به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، از میدان هفتتیر تا میدان ولیعصر(عج)، خیابانها یکپارچه غرق در شور، رنگ و صدا بودند. هزاران نفر از اقشار مختلف، خانوادهها، نوجوانان و کهنسالان در کنار هم گرد آمده بودند تا در جشن بزرگ «امت احمد» حضور یابند؛ جشنی که امسال تهران را به دهمین میزبان خود بدل کرد. در میانه میدان ولیعصر، دیوارنگاره عظیم با مضمون «امت احمد، امت وحدت» بر بلندای شهر خودنمایی میکرد و گویی پایتخت را به نمادی زنده از همبستگی تبدیل کرده بود.
استیجهای متنوع، اجرای سرودهای پرشور، شعرخوانی، موسیقی و برنامههای طنز، هر گوشه از مسیر را به ایستگاهی از شادی بدل ساخته بود. موج خندهها و هیجان، تهران را در آغوش گرفته بود و این رویداد را به تجربهای متفاوت برای مردم تبدیل کرد.
شور و حال بیواسطه مردم
یک پسر جوان که همراه دوستانش در جشن حضور داشت، با لحنی پر از شوق گفت: «این فضا فوقالعاده است؛ همهجا پر از انرژی و صمیمیت است. وقتی حجتالاسلام سیدرضا موسوی واعظ همراه با حجتالاسلام محمد برمایی روی استیج آمد و با همان شوخطبعی همیشگی پرسید اسم همسر رونالدو چیست؟ و جمعیت یکصدا گفتند جورجینا، فضای میدان پر از خنده شد. اما وقتی پرسید اسم همسر امام هادی(ع) و امام باقر(ع) چیست؟ و کسی جوابی نداشت، همه یک لحظه در سکوت فرو رفتند. او گفت: وقتی ما حتی اسم این بزرگواران را نمیدانیم، چگونه میتوانیم سیره و سبک زندگیشان را بشناسیم؟ این تلنگر ساده، برای خیلی از ما مثل یک درس در میان شادی جشن بود.»
یک مادر که همراه دو فرزندش در مراسم حاضر شده بود نیز افزود:«امروز دیدم که همه کنار هم شادند، بدون توجه به ظاهر یا سلیقهها. یاد آن روزهای سخت جنگ ۱۲ روزه افتادم که مردم کنار هم بودند. حالا هم همان همبستگی را در شادیها تجربه میکنیم. این لحظات آرامشبخش است و نشان میدهد وقتی دلها یکی شود، شادیها هم عمیقتر میشوند.»
جشن «امت احمد»؛ نماد وحدت مردم ایران
طلبه جوانی که همراه خانوادهاش در مراسم شرکت کرده بود، درباره پیام این جشن گفت:«وقتی اینجا جمع میشویم، تفاوتها رنگ میبازد. بچهها کنار هم بازی میکنند، خانوادهها با هم گفتوگو میکنند و کسی به عقیده یا سلیقه دیگری توجه ندارد. این همان چیزی است که دشمن همیشه از آن میترسد. او میخواهد میان ما جدایی بیندازد، اما این جشنها نشان میدهد ملت ایران حتی در شادیها هم متحد است و همبستگی خود را آشکارا به جهان نشان میدهد.»
لحظاتی که در ذهن میماند
یک دختر جوان درباره لحظات بهیادماندنی جشن گفت:«برای من یکی از برجستهترین صحنهها، حرکتهای خودجوش مردم بود؛ کسانی که کتابهایی را به دیگران هدیه میدادند یا شیرینی و شکلات بین مردم پخش میکردند. همین رفتارهای ساده و صمیمی، موجی از شادی و همدلی را در جمع ایجاد میکرد. از سوی دیگر، محمدرضا نوشهور هم با اجرای مولودی شاد، شور جمعیت را چند برابر کرد. درست در همان لحظه، آتشبازی در اطراف میدان آغاز شد و آسمان ولیعصر پر شد از نور و رنگ. آن تصویر، شاید هیچوقت از ذهنم پاک نشود.»
خانم جوان دیگری نیز با هیجان از لحظهای خاص یاد کرد:«هنگامیکه حامد سلطانی، مجری برنامه از همه خواست چراغ گوشیهایشان را روشن کنند و بالا بگیرند، و همزمان مولودی شادی پخش شد، مردم جیغ و هلهله میکشیدند.همراهی پرشور مردم، فضای میدان را به تجربهای ماندگار بدل ساخت.»
همبستگی در شادیهای جمعی
مرد مسنی، با نگاهی عمیق درباره اهمیت گسترش این جشن در شهرهای دیگر ایران گفت:«برگزاری چنین جشنهایی، پیامی روشن برای جامعه دارد؛ اینکه ما میتوانیم با وجود همه تفاوتها کنار هم زندگی کنیم، همدیگر را محترم بشماریم و شادی را با هم تجربه کنیم.»
او با تأکید ادامه داد:«این جشنها پلی میان اقوام و فرهنگها هستند. یادآور این حقیقتاند که وحدت ما فقط در سختیها معنا ندارد؛ بلکه در شادیها و لحظههای ساده زندگی نیز جاری است. دیدن مردم از شهرها و مذاهب مختلف در کنار هم، امید و انگیزهای تازه برای ساختن آیندهای متحد و همدل در دلها مینشاند.»