از زدن عماد مغنیه و ژنرال بزرگ سوری، نوبت به رویارویی مستقیم با ایران به عنوان محور اصلی جبهه مقاومت و به تعبیر اسرائیلیها جبهه رادیکال بود.
مستقیم و رو در رو با برنامه هستهای ایران
مئیر داگان رئیس وقت موساد که توقف برنامه هستهای ایران به او سپرده شده بود، پس از ترورهای مورد اشاره، نقشهای طراحی کرده بود که به قول اسرائیلیها جلوی جاهطلبی هستهای ایران را نیز بگیرد؛ نقشهای که صهیونیستها و رونین برگمن در کتابش میگویند به طرز چشمگیری موفق بوده است. نقشه داگان در این موضوع، یک رویکرد پنجوجهی بود: فشار سنگین دیپلماتیک بینالمللی، تحریمهای اقتصادی، پشتیبانی از اقلیتهای ایران و گروههای ایرانی مخالف نظام و کمک به آنها برای سرنگونی رژیم، ایجاد اختلال در واردات محمولههای تجهیزات و مواد اولیه برای برنامه هستهای و دست آخر عملیاتهای ویژه، ازجمله خرابکاری در تاسیسات هستهای و قتل هدفمند شخصیتهای کلیدی اینبرنامه.
فکر پشت این تلاش چندوجهی یا به تعبیر داگان «یکسری عملیات نقطهزن به هدف تغییر واقعیتهای کف میدان»، این بود که یا تا جای ممکن در برنامه هستهای ایران تاخیر ایجاد شود، یا تحریمها منجر به یک بحران عظیم اقتصادی شوند که رهبران ایران را مجبور کند این برنامه را کنار بگذارند یا دستهجات مخالف رژیم آنقدر قوی شوند که بتوانند حکومت را سرنگون کنند.
بالاخره در پشتیبانی از این تلاشها، از طریق پیمان همکاری بین بوش (رئیسجمهور آمریکا) و اولمرت (نخستوزیر اسرائیل) که شامل به اشتراک گذاشتن منابع و روشها میشد همکاریهای چهارضلعیای بین NSA، CIA، موساد و امان شکل گرفت.
نهادهای اطلاعاتی آمریکایی و وزارت خزانهداری این کشور به همراه «واحد نیزه» موساد، یک کارزار وسیع از اقدامات اقتصادی را آغاز کردند تا به برنامه هستهای ایران آسیب بزنند. دو کشور همچنین تلاشی را آغاز کردند تا خرید تجهیزات توسط ایران برای این برنامه را شناسایی کنند؛ بهویژه آن چیزهایی که ایران خودش نمیتوانست بسازد؛ و جلوی رسیدن این محمولهها به مقصد را بگیرند. این اقدامات سالها (تا آخر دوره بوش و سپس در دوره باراک اوباما) ادامه داشتند.
رونین برگمن با بیان توضیحات پیشین، این مطلب را اضافه کرده که «ولی ایرانیها سرسخت بودند.» ژوئن ۲۰۰۹ (حوالی خرداد ۱۳۸۸) موساد، با همکاری دستگاههای اطلاعاتی ایالات متحده و فرانسه، کشف کرد ایران در قم یک مرکز محرمانه برای غنیسازی اورانیوم ساخته است. سه ماه بعد اوباما به صورت علنی این خبر را با سر و صدا اعلام و این اقدام را محکوم کرد و تحریمهای اقتصادی از قبل سختتر شدند.
در پشت پرده تهدیدهای علنی و شاخ و شانه کشیدنهای مقامات آمریکا و اسرائیل، عملیاتهای مشترک خرابکاری برای یک رشته خرابی و توقف در تجهیزاتی که برای برنامه هستهای تامین شده بود انجام شدند. رونین برگمن در این باره از این جملات استفاده کرده است:
«کامپیوترها از کار افتادند، مبدلهای برق سوختند، و سانتریفیوژها (خیلی ساده) دیگر درست کار نکردند. در بزرگترین و مهمترین عملیات مشترک آمریکاییها و اسرائیلیها علیه ایران که نام رمزی بازیهای المپیک را روی آن گذاشته بودند، چند ویروس کامپیوتری (که یکیشان بعدا به نام استاکسنت معروف شد)خسارت شدیدی در دستگاه غنیسازی اورانیوم برنامه هستهای ایران به بارآوردند.»
