به گزارش خبرآنلاین، در هفتههای اخیر، تحرکات سیاسی و دیپلماتیک تازهای در قاهره و پایتختهای عربی به جریان افتاده است که محور اصلی آن احیای طرح «نیروی مشترک عربی» یا آنچه در رسانهها به «ناتوی عربی» مشهور شده، است. این طرح بار دیگر در صدر گفتوگوهای مقامات عربی قرار گرفته است.
به گزارش خبرنگار ایرنا؛ عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، شخصاً هدایت این ابتکار عمل را برعهده گرفته و تلاش دارد حمایت کشورهای کلیدی عربی را جلب کند. هدف اصلی این طرح، ایجاد ساختاری مشابه پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است؛ یعنی نیرویی که توان اقدام سریع برای دفاع از هر کشور عضو در برابر تهدیدات امنیتی را داشته باشد.
در همین ارتباط؛ «سرلشگر سمیر فرج» در گفتوگو با روسیا الیوم گفت: «السیسی در سال ۲۰۱۵ به دنبال تشکیل یک نیروی عربی متحد شبیه ناتو بود که در صورت تحقق، یک فرمانده از مصر با یک معاون از عربستان و نیز شورای فرماندهی از کشورهای عربی، فرماندهی این نیرو را در اختیار خواهند داشت. تجاوز اسرائیل به قطر نشان داد که چقدر به چنین نیرویی نیاز است. امید مصر و عرب ها، وحدت و عدم وابستگی به آمریکا یا هر نیروی دیگر است.»
در واقع مصر معتقد است این ابتکار میتواند خلأ امنیت جمعی در جهان عرب را پُر کند و مانع تکرار بحرانهایی شود که کشورهای منطقه را در سالهای اخیر با تهدیدهای فزاینده مواجه کرده است.
این ایده البته تازه نیست. حدود ۹ سال پیش قاهره نخستین بار چنین طرحی را مطرح کرد؛ اما به دلیل اختلاف نظرها در مورد ساختار فرماندهی، میزان مشارکت کشورها و حساسیتهای سیاسی آن، اجرای آن به تعویق افتاد.
اکنون با توجه به شرایط حساس منطقه، این طرح بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. حمله هوایی اخیر رژیم صهیونیستی به دوحه که به نوعی نقش کاتالیزور را ایفا کرده و خواست ایجاد سازوکار دفاع جمعی عربی را تقویت کرده است.
مصر در گام نخست پیشنهاد داده که حدود ۲۰ هزار نیروی نظامی از ارتش خود را در قالب این نیرو مشارکت دهد و فرماندهی کل را نیز بر عهده داشته باشد. طبق طرح پیشنهادی، فرمانده نیرو فردی در سطح رئیس ستاد ارتش خواهد بود که بالاترین رتبه نظامی در ارتش مصر محسوب میشود.
قاهره همچنین پیشنهاد داده که سمت معاونت فرماندهی به یکی از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بهویژه «عربستان»، واگذار شود تا توازن سیاسی در ساختار فرماندهی رعایت شود.
ساختار نیروی مشترک قرار است متناسب با جمعیت و توان نظامی کشورهای عضو طراحی شود. این طرح همچنین تقسیم مناصب فرماندهی و مشارکت کشورهایی مانند مراکش و الجزایر را پیشبینی کرده است. مصر هماکنون در حال تدوین پیشنهادهای عملیاتی و تعیین سازوکارهای مداخله اضطراری است تا در صورت بروز بحران، فعالسازی این نیرو زمانبر نباشد.
با این حال، موانع و چالشهای قابل توجهی پیش روی این طرح وجود دارد. یکی از مهمترین مسائل، رسیدن به اجماع در مورد زمان و شرایط مداخله نظامی است. اختلاف دیدگاهها میان کشورهای عربی بر سر تهدیدات و حتی رابطه با رژیم صهیونیستی میتواند روند تصمیمگیری را دشوار کند.
