با بهره‌گیری از چارچوب الهیات عهد، می‌توان ۶ اسطوره بزرگ یهود را نه‌تنها در خدمت پروژه سیاسی صهیونیسم بلکه در راستای تحریف و نقض عهد توحیدی تحلیل کرد. این اسطوره‌ها، با ایجاد تصویری تحریف‌شده از رابطه انسان و خدا، پیام جهانی و اخلاقی دین را به ایدئولوژی قومی محدود می‌کنند.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، هفدهمین جلسه از سلسله‌ سخنرانی‌های قرآنی با موضوع  «قوم یهود در قرآن»  با سخنرانی حجت‌الاسلام  «محمدمهدی میرجلیلی»  در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برگزار شد.

کشور این جلسه به شرح ذیل است:

بنابر روایت شبستان، تحلیل قرآنی بر مبنای آیه «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّیَاطِین» به شش اسطوره بنیادین در فرهنگ یهود می‌پردازد که با محوریت مظلومیت، آوارگی و ویژه‌گرایی قومی شکل گرفته‌اند و از منظر قرآن، مصادیقی از نقض عهد الهی به شمار می‌آیند. در چارچوب الهیات عهد، این اسطوره‌ها نه‌تنها پوشاننده حقیقت توحید، بلکه ابزارهای تحریف عهد میان انسان و خدا تلقی می‌شوند. تحلیل آیه ۱۰۲ سوره بقره «وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّیَاطِین» نشان می‌دهد که نقش نمادین «شیطان» به ساختارهای دینی‌ـ‌اجتماعی انحراف‌آفرین مانند کاهنان و رهبران متعصب یهودی گسترش می‌یابد.

مقدمه در قرآن کریم، «کفر» صرفاً انکار لفظی خداوند نیست بلکه شامل «پوشاندن حقایق توحید» و جایگزینی آن با باورهای باطل، از جمله اسطوره‌سازی‌ها و بدعت‌هاست. بر این اساس، قرآن بارها از نقض عهد الهی توسط بنی‌اسرائیل سخن گفته است « فَبِمَا نَقْضِهِم مِیثَاقَهُم لَعَنّٰاهُمْ.» (سوره نساء، آیه) در پیوند با این نگرش، می‌توان شش اسطوره کلیدی در الهیات سیاسی یهود را مصادیقی از این نقض عهد دانست؛ اسطوره‌هایی که به جای توحید، بر ویژه‌گرایی قومی، برتری‌طلبی و مظلوم‌نمایی تاریخی تکیه دارند.

اسطوره‌های شش‌گانه و نقض عهد

 ۱. اسطوره ۱۰ سبط گمشده بنی‌اسرائیل؛ در متون ربانی و افسانه‌های یهودی، ۱۰ سبط از دوازده سبط بنی‌اسرائیل پس از حمله آشوریان، ناپدید شدند. وعده بازگشت آن‌ها در پایان تاریخ، به عنوان نشانه تحقق پادشاهی مسیحایی داوودی تفسیر شده است. این اسطوره، با وعده ظهور منجی قومی، انحصار در عهد الهی را تثبیت می‌کند، در حالی که قرآن از دعوت جهانی پیامبران سخن می‌گوید (آل‌عمران: ۱۹).

۲. اسطوره هولوکاست؛ گرچه جنبه‌هایی از هولوکاست در تاریخ معاصر پذیرفته شده است، اما استفاده ایدئولوژیک از آن در جهت مشروعیت‌بخشی به تأسیس اسرائیل و سرپوش نهادن بر مظالم بعدی، نوعی اسطوره‌سازی مدرن است. این اسطوره با القای مظلومیت مطلق یهود، عهد عدل و حقیقت را نقض می‌کند.

۳. قوم برگزیده؛ اعتقاد به برتری ذاتی قوم یهود بر سایر اقوام، بخشی از الهیات عهد ربانی است. اما در قرآن، برگزیدگی به عمل صالح وابسته است « کنتم خیر أمة أخرجت للناس...» (آل‌عمران: ۱۱۰) قوم برگزیده‌، وقتی عهد الهی را نقض می‌کند، دیگر دارای مشروعیت الهی نیست. این برداشت در اسطوره قوم‌گرایی نقض می‌شود.

۴. سرزمین موعود در الهیات صهیونیسم، بازگشت به سرزمین فلسطین وعده الهی تلقی می‌شود. اما در قرآن، سرزمین مقدس در گرو ایمان و اطاعت است« ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ..»( مائده: ۲۱) و نه بر پایه نژاد یا قومیت.

۵. مسیح نجات‌بخش (ماشیح داوودی) یهودیت ربانی، ظهور منجی از نسل داوود را انتظار می‌کشد که پادشاهی جهانی یهود را برپا کند. اما در قرآن، مسیح (ع) پیام‌آور توحید و بشارت‌دهنده پیامبری محمد (ص) است، نه پادشاه قومی (صف: ۶).

۶. تشکیل دولت اسرائیل روایت تاسیس اسرائیل با مفاهیم نجات، رهایی و پایان آوارگی، در ادبیات سیاسی یهود به‌صورت اسطوره‌ای درآمده است. این پروژه، مشروعیت خود را از اسطوره‌های مظلومیت و بازگشت می‌گیرد، نه از وفاداری به عهد الهی. ویژه‌گرایی، اسطوره و کفر عملی در چارچوب الهیات عهد، کفر یعنی خروج از پیمان توحیدی. وقتی اسطوره‌هایی چون قوم برگزیده، سرزمین موعود یا منجی قومی، جای حقیقت توحید را می‌گیرند، نوعی «کفر عملی» رخ می‌دهد. قرآن بارها تأکید می‌کند که خداوند تنها از اهل ایمان و عمل صالح عهد می‌گیرد، نه از یک نژاد خاص (بقره: ۲۸۵). « وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّیَاطِینُ عَلَیٰ مُلْکِ سُلَیْمَانَ...» (بقره: ۱۰۲) این آیه به تحریفات و انحرافات فکری‌ای اشاره دارد که توسط «شیاطین» (در معنای اجتماعی و دینی آن) تبلیغ می‌شد. بسیاری از مفسران، «شیاطین» را نماد رهبران فکری منحرف، کاهنان و خاخام‌های تحریف‌کننده می‌دانند. در این آیه، پیروی از این رهبران به عنوان عاملی در نقض عهد سلیمانی و توحیدی مطرح شده است.

صهیونیسم نوین: بازسازی اسطوره‌ها برای مشروعیت سیاسی ایدئولوژی صهیونیسم، با بهره‌گیری از اسطوره‌هایی مانند هولوکاست، آوارگی، قوم برگزیده و بازگشت به سرزمین موعود، تلاش دارد عهد تاریخی را بازتعریف کند و مشروعیت سیاسی خود را تثبیت نماید. این روند، اساساً انحراف از عهد توحیدی است که در قرآن بر پایه عدالت، توحید و نفی تفاخر قومی استوار است.

نتیجه‌ آنکه با بهره‌گیری از چارچوب الهیات عهد، می‌توان شش اسطوره بزرگ یهود را نه‌تنها در خدمت پروژه سیاسی صهیونیسم بلکه در راستای تحریف و نقض عهد توحیدی تحلیل کرد. این اسطوره‌ها، با ایجاد تصویری تحریف‌شده از رابطه انسان و خدا، پیام جهانی و اخلاقی دین را به ایدئولوژی قومی محدود می‌کنند. قرآن، با هشدار نسبت به پیروی از شیاطین، پیامی روشن در بازخوانی مفاهیم عهد، کفر و توحید به جوامع بشری می‌دهد.