موساد ترور دانشمندان هستهای ایران را شروع میکند
آخرین بخش نقشه داگان (قتل هدفمند دانشمندان هستهای ایران) بهتنهایی توسط موساد انجام شد چون داگان میدانست ایالات متحده موافقت نمیکند در این بخش مشارکت کند. رونین برگمن میگوید موساد فهرستی از ۱۵ محقق کلیدی ایرانی به عنوان اهداف ترور و حذف گردآوری کرد که اغلبشان اعضای «گروه تسلیحات» بودند. این گروه مسئول ساخت دستگاه انفجار برای تسلیحات اتمی بود.» (صفحه ۳۲۵ به ۳۲۷)
به این ترتیب دکتر اردشیر حسینپور، دکتر مسعود علیمحمدی به ترتیب در ۱۴ ژانویه ۲۰۰۷ (۲۴ دی ۱۳۸۵) و ۱۲ ژانویه ۲۰۱۰ (۲۲ دی ۱۳۸۸) ترور شدند. حسینپور بهطور بیولوژیک و به طرزی مشکوک و علیمحمدی هم با بمبی که در خودرویش کار گذاشته شد به شهادت رسید.
ترور محمود المبحوح در دوبی/ ناکامی در گام اول
قتل بعدی موساد، مربوط به محمود المبحوح یکی از نیروهای ارشد حماس بود که فرمانده واحد سزاریه بهنام «هالیدی» عملیات ترورش را با نام عملیات «نمایشگر پلاسما»، شخصا به عهده گرفت.
دوبی مناسبترین جا برای ترور المبحوح بود. چون باقی اماکن (تهران، دمشق، سودان و چین) که او وقتش را آنجا میگذراند، دستگاههای اطلاعاتی کارآمدی داشتند و مشکلات بیشتری برای تیم عملیاتی موساد ایجاد میکردند. اما دوبی پر از گردشگر و تاجر خارجی بود و موساد اعتقاد داشت نیروهای اجرایی و اطلاعاتی ضعیفی دارد.
بهاینترتیب تلاش شد کار ترور المبحوح طوری باشد که بهنظر برسد به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. در نتیجه نوامبر ۲۰۰۹ (حوالی آبان ۱۳۸۸) نوشیدنیای را که باید به اتاق المبحوح در هتل برده میشد، مسموم کردند اما یا از دز کافی استفاده نشد و یا او همه نوشیدنی را ننوشید. در نتیجه فقط بیحال شد و اولینعملیات ترورش ناکام ماند.
دومین گام در ترور با استفاده از امواج فراصوت
جوخه ترور یهود پس از ناکامی در اولین ترور المبحوح، منتظر فرصتی دیگر ماند تا ۱۸ ژانویه (۲۸ دی) که المبحوح دوباره به دوبی سفر کرد. برای این کار، سه آدمکش موساد که از تیم بزرگتری که به دوبی آمده بودند، جدا شده و در اتاق او در هتل محل اقامتش کمین کردند. به محض ورود فرمانده فلسطینی به اتاقش، دو آدمکش او را به محکمی گرفته و دیگری داروی مرگآوری را با استفاده از امواج فراصوت به گردنش وارد کرد. المبحوح روی زمین افتاد و برای دقایقی بدون آنکه توانایی اقدامی داشته باشد، به قاتلانش که با خونسردی به او چشم دوخته بودند، نگاه کرد. درنهایت پس از لحظاتی جان داد و به شهادت رسید. اعضای تیم ترور هم ظرف ۲۴ ساعت دوبی را ترک کرده و به مقر خود بازگشتند.
پلیس دوبی موساد را رسوا میکند
در مواجهه اول، همهچیز نشان میداد مرگ این مرد، حمله قلبی یا سکته بوده است. درنتیجه به سردخانه منتقل شد. اما سران حماس که از غیبت المبحوح نگران شده بودند با دنبال کردن اخبار متوجه شدند این فرمانده در دوبی ترور شده و با سپهبد ضاحی خلفان تمیم رئیس پلیس دوبی تماس گرفته و هویت مرد کشتهشده را توضیح دادند. خلفان نیز نشستی مطبوعاتی برگزار کرد و با تشریح ماجرا، فیلمهای دوربینهای مداربسته هتل را در اینترنت منتشر کرد.