برخی کشورها ترجیح میدهند مأموریت نیروی مشترک صرفاً بر مقابله با تروریسم و دفاع مرزی متمرکز باشد، در حالیکه برخی دیگر این طرح را فرصتی برای تقویت بازدارندگی در برابر اسرائیل یا دیگر بازیگران فرامنطقهای میدانند.
در همین چارچوب، دیپلماتها هشدار دادهاند که این ابتکار نباید بهگونهای تعبیر شود که به معنای اعلام جنگ عربی علیه اسرائیل باشد، چرا که ممکن است کشورهای مخالف در منطقه یا قدرتهای فرامنطقهای از این مسئله به عنوان بهانهای برای ایجاد بحران جدید استفاده کنند. به همین دلیل، قاهره در تلاش است ضمن حفظ رویکرد دفاعی طرح، حساسیتهای سیاسی را در نظر بگیرد تا حمایت گستردهتری از آن بهدست آورد.
از منظر منافع ملی، مصر با احیای این طرح در پی تثبیت جایگاه خود به عنوان قدرت محوری جهان عرب است. مشارکت فعال در چنین ساختاری میتواند برای ارتش مصر به معنای دریافت حمایت مالی و تجهیزاتی گستردهتر باشد و مسیر نوسازی ارتش را تسریع کند. قاهره به خوبی آگاه است که چنین نقشی میتواند موقعیت ژئوپلیتیک مصر را ارتقا دهد و این کشور را به بازیگر بیبدیل در معادلات امنیتی منطقه بدل سازد.
برای عربستان سعودی و دیگر اعضای شورای همکاری خلیج فارس نیز این طرح جذابیتهای خاص خود را دارد. ریاض که دومین کشور مشارکتکننده از نظر تعداد نیرو خواهد بود، از این طرح به عنوان فرصتی برای تقویت امنیت جمعی و کاهش وابستگی به حمایتهای خارجی استقبال میکند. در عین حال، عربستان علاقهمند است که در فرماندهی و تصمیمگیریها نقش پررنگی داشته باشد تا نفوذ منطقهایاش تثبیت شود.
با وجود این مزایا، اختلافات سیاسی میان برخی کشورهای عربی میتواند به مانع جدی تبدیل شود. تجربه اختلافات گذشته درباره یمن، سوریه و دیگر موارد نشان میدهد که رسیدن به اجماع منطقهای کار آسانی نیست. همچنین تفاوت در توان لجستیکی و نظامی کشورها ممکن است اجرای هماهنگ عملیاتها را دشوار سازد و بار مالی بیشتری بر دوش کشورهایی مانند مصر و عربستان بگذارد.
پیامدهای احتمالی این طرح در صورت اجرایی شدن قابل توجه خواهد بود. نخست، میتواند توازن نظامی جدیدی در منطقه ایجاد کند و کشورهای عربی را قادر سازد بدون اتکا کامل به قدرتهای فرامنطقهای، امنیت خود را تأمین کنند.
دوم، ممکن است رقابت جدیدی میان قدرتهای منطقهای ایجاد کند؛ بهویژه میان مصر و برخی کشورهای عرب خلیج فارس که هرکدام در پی افزایش نفوذ خود هستند. سوم، واکنش رژیم صهیونیستی و قدرتهای جهانی نیز از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود و احتمال دارد تلاشهایی برای کنترل یا محدودسازی نقش این نیرو انجام شود.
طرح نیروی مشترک عربی بیش از هر زمان دیگری به نقطه تصمیمگیری نزدیک شده است. شرایط امنیتی منطقه از جنگ غزه گرفته تا حملات مستقیم اسرائیل به خاک کشورهای عربی، نیاز به یک چارچوب دفاعی جمعی را تقویت کرده است.
با این حال، موفقیت این طرح مشروط به حل اختلافات سیاسی، تدوین سازوکارهای شفاف و جلب حمایت همگانی کشورهای عضو خواهد بود. اگر این موانع برطرف شود، میتوان انتظار داشت که جهان عرب برای نخستین بار شاهد شکلگیری یک پیمان امنیتی فراگیر باشد که قادر است به سرعت و با هماهنگی کامل به تهدیدات پاسخ دهد.
310310