سپهبد خلفان از داگان خواست مرد باشد و مسئولیت این ترور را بپذیرد. همچنین خواستار صدور حکم بازداشت بینالمللی برای نتانیاهو و داگان شد. اینترپل هم برای همه ۲۷ عضو تیم ترور با نامهای جعلیشان حکم بازداشت صادر کرد.
به این ترتیب کل عملیاتهای موساد تا مدتی متوقف شدند. هالیدی فرمانده واحد سزاریه هم که فهمید ماجرای دوبی مانع رسیدنش به ریاست موساد میشود، استعفا داد.
ترور دکتر مجید شهریاری و طرح حمله همهجانبه به ایران
۲۹ نوامبر ۲۰۱۰ (۲ اذر ۱۳۸۹) دکتر مجید شهریاری به استفاده از بمبهای چسبان نیروهای موساد به خودروی پژو ۲۰۶ اش به شهادت رسید. فریدون عباسی دورانی و همسرش هم که در خودروی خود بودند، مورد سوءقصد قرار گرفتند اما پیش از آنکه خودرویشان جلوی دانشگاه شهید بهشتی منفجر شود، از آن خارج شده بودند.
اسرائیل سپس به IDF و شاخههای اطلاعاتی دستور داد برای عملیات «آبهای عمیق» آماده شوند؛ حمله هوایی گسترده و همهجانبه با پشتیبانی نیروهای تکاوری، به قلب ایران. ۲ میلیارد دلار هم برای آمادگی این حمله و جنگ پیشبینیشده در نظر گرفته شد. اما اینحمله انجام نشد.
ترور دکتر داریوش رضایینژاد
چون دشمنی داگان و نتانیاهو پایان نداشت، با رسیدن سپتامبر ۲۰۱۰ (مهر ۱۳۸۹) نتانیاهو به داگان گفت ریاستش بر موساد تجدید نمیشود. در نتیجه تادمیر پاردو به ریاست موساد رسید و چندماه بعد دوباره سراغ همان سیاست قتلهای هدفمندی رفت که اجرایشان متوقف شده بود.
به اینترتیب عملیات ترور دکتر داریوش رضایینژاد در جولای ۲۰۱۱ (مرداد ۱۳۹۰) اجرا شد.
ترور سردار حسن طهرانیمقدم
نوامبر ۲۰۱۱ (۲۱ آبان ۱۳۹۰) انفجار بزرگی در پایگاهی از پایگاههای سپاه پاسداران در ۳۰ کیلومتری غرب تهران رخ داد و سردار حسن طهرانیمقدم رئیس واحد تولیدات موشکی سپاه همراه ۱۶ تن از همراهانش به شهادت رسید.
رونین برگمن میگوید همه عملیاتهای ترور در خاک ایران که در کتابش به آنها پرداخته، توسط اعضای جنبشهای مخفی مخالف جمهوری اسلامی یا کسانی از اقلیتهای کرد، بلوچ و آذربایجانی که دشمن رژیم بودند انجام شدند.
ترور مصطفی احمدی روشن
دیگر دانشمند هستهای ایران، دکتر مصطفی احمدی روشن هم ۱۲ ژانویه ۲۰۱۲ (۲۲ دی ۱۳۹۰) توسط موساد ترور شد.
دولت اوباما برآورد میکرد اسرائیل احتمالا بهزودی به ایران حمله خواهد کرد و با نگرانی هر حرکت اسرائیل را زیر نظر داشت. اما مذاکرات با ایران در عمان در سال ۲۰۱۲ (آذر ۱۳۹۱) مانع از اینکار شد.
***
کتاب «تو زودتر بکش» از ابتدای آدمکشی و ترورهای اسرائیل تا ترور شهید احمدی روشن را در خود جا داده و پیش از رسیدن به ترور شهید محسن فخریزاده به پایان میرسد.
۲۵۹